در نظام اسلامی، زن همانند مرد به واسطه ی روح الهی که در وجود او به ودیعت گذاشته شده از کرامت و جایگاهی خاص برخوردار است. در نگاه قرآن هیچ گونه تفاوت ارزشی بین جنسیت زن و مرد وجود ندارد؛ چرا که این کرامت از ناحیه خدای متعال به وجود این دو عطا شده است. «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ؛[اسراء، آیه70] و هر آینه فرزندان آدم را گرامى داشتیم.»، جایگاه والای زن در اندیشه نبوی نیز این چنین نمود پیدا کرده است: «ما أَكرَمَ النِّساءَ إلاّ كَریمٌ و َلا أَهانَهُنَّ إلاّ لَئیمٌ؛[1] زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى كند مگر شخص پَست و بى مقدار.»
در این نوشتار به دنبال واکاوی شاخص های قرآنی زن مسلمان هستیم، شاخص های قرآنی که کرامت الهی زن را غنای دو چندان می بخشد و سعادت دو سرا را برای وی به ارمغان می آورد.
موضوع: "اهل البیت علیهم السلام"
نشست امام شناسی به مناسبت دهه فاطمیه با سخنرانی حجت الاسلام علی علوی استاد اخلاق در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) یزدانشهر برگزار گردید.
حجت الاسلام علی علوی در بین طلاب مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) گفت:
پیامبر اکرم(ص) در روز عید غدیر از همه برای جانشینی امام علی(ع) پیمان گرفت اما چه شد که به این زودی فراموش کردند مگر می شود که همه صحابه پیامبر(ص) این قضیه را فراموش کرده باشند.
وی افزود:
شیعه قائل به این است که چندین نفر بعنوان هسته مرکزی این قضیه بودند. ابوبکر، عمر، ابوعبیده جراح و سعدبن عباده .
استاد اخلاق ادامه داد:
شاید اگر با چشمان سر به واقعه کربلا نظر کنی چیزی جز تشنگی، دود، عطش و سختی نیابی، اما اگر چشمان دلت را بگشایی در تمام این سختی ها زیبایی های بی مثال خواهی یافت.
حسین
زنی را فرض کنید که درد زایمان را تحمل می کند تا فرزند خود را به دنیا بیاورد و چه لحظات زیبا و دل انگیزی برای او در این سختی نهفته است. تاریخ بشریت در کربلا فرزندی را به دنیا آورد که چشمان زیبا بین زینب آن را مشاهده کرد و به آن بالید و کاخ آرزوهای یزید را با جمله «ما رایت الا جمیلا» بر سرش ویران ساخت.
صفحات: 1· 2
در مکتب انبیای الهی اوج کمال و سعادت انسان رسیدن به مقام عبودیت و بندگی خدا است. همه پیامبران بر انگیخته شدند تا به مردم بگویند: خدا را عبادت کنید و از اطاعت غیر او بپرهیزید.
در مکتب انبیای الهی اوج کمال و سعادت انسان رسیدن به مقام عبودیت و بندگی خدا است. همه پیامبران بر انگیخته شدند تا به مردم بگویند: خدا را عبادت کنید و از اطاعت غیر او بپرهیزید: «ان اعبدوالله و اجتنبوا الطاغوت». در این بینش همه انسانها با خداوند خالق هستی نسبت یکسان دارند و لذا با یکدیگر برابر بوده و هیچ انسانی حق امر و نهی و ولایت و سلطه بر دیگری ندارد. چه اینکه هیچ انسانی مجاز به سلطه پذیری انسان دیگر و اطاعت و تسلیم در برابر او نیست. تنها موجودی که در نظام هستی حق امر و نهی داشته و می تواند نسبت به دیگران تصمیم بگیرد، خداوند متعال است که واجد همه کمالات و منزّه از هر عیب و نقصی است.
صفحات: 1· 2
چگونه می توانیم از منتظران واقعی امام زمان (عج) باشیم؟
انتظار فرج
وظیفه منتظر امام زمان (عج) این است كه مانند یک منتظر واقعی زندگی كند. وقتی انسان حقیقتا منتظر كسی باشد تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می كند، وسایل پذیرایی را آماده می كند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین كسی می تواند ادعا كند كه منتظر میهمان بوده است. اما كسی كه نه خانه را مرتب كرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فكر میهمان است اگر ادعا كند كه در انتظار میهمان بوده همه او را ریشخند خواهند كرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید.
بنابراین انتظار باید قبل از آنكه از ادعای انسان فهمیده می شود از رفتار و كردار او فهمیده شود. با چنین توضیحی روشن است كه یک منتظر واقعی امام زمان باید رفتارش به گونه ای باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد. یعنی در هر لحظه كه این خبر را به او بدهند خوشحال شود و آماده باشد برای یاری امام زمان (عج) با مال و جان خویش جهاد نماید و خود را در راه آن حضرت فدا نماید.
بنابراین یک منتظر واقعی اهل گناه و دلبستگی به دنیا نیست چرا كه چنین كسی نمی تواند از وابستگی ها و دلبستگی ها و آلودگی ها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمان(ع) باشد.
بر اساس نقلی تاریخی، جلسه ای با حضور جوادالأئمّه علیه السّلام، مأمون عبّاسی، یحیی بن أکثم قاضی القضاة حکومت و تعداد زیادی از مردم تشکیل شد. در این مجلس، نظر امام جواد علیه السّلام را دربارۀ چند روایت می پرسند.
حدیث شناسی
دو میراث ارزشمند رسول خدا صلّی الله علیه و آله را به یاد آورید: قرآن و عترت (یا بنا بر بعضی نقلها، قرآن و سنّت)؛ قرآن را که در خدمتش هستیم، به ضمانت الهی محفوظ است؛ (1) و امّا عترت که در لغت به معنای نزدیکترین افراد به شخصی می باشد، همان اهل بیتِ رسول خدا صلّی الله علیه و آله می باشند. سنّت در اصطلاح به سخن، کردار و تأیید معصوم، اطلاق می شود. (2) حال چگونه می توان به سنّت معصوم، دست پیدا کرد؟
صفحات: 1· 2
واکاوی جریان تشکیک در شهادت صدیقه کبری علیهاالسلام
مدتی است یک تفکر در میان برخی از مردم ایجاد شده است که می کوشد با وجود اعلام شیعه بودن نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کند و در اسناد و تاریخ اتفاقات مربوطه خدشه وارد کند. حقیقت چیست؟
شهادت حضرت زهرا س
به رغم آنکه ما شیعیان همواره به شهادت حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام حساسیت به خرج می داده ایم و با یادآوری ظلمهایی که در حق آن بانو شده است سوگواری می کنیم، مدتی است یک تفکر در میان برخی از مردم ایجاد شده است که در نقطه مقابل قرار دارد. برخی می کوشند که با وجود اعلام شیعه بودن نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کنند و در اسناد و تاریخ اتفاقات مربوطه خدشه وارد کنند.
حضرت زهراء علیهاالسلام «صدیقه» و «شهیده» است. شهیده به هر دو معنای شهادت ظاهری جسمانی و شهادت باطنی به معنای دیدن حقایقی که از دید مردم پنهان است؛ اما برخی عوامل سبب شده است که اخیرا عده ای از شیعیان درباره شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کنند. در اینجا می خواهیم درباره سببهای این تردید قدری اندیشه کنیم.
شک چرا؟
جای آن دارد از خود بپرسیم که چه شده که این تردید در ذهن برخی از ما ایجاد شده است. در اینجا چند سبب را در این باره بیان می کنیم:
1. برداشت نادرست از وحدت شیعه و سنی
در حقیقت، برخی از فکرهای و استدلالهای ما، حقیقی نیستند بلکه ریشه در کار دیگری دارند. مثلا برای اینکه خدای ناکرده دروغگویی خود را توجیه کنیم، به کمک قوه عقل و خیال، اثبات می کنیم که برخی جاها دروغ اشکال ندارد تا به این وسیله از عذاب وجدان دور شویم
ممکن است عده ای تصور کنند که پرداختن به مسأله شهادت حضرت صدیقه علیهاالسلام به وحدت شیعه و سنی ضربه می زند و روی این اساس به تردید و شک در اصل شهادت می پردازند؛ اما باید گفت که این روش اشتباهی است و مقصود وحدت با این راه حاصل نمی شود. آنانکه به مسأله وحدت اهتمام دارند، باید نسبت به حفظ باورهای درست نیز حساس باشند و در عین حال به جریحه دار نشدن احساسات اهل سنت نیز توجه کنند. هیچیک از پیشگامان وحدت، ما را به فراموشی باورها و سست شدن مطالب ریشه دار عقیدتی دعوت نکرده است.
2. تبلیغات رسانه ای مخالفان شیعه
در زمان حاضر رسانه های مختلفی اعم از سایتها و تلویزیونها در حال شبهه افکنی درباره عقاید شیعه هستند. آنان می کوشند به هر دستاویزی بیاویزند تا عقاید حقه شیعه را در نظر ما سست کنند و از جمله اقدامات آنها ایجاد شک و تردید نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام است. آگاهی از این مسأله می تواند ما را به ریشه برخی از شبهات دینی در جامعه آگاه سازد.
3. سستی پایه های برائت در برخی دلها
تردید نسبت به شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ممکن است عاملی درونی و اخلاقی داشته باشد که به مسأله “برائت” مربوط است. شکی نیست که “برائت” یکی از واجبات دینی است که محل اجرای آن “قلب” می باشد. هر کس نسبت به این واجب کوتاهی کند و در دل نسبت به آن سستی ورزد، مجبور می شود که در دنیای ذهن و فکر خود دستکاری کند و در باورهای برائت آمیز خود تردید ایجاد کند.
در حقیقت، برخی از فکرها و استدلالهای ما، حقیقی نیستند بلکه ریشه در کار دیگری دارند. مثلا برای اینکه خدای ناکرده دروغگویی خود را توجیه کنیم، به کمک قوه عقل و خیال، اثبات می کنیم که برخی جاها دروغ اشکال ندارد تا به این وسیله از عذاب وجدان دور شویم. به همین طریق، کسانی که در دل خود می خواهند از برائت کردن طفره بروند، چاره ای ندارند جز آنکه در باورهای برائت آمیز خود دستکاری کنند و تفکرات و تخیلات نادرستی را برای خود ایجاد کنند و به آن شکل عقلانی و مستدل بدهند.
4. ساده انگاری نسبت به تاریخ و تاریخ نویسان
گاهی اوقات ما فریب تاریخ نویسان را می خوریم و به شکل کاملا ساده انگارانه و خوشبینانه خود را به دامان تاریخ و تاریخ نویسان می اندازیم؛ حال آنکه برای روشن بینی و امان ماندن از فریب، باید به شکلی تحلیلی و با چشمانی باز در تاریخ نگاه کنیم. گاه یک جمله کوتاه می تواند دورنمایی باشد از یک افق که به شکلی کاملا خلاصه و به نیت سانسور بقیه وقایع به جا مانده است.
به عنوان مثال برای روشن بینی نسبت به وقایع صدر اسلام خوب است به خطبه حضرت زهراء علیهاالسلام در همان حدی که در کتابهای اهل سنت گزارش شده است بنگریم. مشاهده می کنیم که حضرت زهراء علیهاالسلام در جامعه حاضر می شود و با وجود حفظ حجاب و حیای زنانه آن چنان لب به اعتراض و شکایت و ناله می گشاید که مردم به گریه می افتند اما با این حال، کار موثری نمی کنند.
اگر ساده اندیش باشیم از کنار این واقعه به راحتی می گذریم؛ اما اگر اهل بررسی باشیم، واقعه مذکور، سرشار از مطالب فراوانی درباره شناخت حضرت زهراء علیهاالسلام و شناخت مسلمانان و زمامداران بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است. وقتی قطعات کوچک اینچنینی را کنار هم قرار می دهیم، متوجه عمق فشار و مظلومیت و حقانیت و محرومیت حضرت زهراء علیهاالسلام می شویم.
آنها که در این وقایع تردید دارند در چه اندیشه ای هستند؟
گاهی اوقات ما فریب تاریخ نویسان را می خوریم و به شکل کاملا ساده انگارانه و خوشبینانه خود را به دامان تاریخ و تاریخ نویسان می اندازیم؛ حال آنکه برای روشن بینی و امان ماندن از فریب، باید به شکلی تحلیلی و با چشمانی باز در تاریخ نگاه کنیم
آیا در آن دوره که رسانه ها محدود و در اختیار حاکمان بوده و ترس و رعب دل مردم را فرا گرفته بود، انتظار انعکاس شفاف همه چیز را دارند؟
آیا انتظار دارند که برخی منابع که توسط نویسندگانی نوشته شده که سالها بعد از آن جریان و با عینک خاص خود قلم به دست گرفته اند، همه آن جریانات را به شکل کامل و مو به مو نقل کنند؟
مثالی از دوران خودمان می زنیم. نگاهی به روزنامه های مختلف بیندازیم که هر یک واقعه روز گذشته را از یک زاویه و با قلم مخصوص به خود و با نیت پشتیبانی از حزب و ایده های خود نوشته و تیتر زده اند. حال اگر در یک قضیه فقط دو سه رسانه موافق و یک رسانه مخالف وجود داشته باشد، چه انتظاری داریم؟
در زمانی که شیعیان در اقلیت بودند و تاریخ هم در جوّی مخالف طرز فکرشان نوشته می شد، آیا منصفانه است که برای شناخت واقعی تاریخ به ظاهر همان رسانه های رسمی بسنده کنیم؟
این انتظار بجایی است که توقع کنیم در آن جوّ و زمانه، سخن آشکاری از مردم درباره شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام گزارش شود؟
سرنخهایی که روشنگر اتفاقات پشت پرده هستند
از خلیفه اول نقل شده که گفت سه کار بود که انجامش دادم اما دوست داشتم که انجامش نداده بودم: (اول آنکه) دوست داشتم که خانه فاطمه علیهاالسلام را نگشوده بودم حتی اگر بنای جنگ با من می داشتند.
این جمله اعتراف صریح بر این کار است که در “تاریخ طبری” و “معجم الکبیر” طبرانی و “کنز العمال” متقی هندی نقل شده است.
اگر باز بخواهیم به منابع اهل سنت بسنده کنیم می توانیم به سقط شدن حضرت محسن علیه السلام و نارضایتی حضرت زهراء علیهاالسلام از خلیفه اول و دوم تا پایان عمر هم اشاره کنیم. در مجموع هجوم و آزار فاطمه زهراء علیهاالسلام در جریان بیعتگیری از امیر مومنان علیه السلام حتی بر طبق منابع اهل سنت نیز قطعی و مستند است و برای آگاهی از جزئیات این واقعه جانگداز، مراجعه به منابع شیعی می تواند راهگشا باشد.
اگر عباس علیه السلام امروز می بود
برخی از سوالاتی که جا دارد هر شیعه عاشق اباالفضل علیه السلام از خود بپرسد این است که اگر عباس علیه السلام که دارای بصیرتی نافذ بود با وضعیت اسفبار امروز دنیای اسلام چه می کرد و چگونه عزای امام حسین علیه السلام را به پا می کرد؟ آیا دنبال قمه زنی و ترویج آن می رفت ؟!! یا به دنبال دفاع از حریم حرم و حفظ کیان اسلام و خصوصا تشیع؟!
اگر عباس علیه السلام به عنوان یک امام شناس بصیر در یک شبکه اجتماعی یا ماهواره ای ظاهر می گشت به دنبال وحدت دنیای اسلام و همدلی امت پیامبر صلی الله علیه و آله می بود یا دنبال اختلاف افکنی و توهین به مقدسات این و آن؟!!
در عزای سالار شهیدان زار زار می گریست یا این که به جای گریستن زنجیر تیغ دار بر پشت خود می کشید و از روی آتش و میخ و سیخ راه می رفت و به تعبیر برخی از مدعیان «عزاداری خون» به راه می انداخت؟!
مگر نه این است که فاطمه زهرا سلام الله علیها امامت را مایه وحدت امت شمرد؟! پس چگونه است که از برخی حنجره ها و حلقوم ها صدای تفرقه و اختلاف افکنی بلند است؟! کدام سامری در درون این گوساله می دمد؟!
چه کسی می تواند در این تردید داشته باشد که امروز مرجعیت حاضر در عراق با همین سیاست وحدت اسلامی توانسته است عراق را از فروپاشی و تجزیه نگه دارد؟ چه کسی می تواند نقش جمهوری اسلامی که داعیه دار شعار قرآنی «وحدت اسلامی» است را در حفظ شهرهای مذهبی عراق از سقوط و افتادن در دست وهابی های خبیث داعشی انکار کند؟
بزرگترین درس عاشورا دشمن شناسی و شناختن دشمن اصلی است تا به جای پرتاب تیر به سمت وی به جبهه خودی خنجر نزنیم!
بله این نگاه به عاشوراست که از آن هشت سال دفاع مقدس و جان بر کفی بر می خیزد و این الگوسازی عباس علیه السلام در شجاعت و بصیرت و ولایت پذیری برای جوانان است که از آن، دفاع از حرم حاصل می شود؟
عزاداری سنتی که امام راحل(ره) بر آن تأکید داشتند باعث ارث بردن فضایل از عباس علیه السلام توسط جوانان می شود، روحیه شهادت طلبی جوانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس و تمام عملیات های استشهادی و غیر استشهادی حزب الله لبنان در لبنان و سوریه و غیر آن ناشی از نوع نگاه امام راحل به مسأله عاشوراست که در واقع همان نگاه تحریف نشده خود اهل بیت علیهم السلام به عاشورا می باشد.
سوق دادن هیئات و جلسات مذهبی به سمت بی توجهی به مسائل کلان امت اسلامی چیزی جز تحریف مقاصد اصلی عاشورا نیست و هر کس که به چنین چیزی دامن می زند دانسته یا ندانسته خیانتی بزرگ را مرتکب می شود که قطعا باید در پیشگاه خداوند و خصوصا امام حسین علیه السلام پاسخگو باشد.
عده ای به جای سرمشق گرفتن از امام حسین علیه السلام که فرمود: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله: أیها الناس من رأی سلطانا جائرا مستحلا لحرم الله ناکثا لعهد الله مخالفا لسنة رسول الله فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله أن یدخله مدخله و أنا أحق من غیر …»
چاپ هشتم «سقای آب و ادب»
یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای مردم هر کس ببیند که پادشاه و سلطه ظالمانه ای، حلال خدا را حرام می شمارد و عهد خداوند را نقض می کند و با سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله مخالفت می نماید، اگر هیچ عکس العمل زبانی و عملی از خود نشان ندهد بر خداوند واجب است که او را در همان جهنمی ببرد که آن ظالم را برده و من شایسته ترین فردی هستم که باید عکس العمل نشان دهم!
خلاصه، عده ای به جای سرمشق قرار دادن این کلام ابی عبد الله علیه السلام می گویند ما فقط عزاداری می کنیم و به مسائل سیاسی کاری نداریم!!
وقتی اصحاب معاویه به سرحدات حکومت امیر المومنین علیه السلام وارد شدند و از زن معاهد یعنی غیر مسلمان زیور آلات وی را ربودند آن حضرت فرمودند که اگر یک مسلمانی این حادثه را بشنود و از تاسف بمیرد مورد ملامت نیست. حال چگونه است که قریب به پنج هزار زن ایزدی را در شمال عراق گروه داعش لعنة الله علیهم به اسارت برده و تبدیل به برده جنسی نموده اند اما برخی می گویند ما به مسایل سیاسی کاری نداریم؟! علت این است که اگر بخواهند کار داشته باشند طبعا باید ریشه های داعش را که امریکا و اسرائیل و انگلیس خبیث هستند محکوم کنند لکن چه کنند که به خاطر ادامه داشتن پخش شبکه های ماهواره ای خود از لندن و لس آنجلس دست به چنین کاری نمی توانند بزنند!!
پس چه شد پیروی از امیر مومنان علیه السلام و چه شد تبری از داعش و پدر وی امریکای جهانخوار؟! چه شد درس از حسین بن علی علیهماالسلام و فدا کردن خود در راه حقیقت و قیام علیه ظلم؟!
سوق دادن هیئات و جلسات مذهبی به سمت بی توجهی به مسائل کلان امت اسلامی چیزی جز تحریف مقاصد اصلی عاشورا نیست و هر کس که به چنین چیزی دامن می زند دانسته یا ندانسته خیانتی بزرگ را مرتکب می شود که قطعا باید در پیشگاه خداوند و خصوصا امام حسین علیه السلام پاسخگو باشد
امروز عباس و حسین علیهماالسلام جنگاور آموزش دیده در مقابل داعش می خواهند نه قمه زن بی بصیرت. امروز مدافع حرم می خواهند نه پیاده روی تا حرم. اما همه می بینیم و می دانیم که از برخی از مدعیان ولایت اهل بیت علیهم السلام که قرائتی غیر از قرائت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری از مسأله عاشورا دارند هیچ بخاری بلند نمی شود. این سپاه شجاع ایران و حزب الله لبنان و سپاه غیور بدر عراق که زاییده دفاع مقدس اند به میدان آمده اند و از نوامیس شیعه و مسلمانان در عراق و سوریه دفاع می نمایند.
در زمانی که جمهوری اسلامی سرگرم کمک مادی و نظامی و آموزشی به مدافعان در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین می باشد عده ای خنجر به دست در داخل با صرف پول های کلان به دنبال ترویج قمه زنی در هیئات و حسینیه ها در ایران و عراق و سایر مناطق شیعه نشین هستند. به هیئاتی که به مسائل سیاسی نپردازند وعده کمک مالی می دهند تا بلکه به خیال خود ابهت حکم ولایت فقیه را در کشورهای شیعه نشین بشکنند.
چه نفعی از این کار می برند یا به عبارت دقیق تر چه کسانی از این کار نفع می برند؟ بازی کننده اصلی و پشت پرده کیست؟!
آیا غیر از انگلیسی که از حکم تحریم تنباکو و حکم اعدام سلمان رشدی سیلی خورده؟!
آیا غیر از امریکایی که به وسیله هیمنه ولایت فقیه بر قلوب مردم، بزرگترین هم پیمان خود را در منطقه از دست داده است؟!
آیا غیر از اسرائیلی است که از حزب الله لبنان که فدایی ولایت فقیه اند سیلی خورده است؟!
آری بزرگترین درس عاشورا دشمن شناسی و شناختن دشمن اصلی است تا به جای پرتاب تیر به سمت وی به جبهه خودی خنجر نزنیم!
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
نصب تابلویی زیبا در همه خانه ها
روز نهم ربیع الاول روز آغاز امامت امام زمان(عج) است و مردم به عنوان روز عید آن را به یکدیگر تبریک می گویند. اما از اینکه چطور چگونه زندگی هایمان را امام زمانی کنیم، صحبت می کنیم.
بقیه الله
چند روز پیش در حال پر کردن فرم یک موسسه دولتی برای انجام کاری بودم.
ورقه را از بالا تا پایین با دقت می خواندم و پر می کردم.
نام و نام خانوادگی، نام پدر، شماره شناسنامه تاریخ تولد و …
چند خط پایین تر یک سوال و چند گزینه
مذهب؟
مسلمان ٓ تشیع
مسلمان ٓ اهل تسنن
مسیحی
زرتشتی
یهودی
من دست نگه داشتم. خودکار را دور گزینه ها می چرخاندم. انگار گیج شده بودم. وسط کار به آن مهمی بهتم زده بود. می خواستم مثل همیشه گزینه اول را پر کنم و به بقیه سوال ها بپردازم. اما حالا واقعا شوکه بودم.
می دانستم که کدام گزینه، گزینه من است ولی پاسخ این سوال تنها یک گزینه نبود. پاسخ این سوال تنها یک ادعا و یک نام نبود.
بالاخره گزینه اول را تیک زدم و رد شدم.
اما یک کنکاش وجدانی شدید درونم شکل گرفته بود.
من واقعا شیعه هستم؟
من از شیعه بودن خوشحال هستم؟ یا از اینکه عقیده ام را بیان کنم ابایی دارم؟
شیعیان محور اساسی و استواری دارند که شالوده اصلی تمام بنیان عقیدتی آن هاست.
شیعیان گوهری دارند که ناب ترین گنج های عالم در مقابلش سنگ ریزه های کف مرداب هم نخواهند بود.
شیعیان بر میراثی گرانبها از پیامبرشان حرکت می کنند که چون کشتی نجات، رهایی بخش از طوفان های زمانه است.
این میراث متشکل از قرآن و اهل بیت پاک ایشان است.
در روزگار ما بزرگمردی نماینده میراث عظیم پیامبر(ص) است که شیعیان او را امام زمان(عج) می خوانند.
بله شیعیان امام زمان دارند.
اگر حضور و محبت امام زمان علیه السلام را نزدیک ببینیم، اگر ایشان را مثل یکی از اعضای همیشگی خانواده خود حس کنیم، فراموش نمی کنیم که موقع بیدار شدن از خواب و موقع به خواب رفتن، با سلامی و شب بخیر گفتنی، ایشان را خوشحال کنیم
من از خود پرسیدم: من چقدر با این امام زمان ارتباط دارم؟ امام زمان(عج) کجای زندگی من است؟
همین که نام پدر و مادرش را می دانم کافی است؟
این روزها حرف از روز تاجگذاری امام زمان علیه السلام است.
من فقط باید تاریخ این مناسبت ها را بدانم یا کار بیشتری باید کرد؟
اعضای خانواده من چقدر با ایشان ارتباط دارند؟
آیا خانواده ما رنگ و بوی مهدوی دارد؟
این روز به تاجگذاری ایشان شهرت پیدا کرده و مردم به عنوان روز عید آن را به یکدیگر تبریک می گویند.
اما کمتر صحبت آن می شود که چگونه زندگی هایمان را امام زمانی کنیم.
کمتر گفته می شود که چه کارهایی باعث می شود، یاد و نام ایشان برای ما زنده بماند.
امام زمان علیه السلام تنها حجت زنده جهان هستند و شما خواننده محترم درباره شان و مقام ایشان از بنده مطلع تر هستید، اما به نظر می رسد رنگ و بوی حضرت مهدی میان عموم خانواده های شیعی پر رنگ نیست و حتی بعضا وجود ندارد.
اکثر خانواده های ایرانی تنها نیمه شعبان از ایشان یادی می کنند و احیانا در جشن و مراسمی شرکت می کنند.
اما وجود امام زمان علیه السلام منحصر به نیمه شعبان نیست.
امام زمان امام هر لحظه و زمان ماست. ما نسبت به ایشان وظایف مختلفی داریم. حداقل وظیفه ما تغییر فضای زندگی مان به صورتی است که مبلغ نام تشیع مهدوی و نشان دهنده عقیده ما درباره پیروی از ایشان باشد.
با حضرت مهدی عج ارتباط شخصی داشته باشید
خداوند متعال اولیای خاص خود را وسیله تقرب و ارتباط قرار داده است. ائمه الهی چه در حال غیبت باشند و چه نباشند، محل عرض گرفتاری ها و مشکلات خواهند بود. چه شیعیان ایرانیِ زمان امام صادق علیه السلام که به علت دوری راه ایشان را نمی دیدند و چه خانواده های شیعه که امروزه در دوران غیبت قرار دارند از دیدار مستقیم حضرتش محروم اند.
همه اعضای خانواده باید بکوشند محبت ایشان را تقویت کنند و زمانی از زندگی هر روزه را به ایشان اختصاص دهند. یکی از ساده ترین کارها خواندن دعای فرج به صورت خانوادگی بعد از هر وعده غذایی دست جمعی است
اما مسیر ارتباطی با ایشان منقطع نیست. آنان اُذُن الله هستند. به قدرت الهی ندای درماندگی هر شیعه از هر جای عالم به گوششان می رسد. بنا بر این شک و تردید ها را کنار بگذارید و هر روز ولو به چند دقیقه با ایشان صحبت کنید. از ایشان کمک بخواهید و بدانید که اگر به مصلحت ما باشد از طرقی که بهتر از من و شما می شناسند دست گیر ما خواهند بود.
هر صبح و شب به ایشان سلام بدهید
همه ما موقع بیدار شدن و خوابیدن به نزدیکان خود سلام می کنیم و شب بخیر می گوییم. اگر حضور و محبت امام زمان علیه السلام را نزدیک ببینیم، اگر ایشان را مثل یکی از اعضای همیشگی خانواده خود حس کنیم، فراموش نمی کنیم که موقع بیدار شدن از خواب و موقع به خواب رفتن، با سلامی و شب بخیر گفتنی، ایشان را خوشحال کنیم. و این امر را در نهاد خانواده خود نهادینه کنیم . همین کار ساده هر روز یاد ایشان را برای ما تجدید می کند.
درباره ایشان مطالعه کنید
سعی کنید به بهانه های مختلف نسبت به جایگاه و شان امام زمان خودتان معرفت بیشتری پیدا کنید. کتاب های مناسب مطالعه کنید و به دیگر اعضای خانواده معرفی کنید ، به سخنرانی های افراد دلسوخته و امام زمانی گوش فرا دهید و در سایت های مفید مقالات خوب نوشته شده درباره شان را بخوانید و مرتب در خانه از ایشان صحبت کنید و باعث زنده نگه داشتن و معرفت بیشتر این امام شوید .
درعبادات خود ایشان را شریک کنید
زیباترین دارایی ما توشه عبادات ماست. خالصانه ترین چیزی که مالکیت آن در اختیار ماست ثواب و اجر راز و نیایش های ماست. چه نیکو است که به یاد حضرت صاحب عباداتی را انجام داده و ثواب آن ها را به ایشان عرضه کنید. یا اگر به زیارتی مشرف می شوید به نیابت از ایشان آن مکان مقدس را زیارت کنید.
در قنوت نماز ها و پس از آنها دعای سلامتی ایشان را زمزمه کنید و ادعیه و دعاهای خاص مربوط به ایشان را فراموش نکنید. خود را مقید کنید تا هر روز دعای عهد و سوره یس را به نیابت از ایشان تلاوت کنید. به فرزندان خود نیز یاد دهید تا این کار را جز کارهای روزمره خود قرار دهند .
در فضای خانه نام ایشان را زنده نگه دارید
امام زمان علیه السلام در زندگی شیعیان می بایست به یک عنصر واقعی و زنده و حاضر و ناظر تبدیل شود. ایشان یک شخصیت خیالی و یا یک موجود ساخته و پرداخته سودجویان نیستند. بلکه به صراحت تاریخ و احادیث و آیات، حجت خداوند بر خلق این دوران هستند. همه اعضای خانواده باید بکوشند محبت ایشان را تقویت کنند و زمانی از زندگی هر روزه را به ایشان اختصاص دهند.
یکی از ساده ترین کارها خواندن دعای فرج به صورت خانوادگی بعد از هر وعده غذایی دست جمعی است. نصب یک تابلوی زیبا در جایی که چشم مرتب به آن می افتد خود تقویت کنند یاد ایشان است.
یادآوری اعضای خانواده به یکدیگر نسبت به پرداخت صدقه برای سلامتی ایشان هم یکی دیگر از کارهای مفید در جهت تقویت محبت ایشان است.
باور کنیم که خانواده های شیعه مهدوی، که حضور حضرتش را گرامی بدارند، مورد عنایات ویژه ای قرار خواهند گرفت و از بسیاری مشکلات و آفات این دوره در امان خواهند بود.
خانواده ای که توجه حضرت مهدی(عج) به آنها باشد، از لحاظ عقیده راستین خواهند ماند و ان شاء الله در سرای آخرت سرفراز و سربلند پشت سر حجت خداوند به بهشت برین الهی قدم خواهد گذاشت.
چرا مراسم جشن امامت، تنها برای امام زمان(علیه السلام)؟!
یکی از مراسم های جشن و سروری که پیروان اهل بیت (علیهم السلام) مقید به برپایی و بزرگداشت آن می باشند، نهم ربیع الاول روز به امامت رسیدن امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است. سؤالی که در این خصوص مطرح می باشد این است که از آنجا که این روز با ایام شهادت پدر گرامی امام زمان یعنی امام حسن عسکری (علیه السلام) همراه است جشن و سرور چه وجه و دلیلی می تواند داشته باشد؟
امام زمان
به امامت رسیدن امام زمان (علیه السلام)
قبل از هر چیز لازم به ذکر است که علت نام گذاری روز نهم ربیع الاول به ایام تاج گذاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) به مناسبت به امامت رسیدن ایشان می باشد. در واقع بعد از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) حضرت حجت بن الحسن عسکری (علیه السلام) زعامت و رهبری امت اسلامی را بر عهده گرفته اند و همین امر موجبات شادی و فرح مسلمانان را فراهم نموده است. شیعیان و محبان آن حضرت با برپایی مجلس سرور و شادی و محبت و ارادت خود را به آستان آن امام همام اعلام می دارند و با برپایی این مجالس وظیفه الهی و قرآنی خود را در قبال اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به منصه ظهور می رسانند، کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[شوری آیه 23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزدیكانم [اهل بیتم ]».
شاید این سوال به ذهن تبادر نماید با توجه به اهمیت بزرگداشت مقام امامت چرا موضوع به امامت رسیدن سایر ائمه تا این اندازه پررنگ نیست؟!
در جواب این پرسش می توان به چند نکته اشاره کرد:
مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات زمین را مورد توجه و دقت قرار داد، سپس ما (اهل بیت) را اختیار فرمود و برای ما شیعیان را اختیار فرمود. شیعیانمان ما را یاری می کنند و در فرح و شادی ما اظهار خوشحالی می کنند و برای حزن ما اظهار حزن و اندوه می کنند. و آنها اموال و نفس های خودشان را برای ما بذل و بخشش می نمایند. آنها از ما و به سوی ما هستند».
نکته اول اینکه در طول تاریخ شیعیان در محدودیت و انزوا به سر می برده اند و لذا با وجود شدیدترین محرومیت ها و مجازات ها فرصت توجه و اهتمام به این امور، بسیار سخت و غیر ممکن بوده است.
نکته دوم: بعد از برطرف شدن موانع و دستیابی شیعیان به آزادی و امنیت بیشتر شاهد اهتمام ایشان به این چنین مراسماتی بخصوص در ایام غدیر بوده ایم و چه بسا شیعیان مراسم بزرگداشت غدیر را به مراتب بیشتر و با شکوه تر برپا می نمایند.
نکته دیگری که اهمیت برپایی جشن ولایت برای امام زمان (علیه السلام) را دو چندان می سازد این است که ایشان در قید حیات می باشند. به همین جهت بزرگداشت مقام امامت ایشان علاوه بر ابراز ارادت توجه مسلمانان را به وظایفی که در قبال ایشان دارند جلب می نماید.
نکته مهمتر اینکه انتظار عدل جهانی و حاکمیت ارزش های الهی چیزی ست که نه تنها موجبات شادی شیعیان، بلکه خواست و آرزوی تمام مسلمانان جهان و حتی سایر ادیان الهی بوده است، لذا بزرگداشت این روز می تواند تأثیر شگرفی در تقویت فرهنگ انتظار داشته باشد. خدای متعال در قرآن كریم می فرمایند: در تورات و زبور نوشته ایم كه صالحان، وارث زمین خواهند بود «و لَقَدْ كتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ».[انبیاءآیه 105] در تفسیر این آیه از امام باقر علیه السلام نقل شده است كه فرمود: این بندگان صالح همان یاران حضرت مهدی (علیه السلام)در آخرالزمانند.[1]
اولویت با جشن یا مراسم عزا و سوگواری!
با رجوع به منابع تاریخی شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)متفاوت نقل شده است، برای نمونه مسعودی در مروج الذهب تاریخ شهادت امام حسن عسکری (علیه االسلام) را هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق.[2] و بن خلکان، در وفیات الاعیان، جمادى الاولى همان سال را بیان کرده اند.[3] با توجه به تقارن ایام شهادت امام یازدهم و امامت حضرت مهدی (علیه السلام) این سوال در ذهن خطور می نماید که در این ایام اولویت با برپایی مراسم عزا و
شیعیان و محبان آن حضرت با برپایی مجلس سرور و شادی و محبت و ارادت خود را به آستان آن امام همام اعلام می دارند و با برپایی این مجالس وظیفه الهی و قرآنی خود را در قبال اهل بیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) به منصه ظهور می رسانند، کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى؛[شوری آیه 23] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى كنم جز دوست داشتن نزدیكانم [اهل بیتم ]».
حزن می باشد، یا برپایی مجلس جشن و سرور. تحیر و سرگردانی زمانی دو چندان می شود که روایات اسلامی نیز توجه به هر دو مراسم را مورد توجه و تأکید قرار می دهند. در این خصوص از امام علی (علیه السلام) این چنین روایت شده است:
«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اطَّلَعَ إِلَى الْأَرْضِ فَاخْتَارَنَا وَ اخْتَارَ لَنَا شِیعَةً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَنْفُسَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا.[4]مولا امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: خداوند تبارک و تعالی مخلوقات زمین را مورد توجه و دقت قرار داد، سپس ما (اهل بیت) را اختیار فرمود و برای ما شیعیان را اختیار فرمود. شیعیانمان ما را یاری می کنند و در فرح و شادی ما اظهار خوشحالی می کنند و برای حزن ما اظهار حزن و اندوه می کنند. و آنها اموال و نفس های خودشان را برای ما بذل و بخشش می نمایند. آنها از ما و به سوی ما هستند».
با توجه به اهمیت هر دو واقعه یقیناً نمی توان یکی را ترک و دیگری را امتثال نمود به همین جهت شیعیان با برپایی مراسم سوگواری در روز هشتم ربیع الاول مقام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام) را گرامی داشته و ظلم نابخشودنی که به آن حضرت روا شده بود را محکوم می نمایند و در روز بعد یعنی در روز نهم ربیع الاول مقام شامخ زعامت و رهبری حضرت ولی عصر (عجله الله تعالی فرجه الشریف) را جشن می گیرند.
تلاقی مرگ خلیفه دوم با روز آغاز امامت امام زمان(علیه السلام)!
هر چند بعضی افراد سعی دارند مجلس شادی و سرور نهم ربیع الاول را مرتبط با مرگ خلیفه دوم معرفی نمایند ولی باید به یاد داشت که منابع معتبر اهل سنت و حتی شیعی مرگ او را در این تاریخ ذکر نکرده اند و لذا شایسته نیست که با مرتبط کردن این شادی با مرگ خلیفه دوم زمینه های اختلاف و درگیری و حتی تکفیر شیعیان را توسط گروه های افراطی فراهم نمود.
تاریخ قتل خلیفه دوم نزد بزرگان شیعه
علاوه بر اجماع تاریخ نویسان بر وقوع قتل خلیفه دوم در ماه ذی الحجه، بسیاری از بزرگان و علمای شیعه نیز اذعان به قتل او در ایام ذی الحجه داشته اند برای نمونه چند مورد اشاره می کنیم
نکته دیگری که اهمیت برپایی جشن ولایت برای امام زمان (علیه السلام) را دو چندان می سازد این است که ایشان در قید حیات می باشند. به همین جهت بزرگداشت مقام امامت ایشان علاوه بر ابراز ارادت توجه مسلمانان را به وظایفی که در قبال ایشان دارند جلب می نماید.
1-شیخ مفید (قدس سره)
فقیه و عالم عالی قدر شیخ مفید (متوفی 413ه.ق) که شأن و منزلت خاصی نزد شیعیان دارد در کتاب «مسار الشیعه» در بیان وقایع و اعمال ماهذی الحجه مینویسد: «در روز بیست و ششم ذی الحجه سال 23 هجری عمر بن خطاب مجروح شد و در بیست و هفتم همان ماه در گذشت».[5]
2-ابن ادریس حلی (قدس سره)
فقیه با درایت و شجاع قرن ششم هجری، ابن ادریس حلی (م578ه.ق) در کتاب «سرائر» به شدت احتمال کشته شدن خلیفه دوم را در روز نهم ربیع رد نموده و می نویسد: «عمر بن خطاب در روز بیست و ششم ذی الحجه سال 23 هجری مجروح گردید و در بیست و نهم همان ماه در گذشت…»[6]
3-علامه حلی (قدس سره)
احیاگر مذهب تشیع، جامع معقول و منقول، علامه حلی نیز در تمامی کتابهای خویش 26 ذی الحجه را به عنوان روز مجروح شدن خلیفه دوم شناسانده و بخصوص در کتاب «عدده القویه» به صورت مفصل تری به توضیح واقعه در این روز می پردازد.[7] قطعی بودن قتل خلیفه دوم در ماه ذی الحجه به گونه ای بوده است که بسیاری از بزرگان همچون شیخ بهایی با وجود معاصر بودن با دوران صفویه که اوج فعالیتهای تبلیغاتی در جهت ترویج تشیع بوده است با صراحت 26 ذی الحجه را به عنوان تاریخ قتل خلیفه دوم معرفی نموده است.[8]
سخن آخر
با توجه به تأثیر و نقشی که امامان معصوم (علیهم السلام) بخصوص حضرت ولی عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) در هدایت و تربیت جامعه اسلامی بر عهده دارند سزاوار است، با بزرگداشت ایام ولادت و امامت ایشان، جایگاه حضرات معصومین(علیهم السلام) را در جامعه اسلامی گرامی داشته و با این رویکرد مناسب زمینه های ترویج آموزه های دینی و تربیت اسلامی را فراهم نمایند.
سایت تبیان
پی نوشت ها:
[1]. پیشوائی، مهدی، سیره پیشوایان، ص714.
[2]. مسعودی، مروج الذهب، ج۴، ص۱۱۰.
[3]. ر.ک: ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج۲، ص۹۴.
[4]. بحارالانوار ج۴۴ ص۲۸۷.
[5]. شیخ مفید، مسارالشیعه، ص42.
[6]. کتاب «سرائر»،ابن ادریس حلی، ج1، ص418.
[7]. علامه حلی، عدد القویه، ص331-328، تذکره الفقهاء، ج6، ص195.
[8]. مهدی مسائلی، نهم ربیع جهالت ها خسارتها، به نقل از: توضیح المقاصد ص33.