واکاوی جریان تشکیک در شهادت صدیقه کبری علیهاالسلام
مدتی است یک تفکر در میان برخی از مردم ایجاد شده است که می کوشد با وجود اعلام شیعه بودن نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کند و در اسناد و تاریخ اتفاقات مربوطه خدشه وارد کند. حقیقت چیست؟
شهادت حضرت زهرا س
به رغم آنکه ما شیعیان همواره به شهادت حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام حساسیت به خرج می داده ایم و با یادآوری ظلمهایی که در حق آن بانو شده است سوگواری می کنیم، مدتی است یک تفکر در میان برخی از مردم ایجاد شده است که در نقطه مقابل قرار دارد. برخی می کوشند که با وجود اعلام شیعه بودن نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کنند و در اسناد و تاریخ اتفاقات مربوطه خدشه وارد کنند.
حضرت زهراء علیهاالسلام «صدیقه» و «شهیده» است. شهیده به هر دو معنای شهادت ظاهری جسمانی و شهادت باطنی به معنای دیدن حقایقی که از دید مردم پنهان است؛ اما برخی عوامل سبب شده است که اخیرا عده ای از شیعیان درباره شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام شک کنند. در اینجا می خواهیم درباره سببهای این تردید قدری اندیشه کنیم.
شک چرا؟
جای آن دارد از خود بپرسیم که چه شده که این تردید در ذهن برخی از ما ایجاد شده است. در اینجا چند سبب را در این باره بیان می کنیم:
1. برداشت نادرست از وحدت شیعه و سنی
در حقیقت، برخی از فکرهای و استدلالهای ما، حقیقی نیستند بلکه ریشه در کار دیگری دارند. مثلا برای اینکه خدای ناکرده دروغگویی خود را توجیه کنیم، به کمک قوه عقل و خیال، اثبات می کنیم که برخی جاها دروغ اشکال ندارد تا به این وسیله از عذاب وجدان دور شویم
ممکن است عده ای تصور کنند که پرداختن به مسأله شهادت حضرت صدیقه علیهاالسلام به وحدت شیعه و سنی ضربه می زند و روی این اساس به تردید و شک در اصل شهادت می پردازند؛ اما باید گفت که این روش اشتباهی است و مقصود وحدت با این راه حاصل نمی شود. آنانکه به مسأله وحدت اهتمام دارند، باید نسبت به حفظ باورهای درست نیز حساس باشند و در عین حال به جریحه دار نشدن احساسات اهل سنت نیز توجه کنند. هیچیک از پیشگامان وحدت، ما را به فراموشی باورها و سست شدن مطالب ریشه دار عقیدتی دعوت نکرده است.
2. تبلیغات رسانه ای مخالفان شیعه
در زمان حاضر رسانه های مختلفی اعم از سایتها و تلویزیونها در حال شبهه افکنی درباره عقاید شیعه هستند. آنان می کوشند به هر دستاویزی بیاویزند تا عقاید حقه شیعه را در نظر ما سست کنند و از جمله اقدامات آنها ایجاد شک و تردید نسبت به شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام است. آگاهی از این مسأله می تواند ما را به ریشه برخی از شبهات دینی در جامعه آگاه سازد.
3. سستی پایه های برائت در برخی دلها
تردید نسبت به شهادت حضرت فاطمه علیهاالسلام ممکن است عاملی درونی و اخلاقی داشته باشد که به مسأله “برائت” مربوط است. شکی نیست که “برائت” یکی از واجبات دینی است که محل اجرای آن “قلب” می باشد. هر کس نسبت به این واجب کوتاهی کند و در دل نسبت به آن سستی ورزد، مجبور می شود که در دنیای ذهن و فکر خود دستکاری کند و در باورهای برائت آمیز خود تردید ایجاد کند.
در حقیقت، برخی از فکرها و استدلالهای ما، حقیقی نیستند بلکه ریشه در کار دیگری دارند. مثلا برای اینکه خدای ناکرده دروغگویی خود را توجیه کنیم، به کمک قوه عقل و خیال، اثبات می کنیم که برخی جاها دروغ اشکال ندارد تا به این وسیله از عذاب وجدان دور شویم. به همین طریق، کسانی که در دل خود می خواهند از برائت کردن طفره بروند، چاره ای ندارند جز آنکه در باورهای برائت آمیز خود دستکاری کنند و تفکرات و تخیلات نادرستی را برای خود ایجاد کنند و به آن شکل عقلانی و مستدل بدهند.
4. ساده انگاری نسبت به تاریخ و تاریخ نویسان
گاهی اوقات ما فریب تاریخ نویسان را می خوریم و به شکل کاملا ساده انگارانه و خوشبینانه خود را به دامان تاریخ و تاریخ نویسان می اندازیم؛ حال آنکه برای روشن بینی و امان ماندن از فریب، باید به شکلی تحلیلی و با چشمانی باز در تاریخ نگاه کنیم. گاه یک جمله کوتاه می تواند دورنمایی باشد از یک افق که به شکلی کاملا خلاصه و به نیت سانسور بقیه وقایع به جا مانده است.
به عنوان مثال برای روشن بینی نسبت به وقایع صدر اسلام خوب است به خطبه حضرت زهراء علیهاالسلام در همان حدی که در کتابهای اهل سنت گزارش شده است بنگریم. مشاهده می کنیم که حضرت زهراء علیهاالسلام در جامعه حاضر می شود و با وجود حفظ حجاب و حیای زنانه آن چنان لب به اعتراض و شکایت و ناله می گشاید که مردم به گریه می افتند اما با این حال، کار موثری نمی کنند.
اگر ساده اندیش باشیم از کنار این واقعه به راحتی می گذریم؛ اما اگر اهل بررسی باشیم، واقعه مذکور، سرشار از مطالب فراوانی درباره شناخت حضرت زهراء علیهاالسلام و شناخت مسلمانان و زمامداران بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله است. وقتی قطعات کوچک اینچنینی را کنار هم قرار می دهیم، متوجه عمق فشار و مظلومیت و حقانیت و محرومیت حضرت زهراء علیهاالسلام می شویم.
آنها که در این وقایع تردید دارند در چه اندیشه ای هستند؟
گاهی اوقات ما فریب تاریخ نویسان را می خوریم و به شکل کاملا ساده انگارانه و خوشبینانه خود را به دامان تاریخ و تاریخ نویسان می اندازیم؛ حال آنکه برای روشن بینی و امان ماندن از فریب، باید به شکلی تحلیلی و با چشمانی باز در تاریخ نگاه کنیم
آیا در آن دوره که رسانه ها محدود و در اختیار حاکمان بوده و ترس و رعب دل مردم را فرا گرفته بود، انتظار انعکاس شفاف همه چیز را دارند؟
آیا انتظار دارند که برخی منابع که توسط نویسندگانی نوشته شده که سالها بعد از آن جریان و با عینک خاص خود قلم به دست گرفته اند، همه آن جریانات را به شکل کامل و مو به مو نقل کنند؟
مثالی از دوران خودمان می زنیم. نگاهی به روزنامه های مختلف بیندازیم که هر یک واقعه روز گذشته را از یک زاویه و با قلم مخصوص به خود و با نیت پشتیبانی از حزب و ایده های خود نوشته و تیتر زده اند. حال اگر در یک قضیه فقط دو سه رسانه موافق و یک رسانه مخالف وجود داشته باشد، چه انتظاری داریم؟
در زمانی که شیعیان در اقلیت بودند و تاریخ هم در جوّی مخالف طرز فکرشان نوشته می شد، آیا منصفانه است که برای شناخت واقعی تاریخ به ظاهر همان رسانه های رسمی بسنده کنیم؟
این انتظار بجایی است که توقع کنیم در آن جوّ و زمانه، سخن آشکاری از مردم درباره شهادت حضرت زهراء علیهاالسلام گزارش شود؟
سرنخهایی که روشنگر اتفاقات پشت پرده هستند
از خلیفه اول نقل شده که گفت سه کار بود که انجامش دادم اما دوست داشتم که انجامش نداده بودم: (اول آنکه) دوست داشتم که خانه فاطمه علیهاالسلام را نگشوده بودم حتی اگر بنای جنگ با من می داشتند.
این جمله اعتراف صریح بر این کار است که در “تاریخ طبری” و “معجم الکبیر” طبرانی و “کنز العمال” متقی هندی نقل شده است.
اگر باز بخواهیم به منابع اهل سنت بسنده کنیم می توانیم به سقط شدن حضرت محسن علیه السلام و نارضایتی حضرت زهراء علیهاالسلام از خلیفه اول و دوم تا پایان عمر هم اشاره کنیم. در مجموع هجوم و آزار فاطمه زهراء علیهاالسلام در جریان بیعتگیری از امیر مومنان علیه السلام حتی بر طبق منابع اهل سنت نیز قطعی و مستند است و برای آگاهی از جزئیات این واقعه جانگداز، مراجعه به منابع شیعی می تواند راهگشا باشد.