شاید بچههای شما هم حس میکنند که نسبت به برادران و خواهران شان کمتر مورد توجه و محبت والدین هستند؛ شما هم این احساس را پوچ و بی معنی خطاب کرده و معتقدید که همه آنان را به یک اندازه دوست دارید!
متأسفانه ما ندانسته و به سادگی به رقابت طبیعی بچهها نسبت به هم دامن می زنیم. به طور مثال پس از مشاهده شور و شوق قابل توجه در یکی از آنان، او را با فرزندان دیگرمان - که معمولاً فرزندی است که دارای ویژگی خدادادی مثل زیبایی است - مقایسه می کنیم!
مادر یک پسر هفت ساله، میگوید: «من بر رشد و پرورش او به دقت نظارت دارم. چون او از عهده هرکاری برمی اید و مثل خواهر بزرگترش از هوش و استعداد قابل توجهی برخوردار است. بله من از او انتظارات زیادی دارم، زیرا میدانم که خواهرش به چه دستاوردهای بزرگی نایل شده است.»
والدین دو فرزند از یک جنسیت نیز تمایل خاصی دارند که آن دو را با هم مقایسه کنند. آنها گاهی از تفاوتهای بین آنها گیج می شوند و نگرانند که مبادا فرزند کوچکتر راه و مسیر بچه بزرگتر را طی نکند و یا بعکس، آن یکی از راه و رسم دیگری پیروی کند. این نگرانی گاهی بیش از حد واقعی و بزرگ میشود تا حدی که واکنش آنها به صورتی است که گویی او همان برادر یا خواهر رقیب است! والدین فراموش کردهاند که آنان دو شخصیت کاملاً متفاوت اند. حتی گاه فرزند خود را با نام برادرش صدا می زنند.
البته ممکن است تنها فرزند خانواده نیز چنین تجربه تلخی را داشته باشد. یک پسر دوازده ساله، میگوید: «پدرم پسر همسایه را طوری تحسین میکند گویی فرزند خودش موجودی حقیر و بی فایده است. مثلاً هنگام مشاهده بازی بسکتبال می گوید: ببین او چقدر خوب توپ را در حلقه می اندازد.»
بچه باید تایید و تحسین سایر بچه ها را توسط والدینش تحمل کند. در عین حال نیاز دارد توجه والدینش را به خود معطوف ببیند. به طور کلی بچه ها احتیاج دارند که بر حسب توانایی ها و انگیزش های فردی خود رشد کنند. بچه ها محتاج انعطاف پذیری اند و نه برچسب های خشک و جدی. اگر موقعیت محدودی برای هر بچه در نظر گرفته شود و هویتش براساس روابطش با برادران و یا خواهرانش تعیین گردد، بتدریج حس می کند توجه راستین والدین نسبت به او پوچ و غیر واقعی است. در اینجا به چند نمونه از مقایسه بچه ها توسط والدین شان اشاره می شود. ببینید که کدام یک از موارد زیر به زندگی شما راه یافته است. آنگاه بکوشید از تکرار آنها اجتناب کرده و یا دست کم تأثیرش را به حداقل برسانید.
موضوع: "روانشناسی"
- به تماشای غروب آفتاب بنشینید.
- بیشتر بخندید.
- کمتر گله کنید.
- با تلفن کردن به یک دوست قدیمی، او را غافلگیر کنید.
- هدیههایی که گرفتهاید را بیرون بیاورید و تماشا کنید. شاید برایتان قابل استفاده باشند.
- دعا کنید.
- در داخل آسانسور با آدمها صحبت کنید.
- هر از گاهی نفس عمیق بکشید.
- لذت عطسه کردن را حس کنید.
- قدر این که پایتان نشکسته است را بدانید.
- زیر دوش آواز بخوانید.
- با بقیه فرق داشته باشید.
- کفشهایتان را عوضی پایتان کنید و به خودتان بخندید.
- به دنیای بالای سرتان خیره شوید.
- با حیوانات بازی کنید.
- کارهای برنامهریزی نشده انجام دهید. برای انجام آن در همین آخر هفته برنامهریزی کنید!
- برای کاری برنامهریزی کنید و آن را درست طبق برنامه انجام دهید. البته کار مشکلی است!
- از تناقضات لذت ببرید.
- دستان خود را در آسمان تکان دهید.
کودک بیش فعال اغلب فعالیت های پیچیده تری نسبت به کودک شیطان دارد و بسیار زیاد هیجان زده می شود و در کار تمام والدین خود جستجو می کند.
اختلالبیشفعالیكهدراغلبمواردبانقصتوجههمراهاست،معمولاًدردورانكودكیبروزمیكند. تشخیصایناختلالدر سنینزیر پنجسالقدریمشكلاست زیرا امكاندارد با رفتارهایطبیعیو شیطنت آمیز كودكاناشتباهگرفتهشود. با این حال، متخصصانمیتوانند ایناختلالرا تشخیصدهند و پیشبینیهایلازمرا بهعملآورند. ایناختلالبا فعالیتبیشاز اندازه، خرابكاریو آزار رساندنهمراهاست.
امروزهبسیاریاز مادرانو پدراناز شیطنتبسیار زیاد كودكانشانشكایتدارند. آنها اظهار می دارند كهفرزندشانمرتبدر حالحركتو فعالیتاستو نوعیحالتبیقراریو ناآرامیدر او مشاهدهمی كنند. برخیاز اینوالدیناز فقدانتمركز حواسو ضعفدرسیكودكنیز صحبتمیكنند. آنها علتاینفعالیتبیشاز اندازهرا نمی دانند و مرتبفرزندشانرا مورد سرزنشقرار میدهند. اینكودكانبعضاً مورد انتقاد و تنبیه بسیار زیاد قرار می گیرند. عدهایاز پدر و مادرها كنترلخود را از دستمی دهند و اینكودكانرا بهشدتكتكمیزنند یا آنها را تهدید می كنند. در ایننوشتار سعیشدهاستپدیدهبیش فعالیدر كودكانتوضیحدادهو راههایبرخورد مناسببا اینحالتارائهشود.
بیش فعالی و شیطنت هر کدام اختلالی شایع محسوب می شوند که در اغلب کودکان وجود دارند.
کودک بیش فعال اغلب فعالیت های پیچیده تری نسبت به کودک شیطان دارد و بسیار زیاد هیجان زده می شود و در کار تمام والدین خود جستجو می کند.
بررسی ها نشان می دهند کودکان بیش فعال هنگامی که بازی می کنند با صدای بلند این کار را انجام می دهند ساعات خواب نامنظمی دارند و اغلب تا ساعات زیادی از شب بیدارند.
بیش فعالی اغلب ارثي است و رفتار والدین و شرایط محیطی هم تاثیر زیادی روی این امر دارد.
کودکان پیش فعال را می توان با مراجعه به پزشک یا روان شناس تا حدود بسیار زیادی درمان کرد و شیطنت های آنها را کنترل کرد.
نتیجه گیری
اختلالبیشفعالیكهدراغلبمواردبانقصتوجههمراهاست،معمولاًدردورانكودكیبروزمیكند. تشخیصایناختلالدر سنینزیر پنجسالقدریمشكلاست زیرا امكاندارد با رفتارهایطبیعیو شیطنت آمیز كودكاناشتباهگرفتهشود. با این حال، متخصصانمیتوانند ایناختلالرا تشخیصدهند و پیشبینیهایلازمرا بهعملآورند.
ایناختلالبافعالیتبیشازاندازه،خرابكاریوآزاررساندنهمراهاست.چنانچهاینبچههادرسنینكودكیمعالجهنشوند،در دورهنوجوانیاحتمالاین كهرفتارهایضداجتماعیداشتهباشند و نیز حالاتافسردگیدر آنها بهوجود آید، بسیار است. بنابراینبهوالدینتوصیهمی شود كهحتماً در دورانكودكیبرایمعالجهاینكودكاناقدامكنند.
احتمالا متنفرید از اینكه بشنوید شما هم در حق مرد زندگیتان مادری میكردید اما باور كنید تنها شما نیستید كه این كار را انجام میدهید؛ دلیل این كار چیست؟ زنها برای مادری كردن آموزش دیدهو برای آن نیز پاداش میگیرند. وقتی بچه بودید، یگانه الگویتان مادرتان بود و همواره شاهد بودید كه او چگونه از شما، برادر و خواهرهایتان حمایت میكرد؛ به این ترتیب آموختید چگونه حمایتگر، مهربان و فداكار باشید و به نیازهای دیگران رسیدگی كنید.
این موضوع نیز حقیقت دارد كه شاهد بودید چگونه مادرتان به ویژه در حق پدرتان مادری میكرده است؛ پس بیایید به موضوع اینطور نگاه كنیم كه اگر شما شاهد بودید به جای اینكه مادرتان به طرزی رمانیك با پدرتان رفتار كند، همیشه در حق او مادری میكرده است، درنتیجه شما هم در كودكی چنین آموختید. پس فکر کردید این همان رفتاری است كه زنها باید با مردها داشته باشند؛ درنتیجه وقتی خودتان بزرگ شدید و ازدواج كردید، عینا همین كار را با همسرتان انجام دادید.
آن ها که بدشان نمیآید
وقتی در حق مردها مادری میكنید، آنها احساس عشق میكنند؛ چرا؟ چون مردها در كودكی همواره شاهد بودند كه مادرشان از آنها مراقبت میكرده؛ بنابراین برایشان عادی است به همسر خود اجازه دهند تا این نقش را ادامه دهد. این موضوع حقیقت دارد. چنانچه مادر همسرتان مدام در حق او مادری كرده باشد، ممكن است در ذهنش مادر، همسر و حمایتگر تداعی بیشتری از كلمات عاشق، معشوق، بهترین دوست یا شریك زندگی داشته باشد. چنانچه همسرتان در كودكی محبت و توجه كافی از جانب مادر خود دریافت نكرده باشد هم با خوشحالی تمام اجازه خواهد داد تا این كار ناتمام او را برایش به پایان برسانید.
عشق را نکشید
سریعترین راه ممكن برای كشتن عشق، شور و حال و حرارت یك رابطه، مادری كردن در حق نامزد یا همسرتان است. هرچه با یك مرد بیشتر مانند مادرش رفتار كنید، او نیز به شما بیشتر فرزندگونه پاسخ خواهد داد اما موضوع ایناست كه هیچ مردی مایل نیست همسرش تبدیل به مادردومش شود.
انسانهای بیتفاوت، بیاحساس، غیرکنجکاو و غیرعلاقهمند به موضوعات روزمره، انسانهای نرمالی نیستند بنابراین فردی که زیباییها را تقدیر و تحسین نمیکند و نسبت به آنها کنجکاو نیست طبیعی و نرمال نیست.
میگنا - روان پزشکان به که می گویند نرمال؟ اخلاق بخش عمدهای از پیکره نرمال بودن را تشکیل میدهد. اخلاق، انسان را وادار به پیروی از برخی باورهای ارزشی و متعالی میکنند. ما در روانشناسی، انسان را مظهر تعالی خداوند میدانیم. یعنی ایمان به خداوند، ایمان به ارزشها، ایمان به مقدسات تعریف شده که بخشی از آن به مقدسات و ارزشهای متعالی برمیگردد و بخشی از آن نیز به اخلاق و صفات خوب متعالی مانند توکل، امید و… مربوط میشود و فرد نرمال چنین اخلاقی دارد و به آنها تمسک میجوید.
1.بخشندگی و دست و دلبازبودن: فرد نرمال، فقط دریافتکننده محبت نیست و خود نیز به دیگران مهر میورزد، بنابراین فردی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفیاش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و… کند یا ضعیف است یا برعکس آنقدر روابط عاطفیاش بیش از حد میشود که به وابستگی میانجامد نرمال نیست.
2.داشتن هوش اجتماعی: فرد نرمال باید هوش اجتماعی داشته باشد تا بتواند به دنبال فعالیتهای شغلی و عملکردی برای بروز و ایجاد یک فعالیت مولد باشد. فعالیتهای غیرمولد و بیفایده و بیارزش، مانند بسیاری از فعالیتهایی که در جهت خلاف است یا انجام آنها فایدهای برای فرد یا افراد جامعه ندارد، فعالیت غیرمولد شناخته میشود.
3.قدرت حل مساله: فردی که قدرت حل مساله دارد، در برابر مشکلات تسلیم نمیشود و سعی میکند برای مشکلات خود راهحل پیدا کند. طبیعی است برای رسیدن به این هدف باید واقعیتهای موجود را درک کرد. افرادی که از این درک عاجزند و تفکرات سحرآمیز دارند، به رمل و اسطرلاب، جادو و سحر و دعانویسی و کفبینی و موضوعات خرافی میپردازند، قدرت حل مساله ندارند زیرا نمیتوانند واقعیتهای موجود را قبول کنند. نکته قابل توجه اینکه حتی در حل مساله، تکرار مکررات هم طبیعی نیست بلکه فرد باید برای حل مشکلاتش ابداع و تنوع در تصمیمگیری داشته باشد.
بیشتر نوجوانان وقت زیادی را پای اینترنت و شبکههای اجتماعی صرف میکنند این موضوع طبیعی است و جای هیچ نگرانی وجود ندارد. راهحل: اگر فرزندتان بیش از حد از اینترنت استفاده میکند یا اهل بازیهای رایانهای است یا با تلفنهمراه صحبت میکند با او حرف بزنید و اگر تاثیری نداشت از یک روانشناس کمک بگیرید.
نکته بسیار مهم این است که او را از خطرها آگاه کنید. مثلا در رابطه با استفاده از اینترنت و سایتهای اجتماعی به او خاطرنشان کنید که وارد کردن مشخصات شخصی میتواند برایش مشکلآفرین باشد و در آینده، زندگیاش را تحتتاثیر قرار دهد.
فعالیت های عمده ای که بیشترین سهم را در زندگی نوجوانان دارند عبارتند از:
* تمایل به گذراندن وقت به تنهایی در اتاق
* بیرون رفتن با دوستان
* استفاده کردن از تلفن مشکلاتی که در برخی خانواده ها به دلیل وجود تلفن روی می دهد از این موارد ناشی می شود:
اول، فرزند شما به دلیل استفاده کردن افراطی از تلفن، فرصتی برای انجام تکالیف مدرسه یا خانه ندارد، لذا مشاجره شما با فرزندتان به سبب انجام نشدن وظایف او آغاز می شود.
دوم، فرزند شما ممکن است آن قدر غرق صحبت با تلفن باشد که به اطراف خود توجه نکند. تصور کنید شما به مدت دوساعت مشغول مرتب کردن خانه بوده اید و فرزندتان در این مدت مشغول صحبت با تلفن بوده، بدون آن که بیندیشد آیا شما به کمک او احتیاج دارید یا خیر؟
سوم، فرزند شما به طور دائم از تلفن استفاده می کند لذا، عملا شما و دیگران قادر به استفاده از تلفن نیستید. وقتی دوست خود را ملاقات می کنید او به شما می گوید” هر بار شماره شما را گرفتم، اشغال بوده است، با تو نمی شود تماس گرفت". این مشکلات به دلیل نداشتن برنامه ریزی و نظم در استفاده اعضای خانواده از تلفن ایجاد می شود لذا برای برطرف ساختن آن،مقرراتی وضع کنید و در اجرای آنها جدیت داشته باشید.
خورشيد در نقاشي کودکان نماد پدر است و خورشيد کامل و زيبا نشان دهنده ارتباط خوب و سالم با پدر و رضايت از او است اما خورشيدي که همواره بخشي از آن پشت ابر يا کوه باشد مي گويد که کودک ارتباط خوبي با پدرش ندارد.امروزه در سراسر دنيا روان شناسان و روانکاوها با توجه به نقاشي کودکان به کشف و درمان بيماري ها و اختلالات روحي کودکان مي پردازند.
با رمز و رازهاي آن چه کودک تان روي کاغذ مي کشد، آشنا شويد
بسياري از پدرها و مادرها براي آن که چند دقيقه اي کودک خود را سرگرم کنند تا بتوانند به کارهاي روزمره برسند، از او مي خواهند در گوشه اي از اتاق بنشيند و نقاشي بکشد.
حتي در مواقعي که کودک با شور و اشتياق نقاشي خود را به والدينش نشان مي دهد، در بهترين حالت جمله اي که والدين به او مي گويند اين است که «آفرين! چه نقاشي زيبايي کشيده اي»اما اين نقاشي هاي به ظاهر ساده و بي معني، سرشار از حقايق و ناگفته هاي کودک هستند، ناگفته هايي از مشکلات روحي که او تنها به خاطر کودک بودنش نمي تواند آن ها را به زبان بياورد.
نقاشي کودکان چيزي فراتر از تنها چند خط و رنگ ساده و بي معني است. سال هاست که روان شناسان بررسي هاي بسياري روي نقاشي هاي کودکان انجام داده اند و در نتيجه اين تحقيقات دريافته اند که اين خطوط و رنگ هاي ساده و در ظاهر بي معني بازتاب مستقيم دنياي دروني کودکان است.
امروزه در سراسر دنيا روان شناسان و روانکاوها با توجه به نقاشي کودکان به کشف و درمان بيماري ها و اختلالات روحي کودکان مي پردازند. جالب است بدانيد که حتي در برخي موارد محققان توانسته اند با بررسي دقيق نقاشي هاي کودکان به مشکلات خانوادگي آن ها پي ببرند.
نقاشي کردن به کودک فرصت مي دهد تا ترس ها و احساساتش را غيرمستقيم بيان کند.
هر کدام از نقاشي هاي کودکان بيانگر داستاني است که شايد خود او نيز نتواند آن را براي کسي شرح دهد. کودکي که همواره آدمک هايش را بدون دهان مي کشد نمي داند چرا همواره فراموش مي کند اين عضو از بدن را رسم کند اما روان شناسان به خوبي متوجه مي شوند که اين فراموشي تصادفي نيست و حقايقي از محيط خانه و خانواده را فاش مي کند.
وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهايش قدردانى مىكند به تدريج مرد نيز حرف بيشترى براى زدن خواهد داشت. مرد براى گفتگو با زن مىتواند خيلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد.
قوانین برخورد با آقایان - وقتى با مرد صحبت می كنيد
وقتى مرد از شما فاصله مىگيرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزديكتر شدن به وى نيست.
بگذاريد كناره بگيرد. بعد از مدتى بر مىگردد. او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه اى عمل خواهد كرد كه گويى هيچ اتفاقى نيفتاده است. آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود.
وقتى زن مىخواهد صحبت كند يا براى نزديك شدن به او احساس نياز مىكند، بايد حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفت و گو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن بايد احساساتش را در ميان بگذارد حتى اگر شريكش حرف زيادى براى زدن نداشته باشد.
وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهايش قدردانى مىكند به تدريج مرد نيز حرف بيشترى براى زدن خواهد داشت. مرد براى گفتگو با زن مىتواند خيلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد. چيزى كه زنان درباره مريخى ها نمى دانند، اين است كه آنها بايد دليلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در ميان گذاشتن احساساتشان صحبت نمى كنند.
اگر زن كمى حرف بزند، مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مىكند. مثلا اگر زن درباره بعضى از مشكلاتى كه در طول روز داشته، صحبت كند، مرد نيز ممكن است در اين باره گفتگو كند و بنابراين آنها مىتوانند يكديگر را درك كنند.
اگر زن درباره احساسش درباره بچه ها حرف بزند، مرد نيز ممكن است در اين مورد شروع به صحبت كند. اگر مرد هنگام صحبت كردن زن، احساس سرزش يا فشار نكند، به تدريج شروع به صحبت خواهد كرد.
قوانين ناگفته براى ابراز احساسات
اگر زن مايل به صحبت كردن با فردى باشد، به طور كلى منتظر مىماند تا طرف مقابل، حرف خود را تمام كند. اين نكته، مؤدب بودن زن را نشان مىدهد. او اول «گوش مىدهد، سپس صحبت مىكند» و يا هنگاميكه از «او سؤال شود آن وقت پاسخ مىدهد»
اين قوانينى كه هيچ جا سختى از آنها به ميان نيامده است، براى مردان، بيگانه هستند. اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف زدن بدست نياورد زيرا مردان، خودبه خود حرف زيادى براى گفتن ندارند. قوانين ناگفته مردان مىگويد: اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو. آنها نمىدانندكه بايد منتظر بمانند تا از آنها سؤال شود. اگر بخواهد حرف بزند، می زند.
هنگامي كه مرد از همسر خود سؤالاتى را مىپرسد به ندرت انتظار دارد كه همسرش، متقابلاً سؤالاتى را از او بپرسد. هنگاميكه زن سؤالاتى را از همسرش مىپرسد و مرد جواب می دهد، مرد گمان مىكند كه با پاسخگويى به سؤالات همسرش او را راضى مىكند.
مردان اصلاً نمىدانند كه وقتى بعد از مدتى حرف زدند بايد نوبت را رعايت كنند و سؤالاتى را از همسر خود بپرسند تا او شروع به حرف زدن كند. حتى اگر مرد بداند كه همسرش مايل است تا به سؤالاتى در مورد اتفاقات روزانه خود پاسخ دهد، دوست دارد كه اين كار (سؤال پرسيدن از همسر) را فراموش كند.
وقتى زن از همسر خود سؤالاتى را مىپرسد، مرد براى پاسخگويى به آنها آنقدر مشغله فكرى پيدا مىكند كه به سختى يادش مى ماند او هم در مورد اتفاقات روزانه، از زن سؤالاتى را بپرسد.
اگر مرد به سؤالات، پاسخ كوتاهى مىدهد در اين حالت زن نبايد نوبت را رعايت كند يعنى زن مىتواند سؤالات خود را پشت سر هم بپرسد. اگر زن بدون آنكه ابتدا به حرفهاى همسرش گوش كرده باشد، شروع به صحبت كردن در مورد اتفاقات روزانه خود نمايد، اين كار، بى ادبى نسبت به مرد محسوب نمىشود.
يك گروه ازدواجهای غیرمتعارف در عصر حاضر، ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود است. معمولا اختلاف سنی برای ازدواج باید بین 4 تا 8 سال باشد و بزرگتر بودن مرد از زن مورد قبول است.
با وجود اینكه در ازدواج، همسنگ بودن و توازن رفتاری، فرهنگی، فكری، فیزیكی، ظاهری، اقتصادی، دینی، اجتماعی و خانوادگی از ضرورتهای اساسی هستند، متاسفانه بسیاری از جوانها به محض اینكه از جنس مخالفی خوششان میآید و علاقه اندكی به او پیدا میكنند، زمینه را برای ازدواج مناسب و مساعد میبینند. در دورههای اخیر، انواع مختلف ازدواجهای غیرمتعارف انجام میشود كه در ادامه این یادداشت به بخشی از آنها اشاره خواهم کرد.
ازدواج از راه دور اینگونه ازدواجها بیشتر در مورد كسانی كه به دلایل مختلف به خارج از كشور رفتهاند و نمیتوانند به وطن برگردند، دیده میشود. معمولا خانواده این افراد، همسری انتخاب و بعد از گرفتن عقد و مراسم، او را راهی و به اصطلاح «پست» میكنند. بدین ترتیب نادیده و ناشناخته زندگی آغاز میشود اما معمولا این زندگیها دوام پیدا نمیكند و به اختلاف میكشد.
به روایت آمار 98 درصد ازدواجهای پستی در 5 سال گذشته به طلاق منجر شده است. ریسک بالای طلاق در اینگونه ازدواجها به دلیل تغییرهای زیربنایی فرهنگی و عقیدتی و قوانین حاکم بر جوامع میزبان، تا آنجاست که بعضی از ازدواجها به یک سال هم نمیرسد.
امروزه بسته پیشنهادی ازدواج از خارج شامل فیلم و عکس و صداست و اینها برای آغاز یک زندگی و ادامه آن کافی نیست. در کنار غربت و دوری از خانواده و مشکلات بیهمزبانی باعث میشود او به انواع مشکلات و آزارهای جسمی و روانی تن دهد چرا که نه راههای قانونی را میشناسد و نه توان بازگشت به کشور را دارد. بسیاری از خانمها یا آقایانی که تن به چنین ازدواجی میدهند و مهاجرت میکنند حتی از نظر تسلط به زبان انگلیسی هم (که زبان بینالمللی است) مشکل دارند و این نقص باعث میشود پس از مهاجرت قادر نباشند با کسی ارتباط برقرار کنند، کار داشته باشند یا ادامه تحصیل دهند و خلاصه در اجتماع باشند و ناچارند کنج خانه بنشینند. این بیکاری و بیبرنامگی فعالیت در چترومها و شبکههای اجتماعی برای کسانی که به این نحو با همسر خود آشنا شدهاند، بعد از ازدواج هم ادامه پیدا میکند و این موضوع باعث ایجاد بیاعتمادی در طرفین میشود
و روزهای بلندی که باید در خانه تنها بمانند تا همسرشان برگردد واقعا آنها را آزار میدهد و همه اینها واقعیتهایی است که قبل از مهاجرت لمس نمیشوند و تلخی آن توصیفنشدنی است.
در میان اینگونه انتخابها و ازدواجها فراموش میشود كه اگر مردی، زندگی در یك كشور خارجی را پذیرفته چرا در شكل و شیوه انتخاب همسر مطابق فرهنگ كشور و محل اقامتش رفتار نمیكند؟ واقعیت آن است كه بسیاری از آقایان ایرانی پس از تجربه سالها زندگی در كشوری بیگانه، به آداب و رسوم و سنتهای موطن خویش در مورد ازدواج پایبندتر میشوند، از این روست كه مصمم میشوند از ایران همسر اختیار كنند.
این مردان، از همسر ایرانی فرستاده شده برای خود، انتظار دارند كه زندگی با سبك و سنت ایرانی را برای شوهر به ارمغان بیاورد در حالیكه عروس از ایران آمده با اشتیاق و سودای رسیدن به فرهنگ آن كشور خارجی است كه چنین انتخاب و ازدواجی كرده است. تفاوت این 2 دیدگاه موجب بسیاری اختلافات، مشكلات و… ودر نهایت طلاقهاست.
منابع انسانی مهمترین بخش ثروت یک جامعه محسوب می شوند. در مطالعه ای که در بانک جهانی انجام شد ثروت جوامع را به سه دسته تقسیم کرده اند., ثروتی که در منابع انسانی تجسم یافته است , ثروتی که در منابع طبیعی است و ثروتی که در سر مایه گذاری ها است. در سطح جهان حدود 64درصد ثروت در منبع انسانی می باشد اما در ژاپن و آلمان این رقم حدود 80درصد است. یعنی مجموع منابع طبیعی وسر مایه گذاری ها در این کشور ها فقط حدود 20 درصد است.
در رشد و پرورش این کودکان معلم نقش مهمی را دارا می باشد پس معلمان آنها نیز باید گزینش شده و تیز هوش باشند معلمانی که پختگی در کار خود داشته باشند ، در درس و کار خود صاحبنظر باشند و در مسائل علمی و هنری کار آزموده باشند
در این مقاله ابتدا دیدگاههای متفاوت راجع به آموزش تیز هوشان یررسی و سپس تاریخچه آموزش تیز هوشان در ایران بررسی شده است . گروهی معتقدند آموزش تیز هوشان باید در مدارس جدا گانه انجام شود . تیز هوشان نیازمند خدمات آموزشی ویژه ای هستند که نمی توان آن را از طریق مدارس عادی ارائه نمود. پاره ای از بحث های مربوط به آموزش تیز هوشان نیزبه نحوه شناسایی تیز هوشان اختصاص یافته است. اتفاق نظری در مورد نحوه شناسایی تیز هوشان وجود ندارد.
برخی از مخالفان آموزش جدا گانه تیز هوشان معتقدند ابزارهای مورد استفاده برای شناسایی تیز هوشان روایی ندارد و به جای استعداد افراد آموخته های آنها را اندازه گیری می کند. گروهی نیز با طرح مسئله برابری اجتماعی معتقدند جداسازی عده ای از شهروندان وآموزش ویژه آنها، عملی غیر دموکراتیک و نخبه پروری است.
حدود 32 سال است که از آغاز فعالیت های آموزش و پرورش تیز هوشان در ایران می گذرد . همزمان با تاسیس اداره کل امور کودکان و دانش آموزان استثنایی در سال 1347 اولین مدرسه کودکان تیز هوش ویژه دانش آموزان ابتدایی و راهنمایی نیز در تهران افتتاح شد که عملاً از سال 1348 آغاز به کار کرد. از آن زمان تا کنون آموزش تیز هوشان در ایران فراز و نشیب هایی داشته که در قسمت پایانی مقاله به پرداخته شده است.