گزارشی که عمرسعد در قالب نامه برای عبیدالله زیاد فرستاد، در روز چهارم محرم به دست او رسید.
نامه عمرسعد در روز چهارم محرم یعنی یک روز پس از ورود او به کربلا به دست عبیداللهزیاد رسید. حسانبنفائدبنبکیرالعبسی گوید:در هنگام دریافت نامه عمرسعد من نزد عبیداللهبنزیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد:
موضوع: "اهل البیت علیهم السلام"
ابنزیاد در روز سوم نامهای را برای اباعبداللهالحسین (ع) به کربلا فرستاد.
حضرت اباعبداللهالحسین (ع) در روز سوم محرم بر شهادت خویش و شباهت شهادتش به شهادت حضرت یحیی (ع) اشاره کرد. (امام سجاد (ع) اشاره دارد که در هیچ منزلی فرود نیامدیم مگر اینکه پدرم شهادت حضرت یحیی (ع) را یادآور میشد.)
عبیداللهزیاد در همین روز نامهای را برای اباعبداللهالحسین (ع) به کربلا فرستاد. او در این نامه نوشته بود:باری،ای حسین، خبر ورودت به سرزمین کربلا را دریافت کردم. امیرالمؤمنین یزید به من فرمان داده است که سر به بالین آرامش نگذارم و نان سیر نخورم مگر اینکه تو را بکشم یا به فرمان و بیعت من و یزید درآیی.
کاروان امام حسین (ع) در روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا (نینوا) شد.
کاروان امام حسین (ع) در روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شد و تا عاشورا در این سرزمین ماند. سرزمین کربلا در ۶۰ مایلی بغداد، غرب فرات و ۵ فرسنگی نینوا قرار گرفته است. این سرزمین خالی از سکنه بوده و پستی، بلندی و گودالهای زیادی داشته است.
انسبنحارث در روز اول محرم به کاروان امام حسین (ع) پیوست.
کاروان امام حسین (ع) در روز اول محرم به منزلگاه بیست و چهارم خود رسید و حدود نیمروز در این منزلگاه درنگ کرد. منزلگاه بیست و چهارم کاروان امام حسین (ع) با عنوان قصر بنیمقاتل (قصر مقاتل) شناخته شده است. این منزلگاه میان عینالتمر و قُطقطانیه بوده و تا کربلا فاصله اندکی داشته است. قصری در منزلگاه قصر بنیمقاتل وجود داشته که هنوز بقایای آن دیده میشده است.
چگونه میتوان از حضور بانوان در صحنهگردانی کربلا الگو گرفت؟
صِرف حضور بانوان خاندان پیامبر در کربلا از آن جهت که آنان کسانی بودند که جز برای انجام تکلیف الهی کاری انجام نمیدادند، اثبات میکند که زن مسلمان، مسئولیتهایی در اجتماع دارد.
حضور پررنگ حضرت زینب کبری و دیگر بانوان خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین در واقعهی کربلا و اتفاقات پس از آن، این سؤال جدی را مطرح میکند که اگر اهل بیت پیامبر اسوه و الگوی ما هستند، بانوان جامعهی ما در عصر حاضر، چگونه میتوانند از آن حضور و آن نقشآفرینی بزرگ، الگو بگیرند؟ آیا کربلا در دل تاریخ مانده است یا برای دوران ما نیز ملاک عمل دارد؟
کاروان امام حسین (ع) در روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا (نینوا) شد.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛کاروان امام حسین (ع) در روز دوم محرم وارد سرزمین کربلا شد و تا عاشورا در این سرزمین ماند. سرزمین کربلا در ۶۰ مایلی بغداد، غرب فرات و ۵ فرسنگی نینوا قرار گرفته است. این سرزمین خالی از سکنه بوده و پستی، بلندی و گودالهای زیادی داشته است.
بنابراین گزارش، امام حسین (ع) در لحظه ورود به سرزمین کربلا، خاک را بویید و فرمود: همان است قتلگاه و خوابگاه ماست. اسب امام سوم شیعیان از ورود به کربلا پرهیز کرد و این امام بزرگوار هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد سرزمین کربلا شد. ایشان با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شدند.
آیه ۶۱ سوره مبارکه آل عمران، و آیات قبل از آن درباره هیأتی نجرانى و گروهى که با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پیامبر(صلى الله علیه و آله) رسیده، عرض کردند : آیا هرگز دیده اى فرزندى بدون پدر متولد شود؟ در این هنگامـ…
در این هنگام آیه اِنَّ مَثَلَ عِیْسى عِنْدَ اللّهِ… نازل شد و هنگامى که پیامبر(صلى الله علیه و آله) آنها را به مباهله[لعنت کردن گروه مقابل که دروغگو باشد] دعوت کرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه، به شخصیت هاى نجران، اُسقُف[ابو حارثه] به آنها گفت :
شما فردا به محمّد(صلى الله علیه و آله) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده اش براى مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید. زیرا چیزى در بساط ندارد
علم و اخلاق آسمانی, ایمان, تقوا, پاکی, صبر و… اینها گناهان نابخشودنی مردی بود از خاندان پیامبر (ص).
چه گناهی بالاتر از این که مردی با امواج دانش خود کاخی که خلیفه بر جهل مردم بنا نموده ویران کند. مردم مدینه «انک لعلی خلق عظیم» را در لبخند پیامبرگونه موسی بن جعفر(ع) می بینند. در نگاهش «و الکاظمین الغیظ» موج می زند. آرامش قدمهایش توفان به پا میکند در دلها, بالاتر از این مگر گناهی هست؟ اینگونه اگر باشد، مردم خواهند گفت: «رسول خدا (ص) در مسجد است، هارون الرشید بر منبر چه می کند؟»
زندان دیگر بی فایده است. باید نباشد این مرد تا خواب آشفته نبیند خلیفه. چاره ای نیست باید خرما بیاورند برای آقا تا میل کنند…
صبح فردا ندا می دهند: هر کس می خواهد موسی بن جعفر را برای آخرین بار ببیند بیاید. بغداد پر می شود از ناله و شیون. همانها که زهر داده اند به امام(ع) حالا آمده اند تا با عزت و احترام به خاکش بسپارند. کفنی قیمتی تحفه آورده اند برای امام. تمام قرآن بر آن نقش بسته. یک گوشه اش نوشته است: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»[1]
موسای طور غربتم و خسته و بی عصا
مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا
افتاده ام به گوشه زندان بی کسی
در حسرتم به دیدن یک بار آشنا
در قعر تیرگی نفسم بند آمده
از دود شعله ی ستم و قحطی هوا
گاهی که خواب می بردم فکر میکنم
هستم چو یک کبوتر آزاد در فضا
پر می کشم ز دام و در آفاق می پرم
در دست باد هر طرفی می روم رها
در سجده بسکه پیکر من آب رفته است
انگار روی خاک فتاده است یک عبا
خداوند 24هزار سال قبل از اینکه زمین کعبه را خلق کند و آن را حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آن را حرم امن و مبارک گرداند. و هرگاه خداوند بخواهد زمین را بلرزاند(کنایه از قیامت)، زمین کربلا را همراه خاکش در حالى که نورانى و شفّاف هست بالا برده و آن را در برترین باغهاى بهشت قرار داده و بهترین مسکن در آنجا مىگردانش.