چگونه میتوان از حضور بانوان در صحنهگردانی کربلا الگو گرفت؟
صِرف حضور بانوان خاندان پیامبر در کربلا از آن جهت که آنان کسانی بودند که جز برای انجام تکلیف الهی کاری انجام نمیدادند، اثبات میکند که زن مسلمان، مسئولیتهایی در اجتماع دارد.
حضور پررنگ حضرت زینب کبری و دیگر بانوان خاندان پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین در واقعهی کربلا و اتفاقات پس از آن، این سؤال جدی را مطرح میکند که اگر اهل بیت پیامبر اسوه و الگوی ما هستند، بانوان جامعهی ما در عصر حاضر، چگونه میتوانند از آن حضور و آن نقشآفرینی بزرگ، الگو بگیرند؟ آیا کربلا در دل تاریخ مانده است یا برای دوران ما نیز ملاک عمل دارد؟
حضور زنان در ماجرای قیام امام حسین علیه السلام، دو وجهه دارد: اول، اصل حضور آنها به عنوان زن در یک حرکت بی نظیر اجتماعی و تاریخ ساز و دوم، چگونگی حضور و عملکرد ایشان در کربلا و دوران اسارت.
اصل حضور
جامعهی عصر امام حسین علیه السلام نیاز به اصلاح جدی داشت. جامعهای که امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بود اما از سیره و مسیر پیامبر خود زاویه گرفته بود. امام حسین علیه السلام هدف و راز قیام خود را در نامه و وصیت به محمد حنفیه چنین بیان کرد: “من خروج کردم تنها برای طلب اصلاح در امت جدم؛ میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم"[1] و چنین مصلح بزرگی که مسیر تاریخ را تغییر داد، خانواده، همسر، دختران، خواهران و زنان اهل بیت را با خود همراه میکند در عین اینکه از خطرات این راه و اسارت سخت آنان آگاه است. پس قطعاً در حضور بانوان اهل بیت در این رخداد عظیم اجتماعی، سیاسی و دینی، مصلحت و وظیفهای خاص وجود داشته است.
حضور زنان در ماجرای قیام امام حسین علیه السلام، دو وجهه دارد: اول، اصل حضور آنها به عنوان زن در یک حرکت بی نظیر اجتماعی و تاریخ ساز و دوم، چگونگی حضور و عملکرد ایشان در کربلا و دوران اسارت.
اسلام وقتی که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»[2] یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامی به نحوی بر حسب توانائیهای خودشان.[3]
زن مسلمان، مسئولیتهایی در اجتماع دارد
پس صِرف حضور بانوان خاندان پیامبر در کربلا از آن جهت که آنان کسانی بودند که جز برای انجام تکلیف الهی کاری انجام نمیدادند، اثبات میکند که زن مسلمان، مسئولیتهایی در اجتماع دارد و باید در موقعیتهای گوناگون وظیفهی اجتماعی خود را تشخیص دهد و عمل نماید.
ارزش و عظمت زینب کبری، به خاطر موضع و حرکت عظیم انسانی و اسلامی او بر اساس تکلیف الهی است. کار او، تصمیم او، نوع حرکت او، به او اینطور عظمت بخشید. هرکس چنین کاری بکند، ولو دختر امیرالمؤمنین (ع) هم نباشد، عظمت پیدا میکند. بخش عمدهی این عظمت از این جاست که اولاً موقعیت را شناخت؛ هم موقعیت قبل از رفتن امام حسین به کربلا، هم موقعیت لحظات بحرانی روز عاشورا، هم موقعیت حوادث کشندهی بعد از شهادت امام حسین را؛ و ثانیاً طبق هر موقعیت، یک انتخاب کرد. این انتخابها زینب(س) را ساخت.
بیشتر بخوانید
زینب کبری از نگاه اهل سنتالتماس دعای امام حسین به زینب کبری علیهماالسلام
قبل از حرکت به کربلا، زینب کبری فهمید که باید این راه را برود و امام خود را تنها نگذارد؛ و رفت. نه این که نمیفهمید راه سختی است؛ او بهتر از دیگران حس میکرد. او یک زن بود؛ زنی که برای مأموریت، از شوهر و خانوادهاش جدا میشود؛ و به همین دلیل هم بود که بچههای خردسال و نوباوگان خود را هم به همراه برد؛ حس میکرد که حادثه چگونه است. بعد از شهادت حسین بن علی هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ نوری شد و درخشید.[4]
نحوه حضور
باید خوب و دقیق به صحنهی کربلا و اتفاقات بعد از آن نگاه کنیم و نقشآفرینی بانوان را در هر تصویر، تماشا کنیم تا نزدیکترین و شبیهترین الگو را به سیره اهل بیت علیهم السلام برگیریم.
زمانی که هنوز خورشید وجود اباعبدالله الحسین علیه السلام بر عالمیان میتابد، و هنوز رسالت پیامآوری عاشورا بر شانههای زینب سلام الله علیها بار نشده است، در بزنگاههای دشوار کربلا، زینب پشتیبان و یاور امام خویش است. در یک موقعیت سخت، وقتی تمام اصحاب و مردان جنگی از خاندان حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهادت رسیدند و حضرت قصد داشت که خود به میدان برود، به خیمه گاه آمد و به زینب سلام الله علیها فرمود: «فرزند خردسالم را بیاور تا با او وداع کنم».[5] قاعدتاً طفل شیرخوار، در دامان مادر خویش است اما چرا امام او را از عمهاش طلب میکند؟ شاید به خاطر رخداد هولناکی که لحظاتی بعد اتفاق می افتد و حضور مادر، فاجعه را سختتر میکند و اینجاست که نقش آفرینی زینب کبری در کمک به حال امامش جلوه میکند. وقتی تیر حرمله طفل را به شهادت رساند، حسین علیه السلام به زینب فرمود: «بگیر کودک را».[6]
حضور یاورانه زینب کبری در بحبوحه شهادت علی اکبر
پیش از این واقعهی سخت، در ماجرای شهادت حضرت علی اکبر نیز حضور حضرت زینب در کنار امامش یاورانه بود. [7] در آن ساعتهای بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد و او را برای شهید شدن تجهیز نمود.[8]
پس از شهادت حضرت اباعبدالله علیه السلام، اکنون زینب کبری سلام الله علیها یک اسیر جنگی است. اسیری در دست شقیترین و آلودهترین موجودات آن روزگار. اما تمام رنجها و داغها و دغدغهها، سبب نمیشود که آن بانو، مأموریت خود را فراموش کند. و آن مأموریت خطیر اجتماعی نیز سبب نمیشود که روحیه زنانه و حیای زنانه خود را از یاد ببرد. هنگام ورود کاروان اسرا به کوفه، بر در دروازهی کوفه، این زن با شخصیت که در عین حال زن باقی میماند و گرانبها، خطابهای میخواند.
تاریخ کربلا به این دلیل مذکر- مؤنث است که در ساختن آن، هم جنس مذکر عامل مؤثری است ولی در مدار خودش و هم جنس مؤنث در مدار خودش. این تاریخ به دست این دو جنس ساخته شد
زینب موقعیت را تشخیص داد و خطابهای خواند در نهایت عظمت. در عین حال دشمن میگوید:"و لم ارَ والله خفرة قط انطق منها"[9] یعنی شجاعت علی با حیای زنانگی درهم آمیخته بود. این است نقش زن به شکلی که اسلام میخواهد؛ شخصیت در عین حیا، عفاف، عفت، پاکی و حریم. تاریخ کربلا به این دلیل مذکر- مؤنث است که در ساختن آن، هم جنس مذکر عامل مؤثری است ولی در مدار خودش و هم جنس مؤنث در مدار خودش. این تاریخ به دست این دو جنس ساخته شد.[10]
الگوی کربلائیان به ما میگوید که مرزهای حضور اجتماعی یک زن، مرزهای تکلیف اوست. حضور عفیفانه با حفظ حریم شخصیت او، نه تنها بلااشکال، بلکه حتی گاهی لازم است.
پینوشتها:
[1] - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 17، “حماسه حسینی” ص 209 به نقل از مقتل خوارزمی، ج1، ص 188
[2] - توبه، 71
[3] - بیانات مقام معظم رهبری، 13/4/1386
[4] - بیانات مقام معظم رهبری ،دیدار پرستاران 22/8/1370
[5] - سیدبن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ترجمه سید احمد فهری، ص 169
[6] - همان
[7] - همان، ص 165
[8] - بیانات مقام معظم رهبری ،دیدار پرستاران 22/8/1370
[9] - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 17، “حماسه حسینی” ص 409 به نقل از بحارالنوار، ج45، ص 108
[10] - مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 17، “حماسه حسینی” ص 409