انسان عاقل، هرگز درصدد کسب رضایت دشمنش نمیکوشد. ولی گاهی نادانسته قدم به راهی میگذارد که نهایتش جز خواسته دشمنش نخواهد بود.
شهید اول، سخنی از امام محمد تقی علیه السلام نقل کرده است قابل تأمل: مَن أطاع هواه أعطى عدوَّه مُناه؛ کسی که از هوسش اطاعت کند، آرزوی دشمنش را برآورده نموده است.
امام متذکر شده که کنار گذاشتن درایت و اندیشه، و اطاعت از هوی و هوس برای انسان خسارت به بار می آورد. دشمن نیز درصدد ضربه زدن و خسارت وارد کردن است. از این رو آنچه از تبعیت از هوس برای انسان حاصل میشود با آنچه دشمن برای ما می طلبد یکی است.
به فرموده امام جواد علیه السلام تبعیت از هوس، چیزی جز سیرابی و برآوردن آرزوی نفس نیست و نتیجه ای که در پی آن خواهد آمد چیزی جز خسران و انحطاط نخواهد بود.
اطاعت دشمن شاد کن
اهل بیت، شارحان و مفسران بزرگ قرآن اند و خود آن ها قرآن را به عنوان ملاک سنجش سخنشان معرفی کرده اند. این سخن امام نهم نیز از این قاعده مستثنا نیست و ریشه ی آن را در قرآن می توانیم بیابیم: أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّـهُ عَلَىٰ عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَىٰ سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَىٰ بَصَرِهِ غِشَاوَةً؛
پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟
خداوند در این آیه متذکر شده که اطاعت از هوای نفس، زمینه گمراهی (ندیدن راه حق و نشنیدن سخن صحیح) را فراهم می آورد و موجب انحطاط انسان می شود. و كیست گمراه تر از آنكه بى راهنمایى خدا از هوسش پیروى كند؟
بعد از روشن شدن فریبندگی هوی و هوس، این سؤال مطرح میشود که مراد امام نهم از دشمن کیست؟ آن دشمنی که خواستهاش انحطاط ماست کدام است؟ پاسخ این سوال را در کلام رسول الله صلی الله علیه واله می توان جست. طبق آنچه مرحوم مجلسی نوشته حضرت فرموده: أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْكَ.
یعنى بالاترین دشمنان تو همان نفس امّاره و احساسات سركش توست كه از همه به تو نزدیكتر است و در میان دو پهلویت قرار گرفته است. علت اینكه این دشمن بالاترین دشمنان است واضح است، زیرا دشمن عقل است كه بهترین دوست انسان است.
بستری راحت چه اندازیم بهر خواب خوش ما که چون دل دشمنی داریم در پهلوی خویش
آری؛ به فرموده امام جواد علیه السلام تبعیت از هوس، چیزی جز سیرابی و برآوردن آرزوی نفس نیست و نتیجه ای که در پی آن خواهد آمد چیزی جز خسران و انحطاط نخواهد بود.
ما تا راه هدایت را ندانیم، تا سره را از ناسره نشناسیم و تا زمانی که بر همان پاشنه جهل بگردیم، همچنان رضایت دشمن جانمان را تحصیل میکنیم. باید مسیرمان را از مسیر بت پرستان جدا کنیم و آنان را که به راه ظنّ می رفتند تنها بگذاریم و به دنبال علم و آگاهی باشیم. باید در باب آنچه نمی دانیم سخن نگوییم و در آنچه بر عهدهمان نیست گفتگو مکنیم و در یک کلام، آخرتمان را به دنیامان مفروشیم.
چه باید کرد؟
حال که دردی را با سخن امام عزیزمان شناختیم بهتر است درصدد چاره آن برآییم و درمان را بجوییم.
وقتی قرآن کریم بت پرستان را مورد ملامت قرار داد و جهت آنان را پیروی از هوای نفس معرفی کرد، کلید حل آن را هم در همان آیه به دست آنان داد: إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ ۖ وَلَقَدْ جَاءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَىٰ؛
[آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پیروى نمى كنند، با آنكه قطعاً از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است.
پس چنگ انداختن به ریسمان هدایت الهی و جدا نشدن از آن راهی است که انسان را از ضلالت نجات میدهد. کسی که در زندگی از قرآن و اهل بیت جدا نمی شود و همواره هدایت خود را از آنان می گیرد آسوده خاطر باشد که همواره بر صراط مستقیم است. البته مسیر، همچنان پرفراز و نشیب است و ناهموار. باید برای اسیر فریب دشمن مکار نشدن، به دقت مراقبت نمود.
امام نهم درد را به ما نمایاند. درمان نیز در این آیه به ما نمایانده شده و راه دستیابی به آن چیزی نیست جز «افزایش آگاهی». ما تا راه هدایت را ندانیم، تا سره را از ناسره نشناسیم و تا زمانی که بر همان پاشنه جهل بگردیم، همچنان رضایت دشمن جانمان را تحصیل میکنیم. باید مسیرمان را از مسیر بت پرستان جدا کنیم و آنان را که به راه ظنّ می رفتند تنها بگذاریم و به دنبال علم و آگاهی باشیم. باید در باب آنچه نمی دانیم سخن نگوییم و در آنچه بر عهدهمان نیست گفتگو مکنیم و در یک کلام، آخرتمان را به دنیامان مفروشیم. باید هشداریم که در دام نفس بیفتیم و با اطاعت از او زمینه خسران خود را مهیا سازیم.