وهّابیّت؛ تاریخ، ریشهها و کارنامه (۳) - بخش پایانی
نوشته: سید عبدالحکیم مدقق موسوی
کارنامه وهّابیت
کارنامه وهابیت، کارنامه سیاه و پر از خشونت است. اعمال خشونت بار آنها در تاریخ، به نام فتنه وهابیت یا خوارج زمان معروف است.
شیخ احمد بن زینی دحلان میگوید: همانا فتنه وهابیت از بزرگترین فتنههایی است که در اسلام پدید آمده؛ فتنهای که از بلاهای آن عقل و انسان عاقل به حیرت افتاده است.[۲۰] او در جای دیگر میگوید: پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) از فتنه این خوارج در روایات زیاد خبر داده است. آن حضرت با اشاره به سوی مشرق (سرزمین نجد) فرمود: الفتنة من ههنا الفتنة من ههنا؛ فتنه از اینجا است، فتنه از اینجا است. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) این فتنهگران را چنین توصیف نموده است: آنها قرآن میخوانند اما قرآن از چنبرهی گردنشان نمیگذرد (به دلهایشان نمیرسد) و از دین بگونهای بیرون میروند که تیر از چله کمان بیرون میرود. همچنین آن حضرت فرموده است: از سرزمین نجد، زلزلهها و فتنهها برمیخیزد و از آنجا شاخ شیطان درمیآید. در روایت دیگری آمده است که از آنجا دو شاخ شیطان درمیآید. بعضی از علما گفتهاند: شاخ اول آن مسیلمه کذاب و شاخ دوم آن محمد بن عبدالوهاب است.[۲۱] علّامه محمد ناصر حازمی میگوید: مشهورترین چیزهایی که بر محمد بن عبدالوهاب انکار میشود [=منکَر دانسته میشود]، دو چیز است یکی تکفیر اهل زمین و دیگر جرأت داشتن بر ریختن خون افراد بیگناه بدون دلیل.[۲۲]
ابن عابدین، از پیروان محمد بن عبدالوهاب به خوارج زمان تعبیر میکند و میگوید: آنها از سرزمین نجد خروج کردند، بر حرمین مکه و مدینه تسلط یافتند. ادعای ناروایشان این بود که ما پیرو مذهب حنبلی هستیم؛ اما تنها خود را مسلمان و هر کسی را که مخالف عقایدشان بود، کافر و مشرک میدانستند و به این وسیله کشتار اهل سنت و علمایشان را جایز میشمردند.[۲۳]
کارنامه وهابیت بسیار قطور و پرماجرا است. بررسی همه آنها از حوصله این بحث بیرون است پس ناچار به بررسی چند صفحهی آن اکتفا میشود:
گسترش وهابیت به شهرهای مختلف از راه جنگ و درگیری و با زور و سرنیزه بوده است نه با استقبال مردم. تنها بین وهابیت و شریف غالب، حاکم مکه، از سال ۱۲۰۵ ۱۲۲۰ ه ٍ پنجاه مورد جنگ خونین اتفاق افتاد تا سرانجام، شریف غالب توان مقابله را از دست داد و آنها بر مکه تسلط یافتند. وهابیان تا هفت سال در مکه و مدینه حضور داشتند. در سال ۱۲۲۷ ه ٍ محمدعلی پاشا با سپاه عظیم و مجهز به جنگ آنها آمد و سرزمین مکه و مدینه را از لوث وجودشان پاک نمود و وهابیت را حتی در شهر درعیه، خاستگاه اصلیاش سرکوب نمود.[۲۴] بساط وهابیت از مکه و مدینه برچیده شد، تا اینکه در سال ۱۳۴۳ ه ٍ. دوباره بر آن شهرها مسلط شدند.
تهاجم و جنگهای تحمیلی وهابیت، محدود به مکه و مدینه و شهرهای نجد نبود بلکه شهرها و سرزمینهای دیگر را نیز فراگرفت. آنها، چنانکه خواهد آمد، بارها به سرزمین عراق و کربلا و نجف حمله کردند و جنگهای خونینی را بر مردم آنجا تحمیل نمودند. سرزمین شام نیز در سال ۱۲۲۵ ه ٍ. مورد تهاجم وهابیت قرار گرفت. در جریان این تهاجم، آنها اقدام به کشتار انسانهای بیگناه حتی کودکان معصوم، غارت اموال، اسارت زنان و… نمودند.[۲۵]
۲. قتل عام مسلمانان
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره خوارج فرمودهاند: «یقتلون اهل الاسلام و یَدَعون اهل الاوثان»[۲۶]. آنها مسلمانان را میکشند و بتپرستان را رها میکنند. وهابیت نیز چنین بودهاند.
وهابیان دوبار شهر طایف را فتح کردند و در هر دوبار مسلمانان را قتل عام نمودند. بار اول در سال ۱۲۱۷ ه ٍ. مردم آنجا را کشتند حتی کودکان را روی سینه مادرانشان سر بریدند. عدهای از مردم را در مساجد، در حال نماز، به قتل رساندند. تعدادی از آنها پا به فرار گذاشتند، به قبائل دیگر پناه بردند. سپاهیان وهابی نتوانستند از راه جنگ به آنان دست یابند. ناچار به آنها امان دادند. سپس امان خود را زیر پا گذاشتند و همهشان را کشتند.[۲۷]
بار دوم در سال ۱۳۴۳ نزدیک به دوهزار نفر از مردم شهر طایف را به قتل رساندند که در بین آنها، زنان، کودکان، علما و افراد صالح هم بودند. وهابیان این بار در شهر طایف جنایاتی مرتکب شدند که قابل ذکر نیست و از ذکر آنها لرزه به اندام انسان میافتد و قلب او جریحهدار میشود.[۲۸]
در سال ۱۳۴۱ وهابیان با حجاج یمنی برخورد نمودند، در حالی که آنان بدون سلاح و ادوات جنگی بودند. وهابیان در آغاز به آنها امان دادند، اما همین که کناره کوه رسیدند، همهشان را به گلوله بستند. از هزار نفر تنها دو نفر جان سالم به در بردند و این جنایت را گزارش دادند. این جنایت به هیچنحو قابل توجیه نیست، گرچه بعضی آن را توجیه نموده که در اثر سوء تفاهم اتفاق افتاده است.[۲۹] چنانکه خواهد آمد وهابیان در سال ۱۲۱۶ دست به قتل عام مردم کربلا هم زدند.
۳. غارت اموال مسلمین
وهابیان در جریان درگیریهایی که با مسلمانان در مناطق مختلف داشتند، اموال بسیار زیادی را به غارت بردند.
در سال ۱۲۰۶، همان سالِ درگذشت محمد بن عبدالوهاب، حاکم وهابی، سعود بن عبدالعزیز، به ناحیه کوه شمر حمله نمود. عدهای از مردانشان را کشت و اموال زیادی از جمله هشت هزار رأس شتر را به غنیمت گرفت.[۳۰]
در سال ۱۳۱۷ در جریان فتح اول طایف، وهابیان هر روز وارد شهر میشدند و غنائم جنگی را به بیرون از شهر منتقل میکردند. این غنائم به اندازهای بود که همانند کوهها روی هم انباشته شده بود. مطابق معمول، یک پنجم آن را به عنوان خمس در اختیار حاکم قرار دادند و باقیمانده آن را بین جنگجویان تقسیم نمودند. به فرمانده جنگ گزارش دادند که مردم اموالشان را زیرزمین پنهان کردهاند. یک جا را کندند؛ مقداری اموال بیرون آوردند. سپس او دستور داد که همه خانههای شهر حتی توالتها را بکنند و اموال را اگر بود، درآوردند.[۳۱]
مردم درعیه، خاستگاه اصلی وهابیت، در اثر این غنائم جنگی به سرمایههای هنگفتی دست یافته بودند و اوضاع شهرشان بهبود کامل یافته بود.
ابن بشر نجدی میگوید: من در آغاز، شاهد فقر و تنگدستی شدید مردم درعیه بودم اما بعد از آن، در دوران سعود بن عبدالعزیز دیدم که چنان سرمایههای عظیمی به این شهر سرازیر شده بود که قابل شمارش نیست و در وصف نمیگنجد. یک روز وارد بازار شهر شدم. دیدم که بازار کاملاً پررونق و مملو از اموال گرانبها؛ از قبیل طلا، نقره، سلاحهای آراسته به جواهر، لباسهای فاخر و… است. در یک طرف، بازار مردان بود و در طرف دیگر، زنان و بازار تا چشم کار میکرد امتداد داشت و همه مردم سرگرم خرید و فروش بودند.[۳۲]
البته ابن بشر توضیح نداده است که این سرمایههای عظیم از کجا به دست آمده بود و شهر درعیه از کجا اینگونه آباد شده بود اما شواهد مسلم تاریخی ثابت میکند که آبادی این شهر از ویرانی شهرهای دیگر بوده است. مردم درعیه به دستور شیخ محمد بن عبدالوهاب و شاگردانش و با دستاویز تکفیر، به بلاد اسلامی یورش میبردند. مردمشان را کشته یا آواره میکردند و اموالشان را به غنیمت میگرفتند.
۴. تهاجم به کربلا و نجف
وهابیان در دوران حکومت سعود بن عبدالعزیز بارها کربلا و نجف را مورد تهاجم قرار دادند. آنها در سال ۱۲۱۶ ه ٍ. به کربلا هجوم آوردند؛ در حالی که بسیاری از مردم به مناسبت عید غدیر به نجف رفته بودند. جنگجویان وهابی، مردم کربلا، حتی زنان و کودکان را قتل عام کردند. بعد وارد حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) شدند. اموال نفیسی که شیعیان از سراسر دنیا هدیه فرستاده بودند، به غارت بردند. پنجاه نفر از زائران امام حسین(علیه السلام) را در اطراف ضریح کشتند. سپس حرم مطهر را بکلی تخریب نمودند. درباره تعداد افرادی که در کربلا کشتند، آمارهای مختلفی دادهاند. بعضی از خبرنگاران تا بیست هزار نفر را هم گزارش دادهاند.
وهابیان در سال ۱۲۲۱ ه ٍ. یک ساعت قبل از اذان صبح، با هدف تخریب بارگاه امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام) به شهر نجف حمله کردند. برخی از نیروهایشان از دیوار شهر هم بالا رفتند. نزدیک بود که نجف را به اشغال خود درآورند. ناگهان مردم به رهبری علما به دفاع برخاستند و با امدادهای غیبی و اعجاز امام علی(علیه السلام)، سپاهیان وهابی را تار و مار کردند. در نتیجه آنها وادار به شکست ذلیلانه و خروج از سرزمین عراق شدند و قبه امیرالمؤمنین(علیه السلام) همچنان پا برجا ماند. در جریان این درگیری، معجزات فراوانی از بارگاه امام علی(علیه السلام) آشکار شد.[۳۳]
در سال ۱۲۲۳ ه ٍ. حاکم وهابی با حدود بیست هزار نیروی جنگی، به قصد تهاجم به نجف حرکت نمود. وقتی مردم آنجا باخبر شدند، در اطراف شهر، کمربند امنیتی تشکیل دادند و توپها و دیگر سلاحهای سنگین را نصب کردند. سپاهیان وهابی متوجه شدند که مردم نجف، آمادگی کامل برای دفاع دارند. ناچار مسیرشان را به سوی شهر حلّه تغییر دادند. در آنجا هم با آمادگی کامل مردم روبهرو شدند. سپس وهابیان به سوی کربلا هجوم بردند و شهر را به محاصره خود درآوردند. مردم کربلا که غافلگیر شده بودند به دفاع از این شهر پرداختند. در این جنگ و درگیری از هر دو طرف تعدادی زیادی کشته شدند. سرانجام سپاهیان وهابی شکست خوردند؛ سرزمین کربلا را ترک کردند، اما مدتی در عراق ماندند تا خونهای افراد بیگناه را بریزند و در دل مردم ایجاد رعب و وحشت کنند.[۳۴]
در سال ۱۲۲۵ ه ٍ سپاهیان وهابی، نجف و کربلا را به محاصره درآوردند. راهها را بستند. اموال زائران کربلا را که از زیارت نیمه شعبان برمیگشتند غارت نمودند و بسیاری از آنها را کشتند.[۳۵]
۵. تخریب قبور و بناهای اسلامی
وهابیت هر جا تسلط مییافتند، بناهایی را که روی قبور و زادگاههای بزرگان ساخته شده بود، تخریب میکردند. توجیهشان هم این بود که این بناها از مظاهر شرک و بتپرستی است.
وهابیان وقتی که بر مکه مسلط شدند، گنبدهایی را که روی قبور، روی زادگاههای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، ابوبکر و علی(علیه السلام) و روی زمزم و اطراف کعبه ساخته شده بود ویران کردند.[۳۶]
در سال ۱۲۲۱ ه ٍ، وهابیان گنبدهایی که در مدینه بود از جمله گنبدهای امامان بقیع را خراب نمودند. تنها گنبد پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) را باقی گذاشتند. آنها تمامی ذخائر و جواهری که در حجره نبوی بود به یغما بردند.[۳۷]
بعد از سقوط وهابیت در مکه و مدینه، مسلمانان این بناها را دوباره ساختند، اما همین که وهابیان در سال ۴۴ ۱۳۴۳، بار دیگر به این دو شهر تسلط یافتند، همه آنها را تخریب نمودند و این بار مسجد حضرت حمزه و مزارش را که در بیرون مدینه بود ویران ساختند.[۳۸]
۶. جلوگیری از شرکت مسلمانان در مراسم حج
وهابیت به بهانههای مختلف، از شرکت مسلمانان در مراسم حج جلوگیری میگردند. در سال ۱۲۲۰ ه ٍ، که اولین بار آنها بر مکه مسلط شده بودند، حجاج مصری و شامی دو محمل جداگانهای آورده بودند. حاکم وهابی سعود بن عبدالعزیز پرسید: این چوبهها چیست که میآورید؟ گفتند: از قدیم اینها را میآوردند تا این که تابلویی برای گرد هم آمدن حجاج باشد. سعود بن عبدالعزیز گفت: بعد از این سال، این محملها را نیاورید و گرنه آنها را میشکنم.
در سال بعد حجاج مصری و شامی با همان محملها آمدند. وهابیان، حجاج شامی را بازگرداندند و محمل حجاج مصری را آتش زدند. بعد از این، حجاج مصری، دو سال و حجاج شامی، سه سال از حج محروم شدند.[۳۹] افزون بر این حج مردم عراق هم سه سال تعطیل شد.[۴۰]
در سال ۱۲۲۱ ه ٍ.، وهابیت بعد از مراسم حج اعلان عمومی کردند: بعد از این سال، هر کسی که محاسنش را بتراشد، حق ورود به حرمین شریفین (مکه و مدینه) ندارد سپس این آیه را خواندند: ﴿یا ایها الذین آمنوا انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا﴾[۴۱] ای کسانی که ایمان آوردهاید همانا جز این نیست که مشرکین نجس و آلودهاند پس نباید بعد از این سال نزدیک مسجد الحرام شوند.[۴۲]
آنچه گذشت، نمونههایی از عملکرد وهابیت است. این نمونهها آنقدر شرمآور است که حتی بعضی از خود وهابیان، هم از آنها انتقاد نمودهاند:
محمد آلوسی درباره سعود بن عبدالعزیز میگوید: او فرمانروای مقتدری بود، اما مردم را از حج و زیارت خانه خدا بازمیداشت، در تکفیر مخالفین خود زیاده روی میکرد، در برخی از احکام بسیار سختگیر بود و اکثر امور را بر ظواهرش حمل مینمود.[۴۳]
پانوشتها:
[۲۰] خلاصة الکلام ۲/۲۲۸.
[۲۱] همان ص ۲۳۴.
[۲۲] قنوجی، حسن خان، ابجد العلوم ۳/۱۹۴.
[۲۳] ردّ المحتار علی الدّر المختار، حاشیه ابن عابدین ۳/۳۰۹.
[۲۴] خلاصة الکلام ۲/۲۳۸.
[۲۵] سید محسن امین، کشف الارتیاب ص ۳۳، به نقل از: تاریخ امیر حیدر شهابی.
[۲۶] صحیح مسلم، ح۱۰۶۴.
[۲۷] احمد بن زینی دحلان، خلاصة الکلام ۲/۲۷۴.
[۲۸] سید محسن امینی، کشف الارتیاب ص ۵۰.
[۲۹] محمد رشید رضا، الوهابیون و الحجاز، ص ۳۳.
[۳۰] آلوسی، محمود، تاریخ نجد ص۱۱۹.
[۳۱] احمد بن زینی دحلان، خلاصة الکلام ۲/۲۷۵ ۲۷۴.
[۳۲] آلوسی، محمود، تاریخ نجد ص ۱۱۷.
[۳۳] حسینی عاملی، سید محمد جواد، مفتاح الکرامة ۵/۵۱۲ آخر کتاب صلح خلیلی، احمد، موسوعة الاعتاب المقدسة.
[۳۴] حسینی عاملی، سید محمد جواد مفتاح الکرامة ۶/۴۳۴ آخر کتاب شفعه.
[۳۵] همان ۷/۶۵۳ آخر کتاب وکالت.
[۳۶] احمد بن زینی دحلان، خلاصة الکلام سید محسن امین، کشف الارتیاب ص ۲۳ به نقل از تاریخ جَبَرتی.
[۳۷] سید محسن امین، کشف الارتیاب ص ۳۳، به نقل از تاریخ جبرتی.
[۳۸] همان ص ۵۴ ۵۳.
[۳۹] احمد بن زینی دحلان، خلاصة الکلام ۲/۲۹۴، سید محسن امین، کشف الارتیاب ص ۳۳، به نقل از تاریخ جبرتی.
[۴۰] حسینی عاملی، سید محمد جواد، مفتاح الکرامة ۶/۴۳۴ آخر کتاب شفعه.
[۴۱] توبه / ۲۸.
[۴۲] احمد بن زینی دحلان، خلاصة الکلام ۲/۲۹۴.
[۴۳] تاریخ نجد ص ۹۸.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی نشست اساتید سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم