امور فطری، هر انسانی را صرف نظر از دینی که دارد به سوی نجات، کمال و عدالت و فضای اخلاقی سوق می دهد. جهان بدون وجود ناجی برای بشر متصور نیست. چرا که اگر این سرمایه از جهان رخت بر بندد یاس و ناامیدی، سقوط وی را فراهم خواهد آورد و از این جهت است.
نجات و نجات بخشی در آخرالزمان از جمله مفاهیمی است که در بین ادیان، مهم جلوه نموده به خصوص در ادیان ابراهیمی، چرا که بشر از دیر باز نسبت به آسایش و آرامش و رفاه خود دغدغه داشته است . اما نکته قابل توجه این است که این نجات تنها در مسائل اخروی نبوده بلکه سرانجام وی در ابن جهان نیز مورد توجه بوده است. البته این نجات تنها مخصوص ادیان ابراهیمی نیست بلکه موعودگرایی در آیین ها و کیش های غیر ابراهیمی و ساخته دست بشر نیز مشهود است. به نظر می آید منجی باوری دراین آیین ها زاییده خردورزی اندیشمندان باستانی و برآمده از داوری عقل فطری بشر است. و یا بقایا و نمودهای از آموزه های پیامبران الهی است.
پر واضح است آنچه باعث ایجاد اندیشه ظهور منجی می شود بحران های عصر موجود، گرفتاری و درماندگی بشر است
جهان بدون وجود ناجی برای بشر متصور نیست. چرا که اگر این سرمایه از جهان رخت بر بندد یاس و نا امیدی، سقوط وی را فراهم خواهد آورد و از این جهت است که از ابتدا تا کنون ادعا و تلاش برای برقراری مدینه فاضله و آرمان شهرها از طرف فیلسوفان و مکاتب مختلف مطرح و نقشه ها ترسیم شده و تمامی قدرت های بزرگ جهانی ادعای تلاش برای ایجاد صلح و آرامش را دارند تا بشر در پرتو ان سامان بگیرد. پر واضح است آنچه باعث ایجاد اندیشه ظهور منجی می شود بحران های عصر موجود، گرفتاری و درماندگی بشر است. این اعتقاد منشا عقلی دارد و نمی توان منکر آن شد. علامه طباطبایی می فرمایند: هر کدام از انواع مختلف آفرینش از نخستین روز پیدایش متوجه مقصد کمالی خود هستند. دانه گندمی که شکافته شده و نوک سبزی بیرون می زند از همان موقع متوجه بوته گندم کامل است که پر از سنبل های افشان می باشد. انسان از این حکم عمومی مستثنا نیست این امور به ما نوید قطعی می دهند که عالم بشریت یک روز ایده آلی در پیش دارد که سر تا سر سعادت و خوشبختی و کامیابی بوده و در وی همه ی خواسته های فطری انسانی که در نهاد این نوع رسم شده برآورده خواهد شد. (محمدحسین طباطبایی/ ظهور شیعه/ ص 63)
انسان از این حکم عمومی مستثنا نیست این امور به ما نوید قطعی می دهند که عالم بشریت یک روز ایده آلی در پیش دارد که سر تا سر سعادت و خوشبختی و کامیابی بوده و در وی همه ی خواسته های فطری انسانی که در نهاد این نوع رسم شده برآورده خواهد شد
این امر، اصلی ضروری برای همه ادیان پویا و زنده است بگونه ای که دینی بدون وجود منجی ابتر خواهد بود. به لحاظ منطقی هر جریان زنده ای در صورتی بقا و دوام دارد که هدفی برای وی متصور باشد.
هم اکنون ارکان نجات رو به تکامل است. انزجار بشر از وضع موجود، انتظار وی برای ورود به وضع مطلوب جامعه به کمک منجی، راههای گذر از وضع موجود و ورود به وضع مطلوب است. با توجه به این امور باید اضلاع دیگر یعنی همت مردم و خواست الهی نیز به کمک آیند تا بشر را رهایی بخشند.
تاریخ به راستی گواه است همه راه هایی که بشر تا کنون برای رسیدن به رهایی طی کرده کاملا بی نتیجه مانده است حتی مکتب جدید لیبرال و… که ادعای بهترین دستاوردها را برای بشر دارند به زوال خود نزدیک می شوند و انواع مکاتب دیگر بشر را به بن بست کشانده و او را به نابودی محض می خوانند. گویا بشر به زندگی بدون حجت الهی عادت کرده و این زندگی پر از ذلت را به مأمن امن و آرامش بعد از وجود منجی ترجیح می دهد. و حیات حیوانی خود را به حیات انسانی و واقعی خود باخته است. زندگی بدون منجی و وجود حضرت حجت محکوم به زوال و نابودی است . برخی ادیان بر این عقیده اند که خداوند باید بشر را نجات دهد و برخی بر این اعتقاد که خود انسان باید دست به کار شود تا خود را از منجلاب حیات حیوانی اش برهاند. اما انچه مسلم است این است اعتقاد به وجود منجی امری فطری است و باید مردی بزرگ بیاید تا کار ناتمام انبیا را به اتمام برساند. و این امر با خواست خدا و همت انسان ها امکان پذیر است.
خلاصه سخن: آنچه باعث ایجاد اندیشه ظهور منجی می شود بحران های عصر موجود، گرفتاری و درماندگی بشر است. منجی به ما نوید قطعی می دهد که عالم بشریت یک روز ایده آلی در پیش دارد که سرتاسر سعادت و خوشبختی و کامیابی بوده و همه ی خواسته های فطری انسانی که در نهاد این نوع رسم شده برآورده خواهد شد.
سایت تبیان