دود ناشی از طبخ موادغذايي که وارد فضاي زندگي افراد ميشود، اگر به سرعت از بین نرود موجب ایجاد آسم وآلرژي در اعضای خانواده بخصوص کودکان که حساسیت بیشتری دارند و خانمها که بیشتر در معرض دود غذا قرار میگیرند، خواهد شد.به گزارش جهان نیوز؛ نتايج آمار خانمهايي كه «آشپزخانه اپن» دارند، نشان ميدهد كه درست برابر فرد سيگاري كه روزي يك پاكت سيگار ميكشد، دود وارد ريه آنها ميشود.این نتایج در مورد دیگر اعضای خانواده هم صادق است به طوری که در چنین خانواده هایی که از «هود» و «هواکشهای» مناسب برای خارج کردن دود از فضای خانه استفاده نمیکنند بیشتر است.همچنین بررسیها نشان میدهد از زمانی که شيوه زندگي افراد تغيير كرده و دیوارهای آشپزخانه فروریخته بيماريهايی مانند آسم و آلرژي در افراد افزايش يافته است چرا كه دود غذاهای همين ساختمانهاي به ظاهر شيكي كه آشپزخانه هاي «اپن» دارد اثر مخربی بر روی دستگاه تنفسی میگذارد.
آشپزخانه اپن اسلامی نیست!
از معایب دیگر این نوع آشپزخانهها آن كه، به گونهای طراحی شدهاند كه از سمت سالن پذیرایی دید دارند. یعنی اگر مهمانی وارد شود و بخواهد در سالن بنشیند درست روبهروی آشپزخانه و در مقابل خانم خانه قرار خواهد گرفت. مسلما این شرایط برای یك كدبانوی اصیل ایرانی سخت و طاقتفرسا خواهد بود. معمولا اكثر خانمها هنگامی كه در خانه مهمانی دارند دوست دارند بدون آنكه در معرض دید مهمان باشند كارهای خود را انجام داده و از نگاه دیگران مصون و محفوظ بمانندآشپزخانه اپن میتواند تا حدود زیادی رفتوآمدهای خانوادگی را هم دچار مشكل سازد.
چندی پیش ، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، در دیدار اعضای کمیته تخصصی شهرسازی سازمان نظام مهندسی کشور فرمودند: ساختن خانه های دارای آشپزخانه های به اصطلاح “open"که صاحبخانه و میهمان نتوانند به درستی رعایت حجاب را کنند و نتوانند خود را حفظ کنند، اسلامی نیست.
این استاد برجسته حوزه علمیه قم عقل، استدلال و برهان را عنصریترین محور در ساخت و ساز اسلامی عنوان کرد و افزود: ساختن خانههای با آشپزخانههای به اصطلاح open که در آن صاحبخانه نتواند خود را از مهمان مصون و مستور نگه دار اسلامی نیست.
ایشان افزودند : معماری اسلامی بدان معنی نیست که آیهای در قرآن باشد تا بر اساس آن عمل کرد اما اینگونه میتوان عنوان کرد اگر هر چیزی از ابتدا تا انتهای آن محکم و علمی نباشد و بر این اساس عمل نشود آن امر اسلامی نیست. ملتی که به پیشرفتهای علمی در ابعاد مختلف دست نیابد نمیتوان به آن مسلمان گفت و چیزی که عقل آن را نمیپسندد اسلامی نیست.
وی با تاکید بر اینکه معماری اسلامی یعنی معماری عمیق علمی افزود: در روایتی آمده است که پیامبر(ص) به شخصی که در حال کندن قبر بود تاکید کرد که قبری مستحکم بسازد و این امر نشاندهنده تاکید اسلام بر انجام کارهای اصولی است.
ایشان خاطر نشان کردند: مرگ از پوست در آمدن است ، انسان مرگ را می میراند و در صحنه مصاف با آن پیروز است لذا یک موجود ابدی باید کارهای ابدی انجام دهد.
معظم له تبیین کردند : خانه باید طوری بنا شود که اهل خانه از درون و بیرون دارای حجاب باشند، لذا مکانی که میهمان در آن مستقر می شود باید از جای صاحب خانه مستور باشد.
موضوع: "عمومی"
بخش اول :
آشپزخانه یکی از قسمت های مهم منزل است.از این رو بعضی به آن «قلب خانه» نیز می گویند.به هر حال این قسمت از خانه محبوب دل آقایان و محل کار کدبانوی خانه است.شاید این جمله با طرز فکر برخی خانم ها جور نباشد و خاطر آنها را آزرده سازد، ولی باید قبول کرد بانوان در هر موقعیت و شرایطی که باشند به دلیل نقش مؤثرشان در تغذیه و سلامت خانواده، بهتر است این مكان را جزیی از محل كار خود بدانند.
تا چندی پیش آشپزخانه یك فضای خصوصی برای پخت و پز و یك حریم كاری ایمن برای خانم خانه بود، اما با گذشت زمان و افزایش جمعیت، رفتهرفته وسعت خانهها كوچك و آپارتمانهایی با مساحت حدود 30 متر و شاید كمتر ساخته شد. این امر موجب شد آشپزخانه تبدیل به یك دخمه تنگ و تاریك با روشنایی اندك و تهویه نامناسب شود.
مسلم است وقتی خانهای به مساحت30 متر ساخته شود، تعبیه 2 پنجره برای آن زیاد هم هست. یك پنجره برای سالن و یك پنجره برای اتاق خواب. پس روشنایی آشپزخانه چه خواهد شد؟ تهویه این مكان بسیار مهم چگونه و از چه طریقی انجام میشود؟ برای حل این مشكل، اهل فن(!)، از معماری و سبك آشپزخانههای اپن كمك گرفته و قسمت بالای دیوار حایل میان آشپزخانه و سالن پذیرایی را برداشته و نیمه كردند.
به این صورت، فضای پذیرایی و آشپزخانه در هم ادغام، مشكل تهویه و روشنایی تا حدودی رفع و از همه مهمتر میزآشپزخانه كه محل فعالیت بانوی خانه است آماده و بر وسعت خانه نیز افزوده شد.
كمكم با تغییر نگرش نسبت به آشپزخانههای سنتی و قدیمی، ساخت آشپزخانه اپن در خانههای بزرگ هم رواج یافت. جالب اینكه این روزها علاوه بر شهرنشینان، خانوادههای روستایی نیز اقدام به تغییر و تبدیل آشپزخانههای قدیمی خود میكنند. آنها عقیده دارند كه آشپزخانههای سنتی، فضای بنا را دمده كرده و موجب تنزل فرهنگ خانواده میشود.
اما تبدیل آشپزخانه اپن به دكوری برای نمایش خانه تبدیل شد. پخت و پز غذاهای سنتی و بودار متوقف و بیشتر پول آقای خانه صرف تهیه و تجهیز وسایل لوكس و گرانقیمت داخل آشپزخانه شد.
حالا در بیشتر خانهها بخصوص خانه مرفهنشینان دیگر غذایی پخته نمیشود. وعدههای اصلی غذا فراموش شده و اعضای خانه حتی برای سر سفره نشستن هم دور هم جمع نمیشوند. غذاهای آماده، كنسروی و رستورانی جایگزین غذاهای سالم خانه شده و دیگر خبری از غذاهای بوداری چون خورش، آش، كشكبادنجان و حتی كته هم نیست. فرزندان این خانوادهها نیز شرایطی برای یادگیری و درواقع تمایلی به پخت و پز ندارند. حال تصور كنید اگر در این بین دختر و پسری از این نوع خانوادهها به هم علاقهمند و به میمنت و مباركی وصلت كنند كودك بینوای آنها چگونه و با چه غذاهایی رشد خواهد كرد؟ چه بیماریهایی در كمین او خواهد بود؟ آیا او میتواند به خوبی رشد كرده و صاحب نسلی سالم شود؟
بخش دوم :
بیشتر بیاندیشیم
آشپزخانههای اپن از رهاوردهای غرب است و با فرهنگ آنها سازگاری دارد؛ فرهنگی كه روابط خانوادگی مستحكم و عاطفی بین اعضای آن كمتر به چشم میخورد. خب، مسلم است خانهای كه افراد به ضرورت در آن جمع شوند دیگر آشپزخانه گرم و دلانگیزی نخواهد داشت. در این نوع آشپزخانهها نوع آشپزی و زمان وقتگذاری برای تهیه غذا با نوع طبخ غذاهای اصیل سنتی ایرانی تفاوت دارد.
در دورهای اروپاییان بر این عقیده بودند كه اگر آشپزخانه اپن شود، خانمها در حین تدارك غذا بیشتر در بحثهای اجتماعی خانه شركت میكنند. بنابراین روحیه آنها تقویت و تعاملات اجتماعی آنها بهتر میشود؛ اما آشپزخانه فضایی برای تمركز خانمهاست. زنان هر زمان كه بخواهند ذهن خود را آرام كنند، یا برای مدیریت خانه و ارائه خدمات بهتر نیاز به تفكر داشته باشند، همزمان با كار در آشپزخانه به اهداف خود خواهند رسید. بنابراین آشپزخانههای اپنی كه با فضای شلوغ سالن و نشیمن ادغام و درگیر هستند، نمیتوانند مكان مناسبی برای تمركز باشند.
اگر من جاي او بودم .
همان يك لحظه ی اول ، كه اول ظلم را ميديدم از مخلوق بي وجدان ، جهانرا با همه زيبايي و زشتي ، برروي يكدگر ، ويرانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
كه در همسايه صدها گرسنه ، چند بزمي گرم عيش و نوش ميديدم ، نخستين نعره مستانه را خاموش آندم ،بر لب پيمانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
كه ميديدم يكي عريان و لرزان و ديگري پوشيده از صد جامه رنگين زمين و آسمانرا واژگون مستانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
نه طاعت ميپذيرفتم ،نه گوش از بهر استغفار اين بيدادگرها تيز كرده ،پاره پاره در كف زاهد نمايان ،سبحه صد دانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
براي خاطر تنها يكي مجنون صحرا گرد بي سامان ،هزاران ليلي ناز آفرين را كو به كو ،آواره و ديوانه ميكردم .
اكر من جاي او بودم .
بگرد شمع سوزان دل عشاق سرگردان ، سراپاي وجود بي وفا معشوق را ، پروانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
بعرش كبريايي ، با همه صبر خدايي ،تا كه ميديدم عزيز نابجايي ، ناز بر يك ناروا گرديده خواري ميفروشد ،گردش اين چرخ را وارونه ، بي صبرانه ميكردم .
اگر من جاي او بودم .
كه ميديدم مشوش عارف و عامي ، ز برق فتنه اين علم عالم سوز مردم كش ،بجز انديشه عشق و وفا ، معدوم هر فكري ، در اين دنياي پر افسانه ميكردم .
چرا من جاي او باشم .
همين بهتر كه او خود جاي خود بنشسته و تاب تماشاي تمام زشتكاريهاي اين مخلوق را دارد ، وگرنه من بجاي او چو بودم ،يكنفس كي عادلانه سازشي ، با جاهل و فرزانه ميكردم .
عجب صبري خدا دارد ! عجب صبري خدا دارد !
السلام علیک یا بنت نبی الرحمه ، یا فاطمه الزهرا
میلاد پر شکوه دختر رسول خدا و سرور زنان دو عالم ، حضرت فاطمه سلام الله علیها مبارک باد.
بی محبت مادر یک قنات بی آبم
مثل راه بی مقصد مثل عکس بی قابم
بی محبت مادر از شکوفه ها دورم
یک کبوتر بی بال یک چراغ بی نورم
بی محبتِ مادر چون لبان بی لبخند ساکتم و غمگینم مثل بلبلی در بند
بی محبت مادر در دلم صفایی نیست از بهار در قلبم هیچ رد پایی نیست
در این گرمای تابستان زیر چادر آب پز نمی شوی؟
کسی انگار در گوشم گفت: قُل نار جهنّم أشدُّ حرا…(توبه 81) بگو که آتش جهنم بسیار سوزاننده تر است.
چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند! می گویند سیاهی چادرم چشمم را می زند. دل آدم های مریض و بیمار دل را….
از شما چه پنهان چادرم دست و پا گیره هم هست: دست و پای بی بند و باری را می بندد…!
چادر برای کسانی است که نمی خواهند عزت آخرتشان را به بهایی ناچیز لبخندهای هرزه بفروشند…!
آری چادرم سند بندگی و عبودیتم را امضا می کند
چادرم قداست دارد…
موقع تحویل سال نو همه اهل خانه با لباس نو بر سر سفره می نشینند، مادر اسپند دود می کنند، یکی از بچه ها شمع روشن می کند، پدر قرآن می خواند و …
هر کدام از این آداب و رسوم عید، فلسفه خاص خود را دارد؛ مادر اسپند دود می کند برای دوری از چشم زخم حسود، با روشن کردن شمع، بر روشنایی خانه و زندگی تاکید می شود و از خانواده بزرگ افراد خانواده می خواهند تا در سال نو، خانه آنها را با شمع وجود پدر و مادر نورانی کند؛ قرآن خوانده می شود تا در آغاز سال نو دل ها به سوی خداوند بزرگ سوق داده شود و از صاحب قرآن خواسته شود که در این سال جدید نیز یار و مددکار اهل خانه باشد، حضور ثابت و گسترده قرآن نه تنها در سفر عید بلکه در تمام آداب اجتماعی نوروز نشان از مردم ایران زمین توجه به قرآن دارد و قرائت قرآن و بوسیدن آن در ساعات تحویل سال از جمله آداب سال تحویل است.
بر سر سفره عید، سکه، برنج، آب، ماهی قرمز، آیینه و … نیز دیده می شود که سکه نشان از خیر و برکت و رفاه؛ برنج، نشانی از خیر و برکت و فراوانی؛ آب، نشان صافی و پاکی و روشنایی و گشایش کار؛ ماهی قرمز، شگون دارد؛ آیینه، برای رفع کدورت و نشانی ازصفا و پاکی و یکرنگی است.
افراد خانواده بعد از تحویل سال نو با هم روبوسی کرده و عید را به هم تبریک می گویند و برای هم سال خوب و پربرکتی را آرزو می کنند.
نماز عید فراموش نشود!
یکی از آداب عید نوروز خواندن نماز عید است. شیخ طوسی(ره) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را که خواندی چهار رکعت نماز با دو سلام (دو رکعت دو رکعت) می خوانی رکعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» رکعت دوم پس از حمد ده بار سوره «کافرون» رکعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحید» رکعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتین). و در پایان نماز سجده شکر بجاآور و در آن دعاکن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد.
نوروز به نور فاطمیه زیباست
روزی تمام سال ما با زهراست
با بردن نام فاطمه فهمیدم
سالی که نکوست از بهارش پیداست
( پیشاپیش نوروز بر وبلاگ نویسان مبارک باد)
پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
در شب معراج گروهی از زنان امت خود را در عذاب سختی دیدم و از شدت عذابشان گریستم.
زنی را دیدم که از موی سر آویزان است و مغز سرش از شدت حرارت می جوشد.
دیگری را دیدم که گوشت بدن خویش را می خورد و آتش در زیر او شعله می کشید.
زنی که از موی سرش آویخته شده بود ? موی سر خود را از نامحرم نمی پوشاند.
زنی که گوشت بدن خود را می خورد ? خود را برای دیگران زینت می کرد و از نامحرمان پرهیز نداشت.
تا وقتی گناه نکردیم طناب عشقمون به خدا وصله…
وقتی گناه کردیم این طناب پاره می شه….
اما حالا بیا با هم توبه کنیم…
توبه گره می زنه این طنابو…..
و طناب کوتاه تر می شه….
حالا به خدا نزدیک تریم ….
اين روزها كه برخي از دختركان جامعه اسلامي خودمان را اينگونه بازيچه شهوت راني مدل سازان و الگوسازان شيطاني و ضد خدا مي بينيم، هزاران بار مرگمان را از خدا مي خواهيم، كه چرا نمي توانيم از روند اين سقوط از جايگاه انساني به چاه حيوانيت، آنها را حفظ كنيم…
و چقدر زجر آور است حلول شيطان را در جامعه ديدن و قدرت به تغيير آن نداشتن…
هجوم غرب در جبهه فرهنگي آنقدر به روز و قدرتمند است كه ما هميشه به اين نتيجه رسيده ايم كه بايستيم و منتظر شليك توپ به سمت خويش باشيم و بعد به فكر بيفتيم كه چطور بايد جلويش را بگيريم، در حالي كه فرهنگ اسلامي هميشه فرهنگ هجوم به فرهنگ شيطاني بوده است و هيچ گاه ما را مدافع در اين زمينه نخواسته است.
درست بر عكس جنگ سخت كه مي گويد هيچ گاه شروع كننده نباش، اينجا هميشه اسلام است كه هجوم مي كند، اين در سيره رسول خدا(ص) نيز به وضوح قابل اكتشاف است…
نمي دانم چرا در مدارس ابتدايي ما به دختران درس حيا و عفت و تعقل گرايي در عفاف؛ و به پسرانمان درس غيرت و شعور و تفكر در حيا نمي دهيم… چرا نهج البلاغه و احاديث در مقاطع بالاتر ورودي ندارد، چرا دانشگاه نمي شود دوره اي كه تمام كننده همه مبناهاي فكري براي جوانان ما باشد…
به خدا غرب در ساپورت ها نمانده است، غرب براي بچه هاي 5-6 ساله ما هم لباسِ اندازه دوخته است…
چرا براي جنگ با شيطان سربازان خود را از كودكي آماده نكنيم؟؟؟