نشستی با موضوع سیره شهید محسن حججی با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین صفری مبلغ و نماینده گروه علمدار در شهر نجف آباد روز سه شنبه 11/7/96 در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س)یزدانشهر برگزار گردید.
چیزی که در ابتدا ذهن همگان را بدان مشغول می کند این است که چگونه یک شهید مدافع حرم به این عظمت و عزت می رسد. بعد از تشییع امام خمینی(ره) هیچ تشییع جنازه ای به این عظمت نداشتیم. شهیدی که نه معروف است و نه کسی او را می شناسد چنان انقلابی در قلب ها ایجاد کرده است که وصف ناشدنی است. علت این انقلاب در قلب ها را باید در سیره عملی شهید جستجو کنیم. به برکت خون یک شهید این همه قلب متحول و خاشع شده است. به سیره و روش این شهید نگاه کنیم و راه و روش زندگی خود را درست کنیم تا اگر به مردم حرفی زدیم تاثیر گزار باشد. اول عمل کننده به این سیره خودمان باشیم تا در زندگیمان موفق شویم.
یکی از عواملی که دلها را تکان داد صوتی بود که شهید یک شب قبل از اسارتش برای فرزندش ضبط کرده بود. در این صوت شروع صحبت شهید با فرزندش چگونه است. طرز صحبت کردن با پسر چقدر زیبا بود سلام پسر گلم، نگاه به فرزند چقدر زیباست. یاد بگیریم با فرزندانمان خوب حرف بزنیم. از آن طرف احترام شهید به پدر و مادرش چگونه است. ما خیلی هنر کنیم دست پدر و مادرمان را ببوسیم. شهید به پای پدر و مادر می افتد. دو نکته که در سیره این شهید وجود دارد یکی احترام به پدر و مادر است و دیگری احترام به فرزند است، که این از سیره شهداست. پدر و مادری که خواهان احترام فرزندانشان هستند خودشان نیز باید متقابلا به فرزندان احترام بگذارند.
شهید در ادامه به فرزندش از درد داشتن نسبت به دین و اهل بیت(ع) می گوید. اگر من نمی رفتم به حضرت زینب(س) جسارت می شد خرابه های شام دوباره تکرار می شد. شهید درد دارد هدف او هدف مقدسی است می رود که غصه حضرت زینب(س) و کربلا دوباره تکرار نشود.
یکی از دغدغه های شهید بحث حجاب است. جاییکه در وصیت نامه خود می گوید:
از همه ی خواهران عزیزم و از همه ی زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید، مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند؛ مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود؛ مبادا چادر را کنار بگذارید…همیشه الگوی خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بیت(ع) قرار دهید؛ همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید
آن زمانی که حضرت رقیه(س) خطاب به پدرش فرمودند:
غصه ی حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز…
بحث بعدی، بحث شهادت طلبی شهید حججی است. مرگ برای ایشان مهم نیست می گوید: می خواهم دو بار شهید شوم یکبار قبل از ظهور امام زمان(عج) و یکبار بعد از ظهور. ما شیعیان بر این اعتقادیم که چیزی به نام مرگ و فنا وجود ندارد و هر کس می میرد دوباره زنده می شود پس چه فرقی بین مرگ طبیعی و شهادت است. آقای جوادی عاملی در تفسیر آیه ی وَلاتَحسَبن الذینَ قُتلوا فی سَبیل الله اَمواتا، بَل احیاء عند رَبِهم یرَزقون می فرماید: کسانیکه در راه خدا به شهادت می رسند نمرده اند بلکه زنده هستند و نزد خداوند روزی می خورند.
مادرها می خواهید بچه تربیت کنید فرزندانتان را نذر امام زمان(عج) کنید. اگر فرزندتان را نذر خدا و امام زمان(عج) کنید خداوند خود تربیتش را به عهده می گیرد.
دل کندن از بعضی چیزهای خوب باعث بدست آوردن چیزهای بهتری می شود. اینجا شهید راه را به ما نشان می دهد. در ادامه رضایت شهید از سرنوشتی که خدا برایش مقرر کرده می گوید، اگر در این راه شهید شدم که راضی هستم و اگر شهید نشدم در کنار تو (فرزندش) هستم تا بزرگ بشی.
در آخر به فرزندش توصیه اخلاقی می کند، جوری زندگی کن که خدا عاشقت شود اگر خدا عاشقت شد خوب خریداریت می کند…