دلنوشته قطرهای دلواپسی
در گمنامی هم مشترکیم تو پلاکت را گم کرده ای و من هویتم را….
گر چه پلاک تو هویت من است و هویت من همان گمنامی توست اما در یک چیز متفاوتیم
تو هر چه گمنام تر باشی مشهورتر می شوی و من هر چه گم نام تر شوم کم می شوم
هر که از شناسنامه ام بپرسد تو را پاسخ می دهم؛من هویتم را رها می کنم و تو غریبتر می شوی
من از هر چه نام مرا بلند می کنم می گذرم و تو مظلوم تر می شوی و من بدنبال نام و نشان و نسب خود در پس کوچه های غربت زده ی شهر می گردم و تو مزین به پرچم سه رنگ برسر دست های بهت زده ی مردم مسافر آسمان شهر می شوی! تو همان منِ من هستی و من همان نو زاده ی تو به کودک خردسال این آب و خاکم که خواه نا خواه هویتش تکه ای از قلبش شده و هر کجا می رود ذکر دعا می گیرد به نام «یا شهید»
پرستوآهنگران طلبه پایه سوم