تاثیر انقلاب بر شعر فارسی
انقلاب های مختلف در نقاط مختلف دنیا و تاثیر آن بر ادبیات کشورها، نشان دهنده این موضوع است که ادبیات تا چه حد متاثر از رویداد و وقایع سیاسی و اجتماعی دوران است.
شعر انقلاب
تغییر، تحول و دگرگونی امری است حتمی که در ذات هر انقلاب نهفته است. انقلاب اساس یک سیستم را با امیدِ تبدیل شدن به نظامی بهتر و برتر به هم می ریزد. هر انقلابی بر جنبه های مختلف سیاسی، اجتماعی، نظامی و حتی فرهنگ جامعه تاثیر بسیاری دارد و از آنجا که بخش عظیمی از فرهنگ هر کشور ادبیات آن است و هر اتفاق و حادثه ای که در زیر ساخت یک جامعه رخ دهد، ادبیات و فرهنگ هم دچار تحول می شود.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1357، جریانی به نام ادبیات انقلاب به وجود آمد که این ادبیات متاثر از حال و هوای روزهای انقلاب و دوران 8 سال جنگ و دفاع مقدس بود. داستان و شعر انقلابی میوه آن و متناسب با فراز و نشیب و تحولات سریع جامعه در آن دوران بود.
آنچه در این مقاله مرور می شود، تاثیر انقلاب بر شعر فارسی است. انقلاب سال 1357 اتفاق و تحولی اساسی در جامعه آن زمان بوجود آورد و آثار آن دور یا نزدیک تاثیر بسیاری بر شعر و دنیای شعر گذاشت.
جرقه اولیه شعر انقلاب با شعار های انقلابی که در اوایل انقلاب سال 57 زده شد. این شعارها که سراینده عمده آنها مشخص نیستند، شروعی برای شعر های حماسی و تاثیر گذار دوران انقلاب شد.
از مهمترین ویژگی های اشعار دوران انقلاب می توان به این موارد اشاره کرد:
1.غارت سرمایه جامعه :
تا پیش از انقلاب آنچه که برخی از شاعران را اذیت می کرد، ثروت بی شمار مملکت، غارت آن به وسیله بیگانگان و فقر موجود در جامعه بود. از آنجا که یک شاعر نمی تواند نسبیت به دردهای جامعه بی تفاوت باشد، پس این موارد را گاه با زبانی عاری از هر گونه آرایه لفظی و معنوی و گاه با اشاراتی ادبی گوشزد می کرد.
2. امید به پیروزی
با انقلاب اسلامی، آن فضای یاس آلود و پر استرسی که شاعر پیش از انقلاب در شعر می آورد، یک پارچه به هم می ریزد. شاعر با توجه به حرکت های مردمی و باور پیروزی حق بر باطل، فردایی روشن و بیرون آدم فرشته پس از رفتن دیو را نوید می دهد.
جرقه اولیه شعر انقلاب با شعار های انقلابی که در اوایل انقلاب سال 57 زده شد. این شعارها که سراینده عمده آنها مشخص نیستند، شروعی برای شعر های حماسی و تاثیر گذار دوران انقلاب شد
3. غلبه تفکر بر عناصر شعری
فضای سیاسی، نیاز جامعه، مبارزات و هیجان های آن بسیار بر شعر تاثیر گذار است و شعر اوایل انقلاب گاه فاقد ویژگی های شعری می شود. شاعر این دوره مثل عصر مشروطیت بیش از هر چیز به پیام شعر می اندیشد. لحن شعر خطابی است و عنصر تفکر و پیام مشخص سیاسی بر هر چیز دیگر می چربد. این اشعار از انسجام و ایجاز لازم برخوردار نبوده و تنها پاسخی به کام تشنه جامعه بود.
4. مضامین و محتوایی محدود
از آنجا که فضای جامعه در آن دوران محدود به یک موضوع خاص یعنی انقلاب است، محتتوا و دورن مایه اشعار هم حول محور موضوعاتی محدود می چرخد. موضوع اصلی اشعار، شهادت، رشادت، وفاداری، مبارزه، وحدت و… بود.
5. بازگشت به خویشتن
بخش اصلی اشعار قبل از انقلاب و حتی اوایل آن، بازگشت به خویشتن خویش و مبارزه با غرب و بیگانه ستیزی بود. در سروده شاعران این دوره به شکل مستقیم و غیر مستقیم مبارزه با بی هویتی، بریدگی فرهنگی، ستیز با روشنفکری و … به چشم می خورد.
6. ورود مضامین مذهبی
هویت مذهبی انقلاب، فرهنگ اسلامی را وارد شعر این دوره کرد. شعر این دوران سرشار از آیات و روایات بود و از مبارزین بزرگ اسلام در اشعار نام برده می شد. احساسات مذهبی در تار و پود شعر تنیده می شود و شعری حماسی و عاشورایی شکل می گیرد.
7. ورود اسطوره و چهره های ملی
اگر در اشعار این دوره چهره های ملی کمتر از اندیشه و شخصیت های مذهبی دیده می شود، اما اشاره به داستان ضحاک، کاوه آهنگر، سیاووش و بیرون رفتن دیو و … در اشعار این دوره وجود دارد.
این هفت مورد از جمله مسائلی است که در اشعار دوران انقلاب به خوبی دیده می شود و شعر انقلاب تحت تاثیر این مسائل شکل گرفت و بارور شد. اشعار بسیار زیبا و تاثیر گذاری در این دوران و پس از آن سروده شد؛ در ادامه به یکی از این اشعار زیبای ” حمیده سادات غفوریان” اشاره می کنیم.
چشم ها را به روی هم مگذار
که سکون نام دیگر مرگ است
دشمنانت همیشه بیدارند
خواب گاهی برادر مرگ است
گوش کن؛ در سکوت مبهم شب
پچ پچی موذیانه می آید
گربه بی حیای همسایه
نیمه شب ها به خانه می آید
پسرم! خواب گرم و شیرین است
اینک اما زمان خواب تو نیست
تا زمانی که حیله بیدار است
چه کسی گفته وقت لالایی است؟!
گوش کن؛ دشمن از تو و خاکت
پرچمی باد خورده می خواهد
از تمام غرور اجدادی ت
قهرمانان مُرده می خواهد!
دشمنت مار خوش خط و خالی است
که فقط خون تازه می نوشد
هر کجا قابل شناسایی است
گرچه چون ما لباس می پوشد!
به درستی نگاه کن پسرم
هر کمان بر کفی که آرش نیست
هر پدر مُرده ای که پیرهنش
بوی آتش دهد سیاوش نیست
چشم وا کن که دشمنت هر روز
با هزار آب و رنگ می آید
تو بزرگش نبین اگر کفتار
در لباس پلنگ می آید
پسرم! ممکن است در راهت
دشمن از دوست بیشتر باشد
گاه دنیا دسیسه می چیند
که پدر قاتل پسر باشد!
تو ولی شک نکن به راه و برو
مرد با درد و رنج مأنوس است
پشت پرهای کوچک گنجشک
قدرت بال های ققنوس است!
دست های تو مکر دشمن را
به جهنم حواله خواهد کرد
نفس آتشین این ققنوس
کرکسان را مچاله خواهد کرد!
آسمان فتح می شود وقتی
شوق پرواز در سرت باشد
در مسیر حفاظت از این خاک
مرگ باید برادرت باشد!
شک ندارم به این حقیقت که
تو شبی پرستاره می سازی
و اگر خون سرخ لازم بود
کربلا را دوباره می سازی
مادرت هم رسالتش این است
نگذارد هر آن چه شد باشی
من به تو یاد می دهم که چطور
قهرمان جهان خود باشی
پسرم! قهرمان کوچک من!
نقش خود را درست بازی کن
هر کجا دور، دور خاموشی است
با سکوتت حماسه سازی کن!
دشمن از دست های کوچک تو
مثل برگ از تگرگ می ترسد
تو فقط کوه باش و پابرجا
مرگ تا حدّ مرگ می ترسد!
من برای دلیر کوچک خود
تا قیامت چکامه می خوانم
توی گوشت به جای لالایی
بعد از این شاهنامه می خوانم…
منابع مورد استفاده برای این مطلب عبارتند از :
ادبیات انقلاب و جنگ، یوسف راد
داستان های انقلاب، فراست