باز اربعين
کاروان خاطرات، بازگشته است از جایی که چهل روز گذشته استاز ماتمهای سرخ،از عطشهای پرپر شده است.این آتشیادها، چهل روز چوناسبان تاختهاند بر پیکر صبر آنان .بازماندگانِ حادثه تیغ و تاول،رسیدهاند به نقطهای از آغاز؛به نگاههای در خون شناور، به گلوهای بریدهشده در دلِ تشنگیِ دشت.
کاروانِ اربعین، با خطبههای گریه، از شام رسوا برگشته است و تصاویر جراحت، در سوزندهترین بیان قاب میشود و در سوزندهترین بیابان بغل بغل شعله ریخته میشود در صحرا.