صبح که از خواب بلند شدم، تصمیم گرفتم امروز از مهربانترین آدم های دنیا هم مهربون تر بشم، خواستم آزمایش کنم ببینم اگه یه روز، مهربون بشم و مبادی اخلاق و ایمان، زندگیم چه فرقی می کنه؟ سرم کلاه می ره و ضرر می کنم یا نه، اولین کسی که از اخلاق خوبم سود می بره خودمم!؟

در راه پله
 از خونه که زدم بیرون، تو راه پله، همسایمون رو دیدم، به جای سلام زیر لب هر روزه، امروز ایستادم و تو چشماش نگاه کردم و چه سلام علیک بلند بالایی باهاش کردم، بنده ی خدا هاج و واج مونده بود…

در کوچه
تو کوچه که وارد شدم، دیدم رفتگر محلمون، داره وسایلشو جمع می کنه که بره، سلامی بهش کردم و یه پنج تومنی تو جیبش گذاشتم و گفتم: دست شما درد نکنه، این کوچه از خونمون هم تمیزتر شده، یادم باشه زنگ بزنم شهرداری از زحمتت تشکر کنم. واقعا خدا خیرت بده که اینهمه زحمت می کشی.

صفحات: 1· 2