* سه چیز نجات بخش مؤمن است: اینکه زبانش را از غیبت مردم باز دارد، خود را به چیزی مشغول کند که در دنیا و آخرت او را سود دهد و بر گناهان، بسیار گریه کند.
* نگاه محبتآمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی خود، عبادت است.
* نشان معرفت (خداشناسی) و کمال دین مسلمان، ترک سخنان بیهوده، کمتر جدل کردن، و بردباری و خوش خویی است.
* مبادا بهگناهی که میکنی شادمان شوی که شادمانی به گناه، بدتر از ارتکاب آن است.
* در شگفتم از آن کسی که از طعام از ترس زیان آن میپرهیزد، اما از گناه به سبب زشتی آن نمیپرهیزد.
* همه خیر در این است که انسان خود را (از آلودگیها) نگه دارد.
* شرافت در فروتنی، و عزت در پرهیزگاری، و بینیازی در قناعت است.
* اگر مردم بدانند که در طلب علم چه فوایدی است، آن را میطلبند، اگر چه با ریختن خون دل و فرو فتن در گردابها باشد.
* هر کس خود را گرامی داند، دنیا نزد او خوار است.
حضرت سید الساجدین پس از گذراندن یک عمر پربرکت که در یکی از حساسترین دورههای تاریخ اسلام واقع شد از ویژگیهای مهمی در بین مردم برخوردار شده بود؛ چراکه فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان میشد و در یک کلام امام در دلها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان دشوار بود و آنها را میرنجاند و از همه کس بیشتر ولیدبنعبدالملک کینه امام را در دل داشت. او بارها میگفت: «من تا وقتی که علیبنالحسین در دنیا باشد راحت نیستم». این بود که وقتی زمام سلطنت را به دست گرفت تصمیم گرفت امام را مسموم کند. لذا زهر کشندهای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا این زهر را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین وسیله حضرت در سن 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسید.