فاطمه هوشینو، بانوی ژاپنی تازه مسلمان از زندگیاش میگوید:
اگر علی را برای فاطمه نیافریده بودم از آدم ابوالبشر تا روز قیامت، شوهر و همسری هم تراز فاطمه پیدا نمیشد. این شد که علی (ع) برترین همسر برای زهرا (س) و فاطمه الزهرا(س) والاترین بانو برای خانه حیدر (ع) شد. آوازه همسرداری شان مرزها را در نوردید و فاطمه ای را از ژاپن شیفته خود کرد تا کیلومترها را تا مملکت شیعی برای ازدواج طی کند.
بذر عشق را خداوند از زمان آفرینش انسان در وجود او نهاد. زمانی که خواست عشق را به تصویر بکشد حضرت علی (ع) را روانه خانه پیامبر (ص) کرد تا فاطمه (س) را از ایشان خواستگاری کند. حضرت زهرا (س) با وجود خواستگاران متعددی چون ابوبکر و عمر منتظر وحی الهی بود و با آمدن علی(ع) ،خداوند عرش اش را برای وصلت آنها چراغانی کرد. چرا که جبرئیل پیام آورد که خداوند فرموده است که اگر علی را برای فاطمه نیافریده بودم از آدم ابوالبشر تا روز قیامت، شوهر و همسری هم تراز فاطمه پیدا نمیشد.پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز پیام جبرئیل را ابلاغ کرد و فرمود:
ای مردم! جبرئیل بر من نازل شد و مرا آگاهی داد که خداوند جلیل، علی و فاطمه را در آسمانها به نکاح هم درآورده است و از فرشتگان گواه گرفت و فرمان داد تا من نیز در روی زمین، فاطمه را به نکاح علی درآورم و شما را گواه بگیرم. پس فاطمه را به ازدواج علی درآوردم.
برگزاری جشن میلاد امام رضا(ع) در مدرسه علمیه حضرت نرجس( س) یزدانشهر
خانم ملیحه رحیمی، طلبه مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها)یزدانشهراز تحقیق پایانی خود با عنوان : آموزههای اخلاقی اعتقادی سوره روم به راهنمایی سرکارخانم زینت شهیدی و داوری حجت الاسلام و المسلمین جواد سلیمیان روزشنبه مورخ 97/07/30 ساعت 9 صبح در مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها) یزدانشهردفاع کرد .
خلاصه ای از دفاع خانم ملیحه رحیمی از تحقیق پایانی خود
سوره روم اشاره به سرزمینهایی در اروپا و آسیای صغیر دارد که مدتی در دست امپراتور روم شرقی بود. معمولاً در منابع عربی و اسلامی قدیم منظور از روم سرزمینهای صغیر است که در سرحدات مرز ایران و روم قرار داشته ولی منظور از روم در این تحقیق سوره سیام قرآن یا همان سوره روم است. این سوره با آیهای درباره وعدهای از خداوند آغازشده که نامگذاری آن بر اساس همین آیه بوده که به زودی امپراطوری روم بر امپراطوری ایران غلبه خواهد کرد و بعد از ذکر این وعده منتقل میشود به وعدهگاه اکبر که به قیامت و یوم العرش معروف است. آنگاه به استدلال مسئله معاد پرداخته سپس کلام را با آیات ربوبیت معطوف میدارد و صفات خاصهی خداوند را برمیشمارد. همچنین این سوره به بیان گوشهای از طرز فکر و چگونگی حالات افراد بیایمان، بیان بخش مهم عظمت خداوند در آسمان و زمین، و در وجود انسانها سخن از توحید فطری، اشاره به مسئله مالکیت به حق ذی القربی و نکوهش رباخواری، میپردازد و آخر سوره را با وعدهی نصرت به رسول گرامی ختم میکند.
در ادامه افزودند
این سوره میآموزد که با شکست مأیوس نشوید و محوریت توحید فراموش نشود. هم پیروزی را از او بدانیم و هم توانایی ایجاد ساز و برگ نظامی را از جانب خداوند متعال بدانیم و اینکه دلیل نصرت الهی به خاطر عزت و رحمت خداوند می باشد. از این جهت مضامین این سوره دارای نکات اخلاقی و اعتقادی بسیار زیادی برای رسیدن به یک زندگی سعادتمندانه است
خانم مرضیه موگویی، طلبه مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها)یزدانشهراز تحقیق پایانی خود با عنوان : عوامل موثر در بلوغ زودرس کودکان به راهنمایی سرکارخانم حدیثه امانی و داوری حجت الاسلام و المسلمین جواد سلیمیان روزشنبه مورخ 97/07/30 ساعت 11 صبح در مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها) یزدانشهردفاع کرد
خلاصه ای از دفاع خانم مرضیه موگویی از تحقیق پایانی خود
بلوغ فرایندی فیزیکی و هورمونی و شامل تغییرات جسمانی است که نوجوانان هنگام گذر از دوران کودکی به بزرگسالی آن را تجربه می کند.به طور غالب ظاهر شدن علائم بلوغ از نظر فیزیکی و هورمونی در دختران از سن 8 سالگی و پسران در سن 9 سالگی، بلوغ زودرس نامیده می شود. این روزها با تغییری که در ساختار زندگی شهری صورت گرفته و با توجه به پیشرفتهایی که در زندگی اجتماعی بهوجود آمده بلوغ زودرس در دختران سفیدپوست زیر 7 سال و در سیاهپوستان زیر 6 سال تعریف شده است. ابتدا این کودکان بلندتر از همسنهای خود هستند ولی بهدلیل بلوغ زودرس استخوانها، در نهایت قد کوتاهتری در بلوغ خواهند داشت.
در ادامه افزودند
نشانه های بلوغ زودرس همان نشانه های بلوغ می باشد با این تفاوت که این نشانه ها در دختران قبل از ۸ سالگی و در پسران قبل از ۹ سالگی رخ می دهد. بلوغ زودرس ممکن است به دلیل وجود داشتن یک آسیب جسمی اتفاق بیفتد اما نمی توان این عامل را تنها عامل دانست. بعضی عوامل مثل وجود یک تومور در مغز، تصادف و ایجاد ضربه و آسیب به مغز و هرگونه آسیبی می تواند عاملی برای بلوغ زودرس در دختران و البته پسران باشد. از مهمترین تغییرات روانی دوران بلوغ می توان به : رشد ذهنی و عقلی، رشد هیجانی و عاطفی، رشد اجتماعی ، رشد اخلاقی ، رشد شخصیت و رفتار اشاره نمود. بلوغ زودرس برای کودک و خانواده او مساله بسیار بزرگ و مهمی است که باید علل آن شناسایی و بررسی شود و خانواده ها نسبت به این مسئله و علل آن آگاه شوند.
خانم سودابه ظاهری، طلبه مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها)یزدانشهراز تحقیق پایانی خود با عنوان : بررسی انواع بیوت ازمنظراسلام به راهنمایی سرکارخانم اعظم پورپونیه و داوری حجت الاسلام و المسلمین جواد سلیمیان روزشنبه مورخ 97/07/30 ساعت 10 صبح در مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها) یزدانشهردفاع کرد .
خلاصه ای از دفاع خانم سودابه ظاهری از تحقیق پایانی خود
واژه «بیت» در لغت عرب به معنای خانه، شعر و نیز مسکن ،فرش خانه ،کعبه و قبر است و این واژه 71 بار با مشتقات آن در قرآن کریم به کار رفته است. با نظر به آیات الهی و پرداختن آیات متعدد در قرآن به کلمه بیت چنین بدست می آید که این مکان مسقف محدود که محل اجتماع و زیست جمعی بشر، اولین محل رشد و پرورش وی است ؛مورد عنایت حق بوده و برحسب کارآیی و جایگاهش در حیات انسانی از اهمیت به سزایی برخوردار است و همچنین کلمه بیت در قرآن به بیوت مردم و خانه حشرات از جمله عنکبوت و زنبور عسل نیز سخن به میان آمده است. بیت در قرآن و روایات گاهی به بیوت مادی مثل مساجد و حرم های شریف وگاهی به بیوت معنوی مثل ولایت و نبوت اطلاق می شود
در ادامه افزودند در مروری بر منابع تفسیری - روایی شیعه و عامّه در می یابیم از برترین مصادیق خانه های معنوی، خانه پیامبران است و بیت فاطمه سلام الله علیها، از برترین خانه های انبیاست، چه آن که ایشان اهل بیت پیامبرند. بیت المعمور، خانهای در آسمان چهارم یا هفتم، مُحاذی(برابر یا مقابل) خانۀ کعبه است كه فرشتگان در آنجا همواره مشغول عبادت و طواف اند. دیدگاه های ارائه شده در بارة محل بیت المعمور متفاوت است. تقريبا همه مفسران و تاريخنگاران، مقصود از بيت العتيق را كعبه ميدانند و بيشتر معاصران نيز همين باور را دارند. بنابر آیاتی از قرآن و روایات امامان شیعه، خانه کعبه نخستین و مقدسترین بنا و اولین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شدهاست پیامبر اسلام نیز همواره از شهر بیت المقدس با احترام یاد کرده و بنابر روایات، آن حضرت پیش از رفتن به معراج، نخست به این شهر سیر کرده و از آنجا به آسمان عروج کرده است. در اصطلاح قرآن و روايات واژه «اهل البيت» پيامبر اسلام در معناي خاصي به كار رفته است كه فقط شامل پنج تن آل عبا مي شود. گاه كلمه بیت استعاره از خاندان فرد آورده میشود.
خانم اکرم هنرمند پور، طلبه مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها)یزدانشهراز تحقیق پایانی خود با عنوان : خود محوری و عوامل پایداری آن از دیدگاه آیات و روایات به راهنمایی سرکارخانم فاطمه سرمدی و داوری حجت الاسلام و المسلمین جواد سلیمیان روزشنبه مورخ 97/07/30 ساعت 8 صبح در مدرسه علمیه حضرت نرجس(سلام الله علیها) یزدانشهردفاع کرد .
خلاصه ای از دفاع خانم اکرم هنرمند پور از تحقیق پایانی خود
خود محوري در اصطلاح عبارت است از اینکه انسان خود را محور حق و باطل، درست و نادرست بداند و تشخيص خود را معيار نيك و بد بداند و مردم را به پيروي از خود دعوت كند و همه چيز را براي خود بخواهد و فقط آنچه را كه خود مي فهمد صحيح بداند.خودمحوري و خودبرتربینی در بينش توحيدي نهايت سقوط انسان است، زيرا حركت به سوي خدا حركت به سوي كمال مطلق است، ولي حركت به سوي خود، فاصله گرفتن و دور شدن از كمال مطلق است و در نتيجه سقوط انسان است و انساني كه خود محور شد تدريجا ماهيت انساني اش به هويت شيطاني مبدل مي شود.
در ادامه افزودند براي ريشه كن کردن روحيه ی خودمحوري علاوه بر راه هاي درمان بيماري، جايگزين ساختن خدا به جاي خود است. لذا راه علاج خودمحوری و استبداد به رأی، معرفت به خداوند تبارک و تعالی است. و هنگامی که عظمت و بزرگی خداوند متعال را مدّ نظر داشته باشیم، همواره خود را حقیر، فقیر و ذلیل میبینیم و روحیّه ی استکباری در ما خشک و ویران میشود. همچنین پذيرش خرد جمعي، پذيرش نقش همياري ديگران در توفيق، نقد پذيري، تقويت روحيه¬ي بندگي، مشورت خواهي، ارزیابی خود و معرفت بر ضعفهاي جسمي و روحي خویش از دیگر راه¬های درمان خود محوری و استبداد رأی می باشد.
نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد. اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است، دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. پس تیر حرمله به کجا خورده است؟….
شبهه: داستان علی اصغر هم از آن افسانه های جالب عاشوراست که تنها ذهن گنگ و مسخ شده یک مسلمان می تواند باورش کند. داستان از این قرار است: حسین به علت عطش فراوان، فرزند شیرخوارش را در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید. از آن طرف (سپاه یزید) شخصی به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را به قصد گلوی نوزاد رها کرده و او را می کشد، یا شهید می کند یا هر چه شما بگویید. در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی با کمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان مییابیم. نخست آن که نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی به آن صورت که ما تصور می کنیم ندارد. اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است، دلیلش هم آن است که هنوز استخوان و عضلات گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند. پس تیر حرمله به کجا خورده است؟ ….
دوم آن که فاصله دو سپاه در هنگام نبرد معمولا 200 یا 300 متر بوده است. اگر قهرمان تیراندازی … را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ حتی پدر کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.
سوم آن که برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟ در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است. حرمله باید حسین را می زده نه نوزاد را. کدام عقل سالمی چنین چیزی را می پذیرد؟ حرمله فرمانده سپاه را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟ اگر به قول مسلمانان واقعاً هوا جهنمی بوده مگر این حرمله مازوخیسم داشته که در آن شرایط، جنگ را کش بدهد و خودش را بیشتر اذیت بکند؟ … آیا مذهب ذهنی را که فکر می کند نمی رباید؟
پاسخ:
در ابتدا توجه شما را به لحن بی ادبانه و گستاخانه و حق به جانب نویسنده جلب می کنم که جای پرسش و پاسخ
مستند بریده و دوخته و در آخر تکه های اضافه را بر سر نیزه می کند و با افتخار جار می زند که آهای ببینید چه کشفیات شگرفی نموده ام!!!!دریغا که فقط از درک و منطق نداشته خود آبرو می برند و بس……
1- اما دربارهی نقد شهادت حضرت علیاصغر علیهالسلام که گوینده اوج جهالت،بغض خود را به نمایش گذاشته است: در مورد شهادت ایشان کسی تردید نکرده ومورخان فراوان به آن اشاره کرده اند وهمین مقدار در اثبات خبث و شقاوت دشمنان اهل بیت کافی است.ولی در مورد چگونگی شهادت آن حضرت سخنان مختلفی است که دو نقل معتبر را خواهیم گفت.
اول اینکه فاصله با دشمن حداقل 200 تا 300 متر بوده است.مگر اینکه طبق برداشت نابخردانه ى طراح شبهه در آن موقع با کلاش، ژ3 و توپ و تانک میجنگیدند و گاه به سوی جبههی یکدیگر خمپاره میانداختند.!!!
2- سرتاسر تاریخ کربلا و به ویژه روز عاشورا، بیان از سخنان امام با کل سپاه یا تک به تک سپاهیان دشمن دارد و آنان نیز پس از استماع سخنان امام (ع) جواب میدادند. وبه گمان ناقص نویسنده مثلاً پشت بلندگوی متصل به آمپلیفایرهای قوی حرف نمیزدند و یا احیاناً از نوعی بیسیم برخوردار نبودند تا به رغم فاصلهی 200 یا 300 متری، صدای هم دیگر را بشنوند!!امام چندین بار لشکر کفر را مورد خطاب قرار دادند و کفار برای اینکه صدای حضرت شنیده نشود.. بر سپرهای خود می کوبیدند تا سر و صدا جلوی انتشار صدای امام را بگیرد.یعنی تا این حد
نزدیک بوده اند.
3- مگر نه این است که وقتی سید الشهداءعلیهالسلام برای آخرین وداع وارد خیمه شدند، سپاهیان کفر به سوی ایشان تیراندازی میکردند و مگر نه این است که حلقهی محاصره را چنان تنگ کرده بودند که دیگر با اسب به دور خیمهها جولان میدادند و مثل همین طراحان شبهات خنده دار… رجز میخواندند و به امام حسین (ع) بد و بیراه میگفتند؟! پس ایشان این فاصلهی 200 تا 300 متری را از کجا تا به کجا متر کردند؟! عجبا از این همه حماقت…
4- این منطق شگرفی !که افاضه فرموده سر نوزاد به بدنش چسبیده!!!در صورتی میشود پذیرفت که نوزاد ناقص الخلقه باشد و نوع خاصی از بیماری در او باشد که افراد بدون گردن به دنیا آمده و مثل پروانه سرشان چسبیده به تنه هست!!! وگرنه هر نوزاد سالمی به تناسب جثه دارای گردن است و قرار نیست بعدا در طول رشد گردنش جوانه بزند!!!و از تنه جدا شود .تنها تفاوت در توانایی نگه داشتن سر است که به طور میانگین و به تناسب جثه نوزادان از پایان ماه اول کم کم شروع به گردن گرفتن و نگه داشتن سر می کنند لذا در حدود 6ماهگی تا حد زیادی این امر صورت گرفته و کودک کمابیش قادر به نگه داشتن سر خواهد بود.و گردن به خوبی قابل تمایز است.
5- فهم اینکه وقتی گفته می شود کودک را بر روی دست بلند کردند لزوما نباید با یک دست باشد نیز هوش چندانی نمی خواهد.کودک در یک روایت در آغوش بوده و در روایت دیگ بر روی دو دست بلند شده (1)و زمانی که تیر با گردن کودک برخورد می کند سید الشهدا علیه السلام او را در آغوش بانو زینب س می گذارند و بعد خون گلو را به آسمان می پاشند.و به خاطر همین کوچکی و ظرافت گردن بود که از رگ تا رگ، گلوی این طفل شیر خوار در بریده شد
6- طبق روایتی دیگر بدون اشاره به بالا بردن کودک به روی دست گفته شده که حضرت برای وداع می آیند و کودک را در آغوش می گیرند که ناگهان تیری بر بالای سینه ى کودک(ناحیه ای نزدیک به گردن)(2)می نشیند و او را می کشد و اشاره شده که سر را گوش تا گوش جدا می کند (به خاطر ظرافت کودک و بزرگی تیر)(3)
7- آیاشما بعید می دانید دشمن خونخوار و کینه توزی که برای نشان دادن هر چه بیشتر بغض و دشمنی خود بعد از اتمام جنگ!!!بر بدن امام حسین(ع) و یارانش اسب می تازد و خیمه ها را غارت میکند و آتش می زند ، زنان و کودکان را بی رحمانه کتک می زند در همین راستا برای آزار هر چه بیشتر امام حسین (ع)، نخست فرزند شیرخوار او را را به قتل برساند و به خیال خام خود بعد از این ضربه روحی شدید ضربه به امام (ع) ضربه جسمی را هر چه دردناک تر بر ایشان وارد آورد؟اگر بعید می دانید نگاهی به درون و نیات خود بیاندازید که چطور با نادانی تمام حقایق را ندیده می گیرید،حرف باطل می زنید،و به سرعت برق و باد از سعادت دور می شوید و به سوی شقاوت ابدی می تازید.آیا این نوعی مازوخیسم نیست؟قضاوت با اهل خرد و تفکر…..
طراحان شبهات اگر حرف نزنند تا این حدمضحکه نمی شوند چنانچه نقدی دارند می توانند به عنوان سوال مطرح کنند تا وقتی جواب را می شنوند محلی جهت عذر و بهانه باقی بماند.لذا با این تفاسیر می بینیم که نه تنها بویی از عقل و خرد و تفکر نبرده اند بلکه پا را فراتر گذاشته در عین نادانی خود را علامه دهر فرض کرده نسخه ى جاهلانه می پیچند و نسبت ناروا یی که شایسته ى خودشان است به مسلمین می دهند.
دردا که حماقت را اگر پایانی بود ائمه اطهار تا این حد از زندگی در میان این جماعت جاهل ضجر نمی کشیدند و مورد ستم قرار نمی گرفتند.
[1]. ابن طاووس، علی بن موسی، لهوف، ترجمه، میر ابوطالبی، ص 149 و 150، دلیل ما، قم، 1380ش
مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 108، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق؛ ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، ص 70، مدرسه امام هادی، قم، 1406ق.
2] (حتى وقع فی لبة الصبی فقتله) “لبة الصبی” جایی است که گردنبند در آن قرار می گیرد (بالای سینه و نزدیک گردن).
[3] طبرسی، احمد بن علی، احتجاج ، جعفرى، ج 2، ص 99، 168، اسلامیه، چاپ تهران، چاپ اول، 1381 ش.
در خيابان مشغول قدم زدن بودم ناگهان چشمم به زني خورد که با وضع بسيار فجيع آرايش کرده بود و سرتا پايش نمايان بود و… مثل هميشه سرم را پايين انداختم ولي گفتم: اين درست نيست که يک خانم با اين وضع در جامعه بگردد ، هزاران نگاه هاي مسموم به دنبال او هستند، همچنين جوانان عزب بسيار زيادي وجود دارند و ممکن است به گناه بيفتند و ….
با خود گفتم خوب است تذکري بدهم ، شايد در رفتار خود تجديد نظر بکند و …. ، يا اينکه لا اقل دل خودم آرام شود به اينکه من وظيفه ام را انجام دادمو تذکر دادم … و در پيش خدا و وجدان خودم شرمنده نباشم….
رو به خانم کردم و گفتم: خانم وضعيت پوششتان مناسب نيست به خاطر خدا حجاب که فرمان خداست را رعايت کن. او که با دوستش که اوضاعش مثل خودش بود، با صداي بلند گفت : به شما مربوط نيست! ، آن يکي گفت: تو چشم هايت را ببند، اگر چشمهايت را ببندي همه چيز درست مي شود!!! و…..
من با رفتار زشت و طلبکارانه ي آنها صحنه را ترک کردم ، چرا که آنجا جاي بحث نبود ولي اين فکر ذهنم را چند روزي مشغول کرده بود که ، اگر من چشم هايم را ببندم، همه چيز حل مي شود ؟ آيا ما نسبت به شکستن حدود الهي – مانند حجاب – بي تفاوت باشيم همه چيز حل مي شود؟ در اين صورت جامعه به چه سمتي پيش مي رود ؟ آيا اصلا تا حالا شده خانمي که آرايش کرده و بدحجاب است به کسي که نگاه آلوده به او دارد ، به اوزل مي زند ، لبخند مي زند و … گفته باشد، آقا چشم هايت را ببند؟! ….
اين صحنه حرف من و پاسخ او ده ها بار از صفحه ي ذهنم گذشت و هنوز هم خودم را در آن شرايط مجسم مي کنم و در دلم به آن زن مي گويم: بالفرض که من چشم هايم را بستم، آيا خداوند هم چشم هايش را مي بندد… ؟! آيا خداوند از اعمال و رفتارتان بي خبر مي ماند ؟ ….. اگر من و امثال من از انتقاد و ارشاد دست برداشتيم ، چشم هايمان را آسوده بستيم و دهانمان را هم بستيم آيا براي شما راحتي و امنيت فراهم مي شود ؟ آيا فکر مي کنيد ما که حکم خدا را برايتان بيان مي کنيم ، و خواستار رعايت آن هستيم ، دشمن شما هستيم ؟ يا اينکه اصلا خدا دشمن شماست و نمي گذارد راحت باشيد؟…………
خواهرم بدان خداوند براي حفظ کرامت زن ، امنيت او و همچنين رسيدن به تعالي و کمال حجاب را واجب کرده است. خواهرم خداخير خواه شماست …. پس از دستور او رويگرداني نکنيد ، چرا که خودتان ضرر مي کنيد و خودتان امنيت خودتان را به خطر مي اندازيد. اين چيز بديهي است که تمايل به جنس مخالف براي همه وجود دارد، و اين حجاب کنترل کننده ي آن است و باعث حفظ حريم ها مي شود. البته کنترل نگاه چه براي آقايان و چه خانم ها امر واجبي است و حفظ نگاه و خويشتنداري زماني راحت است که پوشش مناسب باشد و تحريک آميز نباشد ، چرا که در غير اين صورت اکثريت تحريک مي شوند ، به جز آنهايي که ترس از خداوند وجودشان را فراگرفته باشد و اراده ي بسيار قوي داشته باشند.
و بدان همين حضور مومنين و افرادي که نسبت به معاصي و شکسته شدن حدود الهي هستند که باعث امنيت شما شده اند… وگرنه در جوامع غربي و جوامعي که هيچ ترسي از خدا و بندگان خدا وجود ندارد و کسي هم متذکر نمي شود ، برو ببين که تجاوز به زنان ، آن هم در ملا عام امري عادي است و….
پس با بستن چشم چيزي درست نمي شود ، بياييم چشم هايمان را روي حقايق بگشاييم.
امروز نیز استکبار جهانی به تبعیت از شیطان چهره حقیقی خود را پشت نقاب حقوق بشر و صلح جهانی و دموکراسی و مذاکره و … پنهان نموده است و رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در آستانه تحویل انقلاب از سوی نسل اول به نسلهای بعدی در جریان پرونده هسته ای با طرح نرمش قهرمانانه پرده از چهره تزویر و ریا و دشمنی بیش از پیش امریکا با ملت غیور و شهیدپرور ایران برداشته اند و امروز نسل جوان با چشمان خود بد عهدی ها و غیر قابل اعتماد بودن امریکا را می بینند و این یعنی تا چند نسل آینده انقلاب اسلامی از اعتماد بی جا به امریکا در امن و امان است و جا دارد که این دست آورد بعد از انقلاب دوم(تسخیر لانه جاسوسی) انقلاب سوم نامیده شود.