دانشجو بود و جوان، آمده بود خط، داشتم موقعيت منطقه را برايش مي گفتم که برگشت و گفت: «ببخشيد، حمام کجاست؟»
گفتم: حمام را مي خواهي چه کار؟
گفت: مي خواهم غسل شهادت کنم. با لبخند گفتم: دير اومدي زود هم مي خواي بري. باشه! آن گوشه را مي بيني آنجا حمام صحرايي است. بعدش دوباره بيا اينجا. دقايقي بعد آمد. لباس تميز بسيجي به تن داشت و يک چفيه خوشگل به گردن. چند قدم مانده بود که به من برسد يک گلوله توپ زير پايش فرود آمد.
پيرمردي صبح زود ازخانه اش خارج شد. در راه با يک ماشين تصادف کرد و آسيب ديد. عابراني که رد مي شدند به سرعت او را به اولين درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخم هاي پيرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: بايد ازت عکسبرداري بشه تا جايي از بدنت آسيب نديده باشه.»
پيرمرد غمگين شد و گفت عجله دارد و نيازي به عکسبرداري نيست. پرستاران از او دليل عجله اش را پرسيدند. گفت: زنم در خانه سالمندان است. هر صبح آن جا مي روم و صبحانه را با او مي خورم. نمي خواهم دير شود!
پرستاري به او گفت: «شما که اين قدر همسرت را دوست داري چرا او را به خانه سالمندان بردي؟ اما به هر حال نگران نباش. خودمان به او خبر مي دهيم.»
پيرمرد با اندوه گفت: «خيلي متأسفم. او آلزايمر دارد. چيزي را متوجه نخواهد شد! حتي مرا هم نمي شناسد!» پرستار با حيرت گفت: «وقتي که نمي داند شما چه کسي هستيد، چرا هر روز صبح براي صرف صبحانه پيش او مي رويد؟»پيرمرد با صدايي گرفته، به آرامي گفت: «اما من که مي دانم او چه کسي است
همه ما از معلم و پدر و مادر و … دائما ميشنويم كه “درس بخوان!” ولي هيچكس به ما نميگويد كه چكونه درس بخوانيم و مطالعه كنيم تا ضمن آنكه از درس خواندن لذت بيشتري ببريم بازدهي بيشتري نيز داشته باشيم . براستي چگونه بايستي درس خواند؟ بسياري از دانش آموزان و يا حتي دانشجويان ميگويند كه ديگر حوصله خواندن را ندارند.
واقعيت اين است كه اكثر افراد ، روش صحيح مطالعه را نميدانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم هرگز چگونه درس خواندن را ياد نميدهند.
در زير به مهمترين روشهاي مطالعه صحيح و موثر مي پردازيم . آنها را با دقت به خاطر بسپاريد و براي يكبار هم كه شده اجرا كنيد.
شيوه صحيح مطالعه ، چهار مزيت عمده زير را به دنبال دارد:
1- زمان مطالعه را كاهش ميدهد.
2- ميزان يادگيري را افزايش ميدهد.
3- مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر ميكند.
4- به خاطر سپاري اطلاعات را آسان تر مي سازد.
براي داشتن مطالعه اي فعال و پويا ، نوشتن نكات مهم در حين خواندن ضروري است تا براي مرور مطالب ، دوباره كتاب را نخوانده و در زماني كوتاه از روي يادداشت هاي خود ، مطالب را مرور كرد.
يادداشت برداري ، بخش مهم و حساس از مطالعه است كه بايد يه آن توجهي خاص داشت ؛ چون موفقيت شما را تا حدود زيادي تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد . خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.
شش روش مطالعه:
1- خواندن بدون نوشتن: همانطور كه اشاره شد روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآيندي فعال و پويا است و براي نيل به اين هدف بايد از تمام حواس خود براي درك صحيح مطالب استفاده كرد . بايد با چشمان خود مطالب را خواند ، بايد در زمان مورد نياز مطالب را بلند بلند ادا كرد و نكات مهم را يادداشت كرد تا هم با مطلب مورد مطالعه درگير شده و حضوري فعال و همه جانبه در يادگيري داشت و هم در هنگام مورد نياز ، خصوصا قبل از امتحان ، بتوان از روي نوشته ها مرور كرد و خيلي سريع مطالب مهم را مجددا به خاطر سپرد.
2- خط كشيدن زير نكات مهم: اين روش شايد نسبت به روش قبلي بهتر باشد ولي روش كاملي براي مطالعه نيست چرا كه در اين روش ، بعضي افراد به جاي آنكه تمركز و توجه بر روي يادگيري و درك مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط كشيدن روي نكات مهم ميگردد . حداقل ، روش صحيح خط كشيدن زير نكات مهم به اين صورت است كه ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را كاملا درك كنند و سپس زير نكات مهم خط بكشند نه آنكه در كتاب دنبال نكات مهم بگردند تا زير آن خط بكشند.
3- حاشيه نويسي: اين روش نسبت به دو روش قبلي بهتر است ولي باز هم روشي مناسب براي درك عميق مطالب و خواندن كتب درسي نيست ولي ميتواند براي يادگيري مطالبي كه از اهميت چنداني برخوردار نيستند مورد استفاده قرار گيرد.
4- خلاصه نويسي: در اين روش ، شما مطالب را ميخوانيد و آنچه را درك كرده ايد بصورت خلاصه بر روي دفتري يادداشت ميكنيد كه اين روش براي مطالعه مناسب است و از روشهاي قبلي بهتر مي باشد چرا كه در اين روش ، ابتدا مطالب را درك كرده ، سپس آنها را يادداشت ميكنيد اما باز هم بهترين روش براي خواندن نيست.
5- كليدبرداري: كليدبرداري روشي بسيار مناسب براي خواندن و نوشتن نكات مهم است . در اين روش ، شما پس از درك مطلب ، بصورت كليدي نكات مهم را يادداشت ميكنيد و در واقع ، كلمه كليدي ، كوتاهترين و راحت ترين و بهترين و پرمعني ترين كلمه اي است كه با ديدن آن ، مفهوم جمله تداعي شده و به خاطر آورده ميشود.
6- خلاقيت و طرح شبكه اي مغز: اين روش بهترين شيوه براي يادگيري ، خصوصا فراگيري مطالب درسي است . در اين روش ، شما مطالب را ميخوانيد ؛ پس از درك حقيقي آنها نكات مهم را به زبان خودتان (و نه بصورت جملات كتابي) و بصورت كليدي يادداشت ميكنيد و سپس كلمات كليدي را بر روي طرح شبكه اي مغز مي نويسيد (در واقع نوشته هاي خود را به بهترين شكل ممكن سازماندهي ميكنيد و نكات اصلي و فرعي را مشخص ميكنيد) تا در دفعات بعد به جاي دوباره خواني كتاب ، فقط به طرح شبكه اي توليد شده مراجعه كرده و با ديدن كلمات كليدي نوشته شده بر روي طرح شبكه اي مغز ، آنها را خيلي سريع مرور كنيد . اين روش ، درصد موفقيت تحصيلي شما را تا حدود بسيار زيادي افزايش ميدهد و درس خواندن را بسيار آسان ميكند و بازده مطالب را افزايش ميدهد.
ياس سپيد آرزوهايم!
نجواكنان باغچه را خواندم و خبر از قاصدك تنهايش گرفتم.
خنده اي كرد و گفت: نامه برت شيفته ي يار شد و بر لب پنجره احسان ماند…
عمري است پيچك ها به اميد آمدنش سر به آسمان مي سايند.
باران باريد و اشك آسمان جاري شد
پرسيدم: قاصدك نامه برم را نديدي؟ گفت: پشت پنجره اي كز كرده بود و سرود غم مي سراييد.
گفتم: پس چگونه نامه هايم را بفرستم؟
گفت: « قاصدك تمام شرح حال توست»
پرستو آهنگران طلبه پایه دوم
همايش عمومي، طب اسلامي و سنتي، با موضوع بيماريهاي زنان
در روز پنج شنبه مورخ 2/3/92 همايش عمومي با موضوع طب اسلامي و سنتي با حضور دكتر غلامرضا كريمي با موضوع بيماريهاي زنان برگزار گرديد.
در اين همايش كه از ساعت 8 الي 12 ظهر به طول انجاميد، 300 نفر از خواهران(طلاب، خانواده ها و…) شركت نمودند و به مباحثي چون مقدمه اي بر طب سنتي، آداب زيست در طب اسلامي،طب سنتي اسلامي در بارداري،شيردهي و بيماريهاي زنان و در آخر، جلسه به پرسش و پاسخ اختصاص يافت.
در اين همايش به معرفي كتاب در زمينه عسل درماني (شگفتي قرآن كريم) كليد ورود به طب قديم، 15 روز تا سلامتي و ارمغان تندرستي (آشنايي با غذاهاي گياهي، حيواني، نوشيدني ها و نكتار ميوه و سبزيجات) نوشته آقاي جمشيد خدادادي پرداخته شد.
در آخر به گزيده اي از سخنان جناب آقاي دكتر كريمي اشاره مي نماييم.
پزشكي به دو دسته تقسيم مي شود:طب نظري و طب عملي. طب نظري طبي است كه چگونگي عملكرد و تغييرات بدن انسان و عوامل مؤثر بر آن را كه منجر به سلامتي يا بيماري مي شوند بررسي و نهايتاً پزشك را به تشخيص راهنمايي مي كند. طب عملي شامل روش هايي است كه براي حفظ سلامتي يا بازگرداندن سلامتي به كار مي روند. علم معالجات خود شامل 3بخش است: يكي تدبير با غذا، ديگري تدبير با دارو و آخري اعمال يداوي مانند جراحي، ماساژ و حجامت مي باشد.
انگور و درمان التهاب معده و روده
انگور شامل ويتامينهاي آ، ب و ث و نيز داراي مقداري منيزيم، كلسيم، آهن، فسفر، پتاسيم و آلبومين است. كارشناسان تغذيه معتقدند انگور ميوه بسيار مفيدي است كه خاصيت قليايي دارد و باعث قليايي شدن خون ميشود. از اين لحاظ هر يك كيلوي آن معادل يك ليتر آب معدني است، به علت وجود مواد قندي زياد انرژيزاست و حرارت بدن را تامين ميكند.
امروزه در طب درمانهاي طبيعي از رژيمهاي مختلف انگور استفاده ميكنند. همچنين اين ميوه را براي درمان بيماريهاي يبوست، عوارض رماتيسم، كمخوني و حتي پيشگيري از سرطان سودمند ميدانند.
يكي از خواص انگور، صافكننده و مولد خون بودن آن است. انگور قند خون را نيز تنظيم ميكند. به علاوه انگور قرمز براي تصفيه خون و خونسازي از انگور سبز هم بهتر است. البته افرادي كه قند خون پايين دارند، ميتوانند از انگور بهره زيادي ببرند.
در تقويم، چهارم خرداد روز «مقاومت و بيداري» درج شده است؛ نامي كه به دليل انتخاب شدن دزفول به عنوان «شهر نمونه» در سال 1366 به آن نامگذاري شده است. اينكه در هيچ تقويمي، نامي از دزفول برده نشده است، به كنار؛ حتما دليل خوش بينانه آن اين بوده است كه همه شهرها نمونه اند و مردم همه شهرها كشور مقاوم و نستوه بودند و هستند و انشاءالله خواهند بود؛ البته انصافا دليل درستي است.
با اين حال، لوح زرين وزارت كشور به دزفول اهدا شد؛ لوحي كه امروز در موزه دفاع مقدس دزفول به عنوان سندي بر مظلوميت اين شهر ـ كه در برابر موشك هاي دشمن سر خم نكرد ـ نگهداري مي شود. اين لوح به مردمي اهدا شد كه همواره در جنگ تحميلي فرزندانشان در جبهه هاي جنگ به نبرد مشغول بودند و خودشان بمباران ها و موشكباران هاي دشمن را تحمل مي كردند.
براستي به مردمي كه اين گونه اهل مبارزه اند و ايثار و گذشت، قوت هر روزه آنان است، چگونه مي شود خدمت كرد؟
امام خميني (ره) در همان روزهاي موشك باران فرمودند: دزفولي ها دين خود را به اسلام ادا كردند. جناب آقاي احمدي نژاد هم در سفري به اين شهر، لقب «پايتخت مقاومت و پايداري» به آنجا دادند؛ اما آيا اين گونه خطاب شدن ـ كه البته خودش موجب عزت و افتخار است ـ كافي است؟!
از همان سال 1366 تا به امروز، در كجاي قوانين و بودجه هاي سالانه كشور براي اين شهر بودجه جداگانه يا امتياز وپژه اي در نظر گرفته شده است؟
به دزفولي كه لوح زرين مقاومت و پايداري از سوي وزارت كشور وقت، اهدا شده با شهري كه هيچ گاه بر سر مردمش بمب و موشكي فرود نيامده و مردمش طعم تلخ زير آوار ماندن و دم نزدن را نچشيده، چه تفاوتي دارند؟
خطاب اين سخنان، همه دولت ها از سال 1366 تا به امروز است؛ چرا نبايد قدر مردم مظلومي را كه جز براي سرفرازي كشورشان تلاش نمي كنند و دم نمي زنند، دانست؟
اين میان، كوتاهي از سوي هر كدام از مسئولان استاني و كشوري كه باشد، نابخشودني است و بايد در روز حساب، پاسخ تك تك شهدا و مردم نجيب اين شهر را بدهند.
مگر مي شود، هر سال در چنين روزي (اگر يادي شود، چون معمولا چهارم خرداد در سايه سوم خرداد روز فتح خرمشهر فراموش مي شود) از اين مردم تمجيد كرد، ولی به فكر مشكل بيكاري جوانان و فقر كمبودهاي مادي و معنوي اين شهر نبود؟
غير از مردم خوزستان، چه كسي مي تواند درك كند گرماي 50 درجه به همراه خاكي كه از هوا مي بارد و شرجي هاي نفس گير يعني چه؟ چرا نبايد مشكل آلودگي خاك كه هزاران بيماري لاعلاج با خودش دارد، برطرف شود؟
چه كسي مي تواند درك كند، وقتي مقدار آلودگي خاك چهل تا پنجاه برابر حد مجاز باشد، يعني چه؟
روزگاري اين شهر هشت سال در برابر همه نوع گلوله دشمن سر خم نكرد و هزاران شهيد و جانباز تقديم اسلام و ميهنش كرد؛ اما امروز بيش از هشت سال است كه بر سر مردم اين شهر و همه خوزستان خاك مي بارد و مردم به بيماري هاي گوناگون دچار مي شوند و آب از آب تكان نمي خورد!
شب است و سكوت كوچه، قلبم را به سوي انزواي هستي مي كشاند و در ظلمات تنهايي فرياد مي زنم و در اين تاريك نماي غربت، دستي مقابل دهانم را مي گيرد و آهسته زمزمه مي كند «قبر را در آغوش خويش بفشار» و چشمه سار چشمانت را، آري مرواريدهاي مانده در نگاهت را، بر گوشواره هاي عرش بياويز و بخوان نام بلند پروردگارت را،تو آخرين بازمانده ي عشق هستي…
خانم پرستو آهنگران طلبه پایه دوم
غیاث الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیام (خیامی) در سال 439 هجری (1048 میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان، ناحیه ای وسیع در شرق ایران، تسلط داشتند. وی در زادگاه خویش به آموختن علم پرداخت و نزد عالمان و استادان برجسته آن شهر از جمله امام موفق نیشابوری علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفته اند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت. خیام در سال 461 هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد , قاضی القضات سمرقند اثربرجسته خودرادر جبرتألیف کرد.خیام سپس به اصفهان رفت و مدت 18 سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصد خانه ای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود.
در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 45 ثانیه است. سال دوازده ماه دارد 6 ماه نخست هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه آخر 29 روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه می خوانند که ماه آخر آن 30 روز است و آن سال 366 روز می شود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد.
به دلیل آشوب ها و درگیری های ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار می رفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.
دستاوردهای علمی خیام برای جامعه بشری متعدد و بسیار درخور توجه بوده است. وی برای نخستین بار در تاریخ ریاضی به نحو تحسین برانگیزی معادله های درجه اول تا سوم را دسته بندی کرد، و سپس با استفاده از ترسیمات هندسی مبتنی بر مقاطع مخروطی توانست برای تمامی آنها راه حلی کلی ارائه کند.
وی برای معادله های درجه دوم هم از راه حلی هندسی و هم از راه حل عددی استفاده کرد، اما برای معادلات درجه سوم تنها ترسیمات هندسی را به کار برد؛ و بدین ترتیب توانست برای اغلب آنها راه حلی بیابد و در مواردی امکان وجود دو جواب را بررسی کند. اشکال کار در این بود که به دلیل تعریف نشدن اعداد منفی در آن زمان، خیام به جوابهای منفی معادله توجه نمی کرد و به سادگی از کنار امکان وجود سه جواب برای معادله درجه سوم رد می شد. با این همه تقریبا چهار قرن قبل از دکارت توانست به یکی از مهمترین دستاوردهای بشری در تاریخ جبر بلکه علوم دست یابد و راه حلی را که دکارت بعدها (به صورت کاملتر) بیان کرد، پیش نهد.
از آن میگذریم چون میدانیم فرصتهای زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصتهایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.
زندگی خوب است تا اینکه یکدفعه، کسی که میشناسید کارش حسابی میگیرد. یک نفر دیگر با فردی بسیار عالی و موقعیتی فوقالعاده ازدواج میکند. یک نفر دیگر کاری عالی که همیشه دوست داشت را پیدا میکند. و شما هنوز در کاری هستید که از آن متنفرید، بدهیهایتان روز به روز بیشتر میشود و هنوز هم نتوانستهاید شریکزندگی مناسب خود را پیدا کنید. حسادت، دشمنی و خشم نسبت به آنها و همچنین خودتان، در شما ریشه دوانده و کمکم همه وجودتان را میگیرد اما وقتی با آن افراد روبهرو میشوید و میخواهید به آنها تبریک بگویید، این احساسات منفی را را با نقاب لبخند میپوشانید.
با خودتان فکر میکنید، «چرا من نه؟»
زندگی عادلانه نیست!
اما این همه حسادت برای چه؟
آیا نمیشود نه تنها از ته دل برای موفقیت دیگران خوشحال شویم بلکه از خودمان هم راضی و خوشنود باشیم؟
آیا امکانپذیر است؟
آیا خواستن هر دوی اینها بیش از اندازه است؟
در ظاهر به نظر میرسد که موفقیت هر فردی فوری به دست آمده است، اما بهندرت اینطور است. کمی به آن فکر کنید.
مسیری که آنها را به آنجا رسانده است را تحسین کنید. خود همین به تنهایی کمی از نیش حسادتتان را کمتر میکند. این اولین راهکار بود، تحسین روند و مسیر کار فرد موفق.
دومین چیزی که طبیعتاً به دنبال آن میآید؟
بگذارید این روند کار به شما انگیزه دهد. تا جاییکه میتوانید سعی کنید از آن درس بگیرید. بگذارید آن مسیر موفقیت به شما انگیزه دهد نظم بیشتری به کارهایتان بدهید.
حالا آن روش بزرگ! شاید خیلی از شما صفحه را پایین آوردهاید که فقط آن روش بزرگ را بخوانید، اما اگر اینکار را کردهاید و الان مشغول خواندن این جملات هستید، دوباره به بالای صفحه برگردید و مطلب را به ترتیب خوانده و دنبال کنید. ما هیچ جملهای درمورد آن روش بزرگ را مشخص ننوشتهایم، یعنی نه زیرش خط کشیدهایم نه رنگ آن را تغییر دادهایم که چشم شما را نگیرد. فقط اگر خط به خط مطلب را دنبال کنید به آن میرسید. خوب.
حالا برسیم به آن راهکار بزرگ. یک چیزی که واقعاً باید بفهمید این است که موفقیت آنها چیزی از سهم شما از آن کیک کم نمیکند. درواقع کیکی وجود ندارد. ما از کیک بعنوان استعاره استفاده کردیم تا بفهمید که طرزفکر اشتباهتان کجا بوده است. ما همیشه فکر میکنیم مردم به فلان چیز و بهمان چیز میرسند اما ما هیچوقت نمیرسیم. وقتی کسی به چیزی میرسد، از چیزهایی که ما میتوانیم به آن برسیم کم نمیکند. کمی به آن فکر کنید. ما به این دلیل زود حسادت میکنیم که احساس میکنیم وقتی کسی به چیزی میرسد دیگر ما نمیتوانیم به آن برسیم. انگار آن چیز را از ما میگیرند و دور میکنند. این طرزفکر آگاهانه نیست.
دیگر آنقدر به آن موفقیتها فکر نمیکنیم، دوباره و دوباره آن را در ذهنمان باز نمیکنیم و اینطور فکر نمیکنیم که انگار چیزی را از دست دادهایم.
از آن میگذریم چون میدانیم فرصتهای زیادی برای ما وجود دارد. فقط باید مسیری که آنها را به آنجا رسانده تحسین کنیم، اجازه بدهیم آن مسیر به ما انگیزه دهد و بدانیم که فرصتهایی بیشتر از حد کافی برای ما وجود دارد. وقتی اینها را بدانیم، وقتی خبر موفقیت کسی را بشنوید، واقعاً خوشحال خواهید شد.
این حس شادی از ته دل برای دیگران بسیار لذتبخش است. در کنار آن برای خودتان هم خوشحال میشوید زیرا آنها فرصتهای «ممکنی» که در اختیار شما هم هست را نشانتان دادهاند.