هر سال، چند هفته قبل از عید، دیالوگ های عاشقانه ای راجع به تحویل سال، بین زنان و مردان خانواده ها رد و بدل می شود. بعضی از این گفتگو ها به خیر و خوشی تمام می شود، بعضی شان باعث درگیری و پرتاب ماهیتابه و احیانا خونریزی می شود، بعضی با قهر و اخم هنوز هم ادامه دارد و بعضی هم بی نتیجه رها می شود.
شوهر به همسر می گوید: شما مثل اینکه یادت رفته ها ! و همسر محترم در حالیکه چانه اش را بالا می اندازد و چشمانش را نازک می کند می گوید: نه اتفاقا حسابش رو دقیق دارم!! شوهر اما از رو نمی رود و ادامه می دهد: بابا جان! همین سال پیش نبود که عموی مادر شما، دو روز مانده به عید، گفتن دلم برای برادرزاده ام و دخترش قد یه عدس کوچیک شده! عید رو بیاین پیش ما ؟! نگفت ؟ بعدشم مادر و پدر و شما با بغض و خواهش ما رو بردن شهرستان پیش عموی محترم جنابعالی؟
صفحات: 1· 2