در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) یزدانشهر بیان شد:
در روایتی از حالات امام سجاد(ع) گفته اند: که چهل سال نماز صبحش را با وضوی نماز مغربش خواند.
شنبه 14مهر1397
نشست مشاوره ای با موضوع تربیت فرزند با سخنرانی حجت الاسلام مصطفی ناطق، رئیس هیات امنا مدرسه، در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) یزدانشهر برگزار گردید.
رئیس هیات امناء در بین طلاب این مدرسه گفت: فردی به نام اسمعی می گوید: نیمه شبی وارد مسجدالحرام شدم جوانی را دیدم که پرده کعبه را گرفته و با خود می گفت: ای مولای من! تمام چشمها به خواب رفته اند ستارگان یکی پس از دیگری می آیند و در افق پنهان می شوند تو ملک و سلطان زنده ای، نه تو را چرت می گیرد و نه خواب. شاهان درب قصرهایشان را در این وقت شب به روی مردم بسته اند و ئگهبانها و دربانهایی در اطراف قصرهایشان گمارده اند که در این وقت شب کسی درب خانه آنها را نکوبد و عیش آنها را خراب نکند. هر عاشقی با معشوق خود خلوت کرده است و تنها درب خانه تو است که این وقت شب به روی گدایان باز است. اینک من گدای توام ودر خانه تو آمده ام. می دانم گنه کارم، فقیر و مسکین و بیچاره ام، آمده ام به امید رحمت تو ای رحیم و امیدوارم به دیده لطفت به من نگاه کنی ای کریم. ای کسیکه در دل شب دعای مضطر را جواب می دهی. ای برطرف کننده غم و اندوه و گرفتاری. همه اینها کلیدش در دست توست. اگر فقط به خوبان نظر کنی پس بَدان و گنه کاران کجا روند. نه! لطفت فقط شامل خوبان نمی شود بدها را هم می پذیری. بیا با جودت مرا ببخش. از شرافت و بزرگواری ات مرا عفو کن. ای کسیکه در این حرم، همه خلایق خوب و بد به تو اشاره می کنند. خدایا اگر تو را شناختم اگر علم و معرفت به تو پیدا کردم آن عنایت تو بوده اگر تو خودت را به من معرفی نمی کردی من تو را نمی شناختم. اگر من علم و معرفت به تو پیدا کردم تو بر من منت نهادی و توفیق به من دادی و اگر از روی جهالت و نفهمی معصیت و گناه کردم تو حجت را بر من تمام کردی. دنیا خوش نیست مگر با یاد تو و آخرت هم خوش نیست اگر تو نبخشی. عمر و روزگار که می گذرد خوش نیست مگر با طاعت تو. هر چه باشد با طاعت توست که خوش است. این دلها خوش نیست مگر با محبت و عشق تو.
وی ادامه داد: اسمعی می گوید: یک وقت دیدم این جوان غش کرد و به زمین افتاد بالای سرش رفتم و سرش را بر دامنم گزاردم نور مهتاب بر چهره اش تابید و نورانیت چهره اش را دو برابر کرد دیدم امام سجاد(ع) است با خود گفتم که امام(ع) که از خاندان عترت و طهارت است پس چرا اینگونه گریه می کند ناخوداگاه اشکهایم سرازیر شد و بر صورتش ریخت و امام(ع) به هوش آمد. برخواست و نشست و گفت: ولم کن مزاحمم نشو مرا از محبوبم جدا نکن تنهایم بگذار تو کیستی که مرا متوجه خودت کردی و از یاد مولایم باز داشتی. گفتم آقا، اسمعی هستم. شما از خاندان عترت و طهارتید چرا اینگونه به درگاه خداوند ناله می کنید؟ اسمعی می گوید: امام (ع) را به حال خودش گذاشتم تا اذان صبح با خدای خود مناجات کرد و زمانی که اذان صبح شد آنجا را به قصد خواندن نماز صبح ترک کرد.
حجت الاسلام مصطفی ناطق افزود: در روایتی از حالات امام سجاد(ع) گفته اند: که چهل سال نماز صبحش را با وضوی نماز مغربش خواند در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: جدم امام سجاد(ع) 35 سال بعد از حادثه کربلا زنده بود روزها را روزه می گرفت و هیچ افطاری بدون گریه تناول نکرد.
وی ادامه داد: خداوند در آیه 33آل عمران آورده است: «ان الله اصطفی آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین» در این آیه خداوند چهار خانواده را برگزید. آدم، نوح، آل ابراهیم و آل عمران. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: خداوند از هر چیز چهار چیز، از خانواده ها چهار خانواده و از زنها چهار زن(آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه(س)) و از شهرها چهار شهر«والتین والزیتون و طور السینین و هذا البلد الامین» را آفرید. که التین شهر مدینه، والزیتون، شهر بیت المقدس، طورسینین، شهرکوفه و امین شهر مکه می باشد.
رئیس هیات امناء افزود: امام حسین(ع) در دعای عرفه می فرماید: خداوندا اگر تو را صدا کردم جوابم را دادی و اگر از تو گدایی کردم عطایم کردی و اگر از تو اطاعت کردم مزدم را دادی. اگر شکرت را بجای آوردم بیشتر به من دادی و تو شنوا و دانایی.
وی تصریح کرد: خداوند می داند که در جان و دل ما چه می گذرد. آنگاه که عمران فوت کرد زنش از او هیچ به یادگار نداشت مگر فرزندی که در شکم داشت گفت: خدایا تنها چیزیکه از عمران بر من به یادگار مانده این بچه است آن را در راه تو می دهم و زاهد در راه تو شود او را از من بپذیر و قبولش کن. وقتی فرزند به دنیا آمد دختر بود گفت: خدایا من دختر به دنیا آوردم بیت المقدس متعلق به مردهاست اما من در عین حال نام او را مریم( بنده خدا) می گزارم و این فرزند و نسل این فرزند را از شر شیطان به تو پناه دادم. دعای صمیمانه این مادر را خداوند اجابت نمود. خداوند قبول کرد مریم را قبول کردنی نیکو. و مریم، مادر حضرت عیسی(ع) شد که عیسی(ع) یکی از پیامبران اولوالعزم است.
حجت الاسلام ناطق ادامه داد: حضرت زکریا(ع) سرپرست حضرت مریم(س) شد و هر گاه زکریا وارد محراب می شد نزد مریم روزی می دید (هم رزق علم و معرفت و هم رزق مادی). زکریا به مریم(س) گفت: ای مریم من سرپرست تو هستم این من هستم که باید برای تو روزی بیاورم این چیست؟ مریم(س) در پاسخ می گفت: این از طرف خداوند است.
وی افزود: حضرت مریم(س) درسی به حضرت زکریا داده بود که او هرگز این درس را نخوانده بود. مریم(س) به زکریا گفت: خداوند به هر که بخواهد بی حساب روزی می دهد. زکریا به محرابش رفت و به نماز ایستاد در نماز به خدای خود گفت: من ذریه می خواهم و آن هم ذریه طیبه، یکی مثل مریم(س). نمازش تمام نشده بود و در محراب ایستاده بود که ملائکه نزد او آمدند و به او گفتند: خداوند به تو بشارت یحیی را داده. او گفت: من پیر هستم و همسرم نازاست در جواب به او گفتند: کار خداوند اینگونه است برای خداوند دشواری ندارد هر کاری که می خواهد می کند….