پوست کنده با همسرتان حرف بزنید
احساسات و عواطف بخش مهمی از زندگی روزمره ما انسان هاست. چه به یک لطیفه بانمک بخندید و چه از شلوغی خیابان و ترافیک کلافه باشید، باید گفت که افت و خیز حالت روحی روی سلامت عمومی بدنتان تاثیرگذار است.
در واقع بیشتر مردم راحت تر هستند که جملات خود را به جای گفتن من احساس می کنم با من فکر می کنم… شروع کنند. بیشتر ما درباره احساسات، به اندازه کافی آموزش نمی بینیم و معمولا از رفتار دیگر افراد جامعه الگوبرداری کرده و آن نوع رفتارها را بروز می دهیم.
به برخی از سوءتعبیرها و باورهای غلط درباره احساسات اشاره شده است:
چرا من خوشحالم؟!
شنیدن این جملات که: «می دانم نباید درخصوص این موضوع کم اهمیت این قدر ناراحت باشم.» یا «باید بیش از این خوشحال می شدم.» و این دست جملات بین مردم بسیار رایج است. اما باید گفت هیچ قانونی در دنیا وجود ندارد که شما را ملزم کند واکنش احساسی خاصی بروز دهید و این که کدام واکنش عاطفی تان صحیح است و کدام غلط. به جای هدر دادن انرژی تان در کنترل احساسات، قبول کنید که در هر موقعیتی احتمال بروز احساس خاصی وجود دارد و شما هرگز نباید بابت انتخاب تان نگران باشید.
از خشم خود، برای کسی نگو
یک باور بسیار غلط این است که وقتی از موضوعی ناراحت هستید با دیگری در میان بگذارید و این کار به دلیل این که جلوی سرکوب احساسات شما را می گیرد و عواطف تان را خفه نمی کند موجب می شود احساس بهتری داشته باشید. اما تحقیقات عکس این موضوع را نشان داده است. حداقل این که درباره خشم و عصبانیت صدق نمی کند؛ زیرا اگر هنگام عصبانیت در مورد آن با کسی صحبت کنید، صرفا شدت خشم شما افزایش می یابد و هرگز اوضاع روحی تان بهتر نخواهد شد. شاید گاهی از بروز احساساتی مثل بروز اندوه و گریه کردن هم جلوگیری کنید، شما حتی نمی خواهید در حضور دیگران گریه کنید و از این کار خجالت می کشید.
شاید شما ربات هستید
برخی افراد تصور می کنند اگر عنان احساسات خود را به دست گیرند، درست مانند این است که تهی از احساسات هستند؛ اما حقیقت این است که انسان ها می توانند انواع بسیاری از احساسات و عواطف را تجربه کنند و نباید زیر سلطه و کنترل آن احساسات بروند. مثلا بعد از یک روز سخت و خسته کننده باید آن قدر مهارت داشته باشید که کاری انجام دهید احساس شما بهتر شده و از حال و هوای بد بیرون بیایید.
شما مدیر احساسات تان هستید
بیشتر مردم چنین اعتقادی دارند. آنها ممکن است بگویند: «رئیسم مرا بشدت عصبانی می کند.» یا «مادرشوهرم کاری می کند که من نسبت به خودم احساس بدی داشته باشم.» اما باید گفت که هیچ کس نمی تواند کاری کند که شما احساس خاصی را تجربه کنید. به یاد داشته باشید که تنها خود شما مسئول بروز این نوع احساسات در وجودتان هستید.
تسلیم احساسات ناخوشایند نشو!
وقتی مردم نسبت به تحمل برخی از احساسات خود تردید دارند ممکن است سعی کنند از آن احساس خاص دوری کنند. مثلا اگر بابت موضوعی به سرعت نگران می شوند ممکن است خود را در معرض آن موضوع نگران کننده قرار ندهند و همین رفتار موجب می شود که بعضی از فرصت های خوب را از دست بدهند. اگر چنین تفکری دارید باید روش تحمل کردن احساسات خاص را یاد بگیرید و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید. در آن صورت می بینید که همه چیز آسان تر پیش خواهد رفت.
حل بزرگترین مشکل زندگی
بروز احساسات زمانی که لازم است نه تنها ضعف محسوب نمی شود بلکه داشتن آن در زندگی زناشویی نوعی مهارت اجتماعی محسوب می شود و زن و شوهر می توانند برای حفظ زندگی شان بهتر عمل کنند.
حال سوال این است چگونه در زندگی احساسات مان را بروز دهیم؟
آیا احساسات تان را می شناسید؟
تصور کنید مرد وقتی به خاطر عقب افتادن اجاره خانه نگران و مضطرب می شود، این پیام را به همسرش منتقل می کند که حال و حوصله حرف زدن با او را ندارد. زن هم از همه جا بی خبر ممکن است از این رفتار شوهرش برداشت های مختلفی بکند؛ مثلا ممکن است فکر کند همسرش او را به اندازه کافی دوست ندارد یا اینکه نکند با زن دیگری در ارتباط باشد. تا خودتان نفهمید چه حالی دارید، نمی توانید شریک زندگی تان را از احوالات واقعی خود باخبر کنید.
احساسات تان را بپذیرید
بعد از شناخت احساسات گام بعدی پذیرفتن آنهاست. با خودتان مهربان باشید و به خودتان اجازه دهید به حکم انسان بودن، احساسات بشری را تجربه کنید. هیجان های مختلف مانند خجالت، شرم، ترس یا ناامیدی احساسات بشری هستند. تا وقتی که خودتان با هیجانات تان کنار نیایید، نمی توانید توقع داشته باشید که همسرتان پذیرای احساسات شما باشد.
پوست کنده با همسرتان حرف بزنید
راست و پوست کنده با همسرتان حرف بزنید. زمان مناسبی را انتخاب کنید. به او بگویید که حرف های مهمی برای گفتن دارید و از او می خواهید که به حرف های تان با دقت گوش دهد. خیلی از آدم ها در جامعه ما از شفاف بودن می ترسند. از اینکه دیگران حتی همسرشان از احساسات اصیل و واقعی آنها باخبر شوند واهمه دارند و نگران قضاوت طرف مقابل می شوند.
گاهی درک نمی شوید
گاهی اوقات ممکن است شما تمام اصول بالا را رعایت کرده باشید اما باز هم همسرتان نتواند شما را خوب درک کند و واکنش هایی نشان دهد که اصلا باب میل شما نباشد. چنین اتفاقی کاملا طبیعی است؛ چرا که شما در مقابل فردی قرار گرفته اید که با دنیای شما فاصله زیادی دارد و شاید در اوایل ازدواج، شناخت احساسات تان و نزدیک شدن به دنیای درونی شما برایش دشوار باشد.
صبور باشید
رابطه زناشویی از آن چیزهایی است که گذر زمان می تواند آن را شیرین تر و دل انگیزتر کند. این اتفاق به این دلیل رخ می دهد که زن و شوهر در طول زمان شناخت بیشتری نسبت به هم پیدا کرده و صمیمیت بین آنها بیشتر می شود. بنابراین از در میان گذاشتن احساسات خود با همسرتان خسته و ناامید نشوید. عمیق تر شدن این صمیمیت و ایجاد همدلی نیاز به گذر زمان، صبر و ممارست دارد.