پنجه در پنجه ی استکبار
آنگاه که انوار مقدس الهی دنیای تاریک وجود انسان را روشنایی می بخشد و شخص قدم در راه حق می گذارد و خود را ملزم به طی طریق هدایت می کند دیر یا زود با راهزنان و غارتگرانی رو در رو می شود که با قلدری و گستاخی سد راه هدایت الهی شدند و مجال هر گونه حرکتی را از رهروان می گیرند.
اینجاست که شخص می تواند چشم فرو بندد و در پی نجات خویشتن باشد و یا دلیرانه به مصاف دشمنان هدایت رفته و جاده ی عشق را از لوث وجود آنها پاک کند.
قرآن به عنوان کتاب راهنمای سالکین الی الله راه دوم را برای مؤمنین بر می گزیند و از ایشان می خواهد که همچون کوهی سد راه اجرای سیاست های شیطانی عناصر پلید و شرور جامعه ی کفر و استکبار شده و کمر همت بر حفاظت از حیات دینی خود و جامعه ی ایمانی ببندد.
قرآن کریم جریان تقابل میان خیر و شر و جبهه ی ایمان و مقاومت و کفر و استکبار را در آیات زیادی برای ما بیان کرده است، جریانی که به گفته ی قرآن از زمان آدم ابوالبشر بوده و تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت.
رویارویی این دو جریان می تواند بین افراد یا گروه ها یا بین چند کشور صورت گیرد، ولی آنچه که مهم به نظرمی رسد اصل رویارویی و تقابل میان حق و باطل می باشد.
ازآنجایی که در جهان امروز ، ایران به عنوان نماد مقاومت اسلامی شناخته می شود و از طرفی کشورهای غربی و علی الخصوص آمریکا وکشورهای صهیونیستی که نمونه ی بارز و تمام عیاری از جوامع کفر پیشه و استکباری هستند لذا بحث خود را بر روی نحوه ی عملکرد این کشورها علیه ما می بریم وسعی ما این است که بتوانیم از دریچه ی قرآن نگاهی تحلیلی به این موضوع داشته باشیم.
کشتار و قتل عام بهترین ابزاری است که با آن می توانند اولا انتقام خود را از مومنین گرفته و آتش خشم خود را بر سر آنها فرود آورند، و ثانیا درس عبرتی قرار دهند برای کشورهای دیگر تا فکر مخالفت با آنها را هم ازسر خود بیرون کنند.
انواع تقابل
در یک نگاه کلی می توان این تقابل را به چند دسته تقسیم کرد:
1. تقابل نظامی که با بکار گیری اسلحه و مهمات و گسیل کردن سربازان به صحنه ی نبرد صورت می گیرد.
2. تقابل سیاسی، اقتصادی که معمولا با اتخاذ سیاست های خصمانه و فشارهای روانی و مالی بر طرف مقابل صورت می گیرد.
3. تقابل فرهنگی که از سوی مقام معظم رهبری با لفظ تهاجم فرهنگی معرفی شد این است که به صورت نا محسوس سعی در از بین بردن اعتقادات و ایمان مردم و وارونه جلوه دادن ارزش های دینی می کنند و این نبرد به مراتب مهم تر و خطرناک تر از نبرد های دیگر است.
تقابل نظامی
اولین قدم جبهه ی استکبار سرکوب جریاناتی است که بخواهند علیهشان قد علم کنند و ندای مخالفت سر دهند.
کشتار و قتل عام بهترین ابزاری است که با آن می توانند اولا انتقام خود را از مومنین گرفته و آتش خشم خود را بر سر آنها فرود آورند، و ثانیا درس عبرتی قرار دهند برای کشورهای دیگر تا فکر مخالفت با آنها را هم ازسر خود بیرون کنند.
و بدین وسیله با ایجاد فضای رعب و وحشت می توانند بدون هیچ مقاومتی از طرف مقابل سیاست های خود را پیاده کرده و قلمرو حکمرانی خود را افزایش دهند.
نمونه ای قرآنی
با نگاهی به اقدامات فرعون (که در قرآن به عنوان فردی مستکبر و سلطه جو از او یاد می شود) علیه بی اسرائیل (به عنوان افرادی که پیرو آیین الهی بودند) به وضوح این نکته را مشاهده می کنید:
در ابتدا خداوند متعال در آیه شریفه 3 قصص (نَتْلُوا عَلَیْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ )با بازگو کردن جریان تقابل میان حضرت موسی علیه السلام و فرعون به مومنین درسی آموزنده می دهد تا بتوانند در مقابله ی با کفار با هوشیاری تمام، برخوردی مناسب داشته باشند.
سپس در آیه ی بعد خداوند متعال اصلی ترین شاخصه ی فرعون را با بیان این جمله (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ ) در آیه 4 سوره قصص سلطه جویی و داشتن خوی استکباری بیان می کند. و بیان این نکته در ابتدای نقل واقعه بدین دلیل است که مومنین بدانند اقدامات فرعون از کجا نشأت می گیرد.
تضعیف بنی اسرائیل
فرعونیان در پی اقدامی گسترده جهت تضعیف بنی اسرائیل فرزندان ذکور آنها را از دم تیغ می گذراندند و فرزندان دختر را به اسارت می بردند تا به عنوان کنیزکانی از آنها استمتاع داشته باشند. و چنان بلائی بر سر آنها در آورد که خداوند متعال زمانی که می خواهد این واقعه را به آنها یادآوری کند چنین تعبیری می آورد: (وَ إِذْ نَجَّیْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَكُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَكُمْ وَ فِی ذلِكُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِیم ) (سوره بقره، آیه 49) و (نیز به یاد آورید) آن زمان كه شما را از چنگال فرعونیان نجات دادیم كه آنها دائماً شما را به شدیدترین وجهی عذاب می دادند، پسران شما را سر مى بریدند؛ و زنان شما را (براى كنیزى) زنده نگه مى داشتند. و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود.
این اقدام آنها باعث شده بود که کسی جرأت مخالفت با آنها را نداشت. هرچه حضرت موسی با بنی اسرائیل صحبت کرد جز عده ی کمی دیگر کسی به ایشان ایمان نیاوردند و خداوند متعال سرّ امتناع آنها را ترس شدید مردم از فرعون بیان می کند: (فَما آمَنَ لِمُوسى إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین)(سوره یونس، آیه 83)
هیچ كس به موسى ایمان نیاورد مگر گروهى از فرزندان قوم او، آن هم با ترسى از فرعون و اشراف قوم خودشان كه مبادا (فرعون) آنها را عذاب كند ، فرعون برترى جویى (و طغیان) در زمین داشت، و او از اسرافكاران بود.
قرآن با بیان داستان فرعون زمان موسی علیه السلام می خواهد به ما برساند که مراقب فرعون زمان خود باشید؛ سیاست های فرعون مآبانه هیچ گاه تغییر نمی کند.
اقدام به کشتار و ایجاد فضای رعب و وحشت همان چیزی است که فرعونیان عصر ما نیز با جدیت آن را دنبال می کنند. مادامی که باب میل آنها رفتار نکنید لحظه ای دست از ایذاء و سرکوب شما برنمی دارند.
(وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى یَرُدُّوكُمْ عَنْ دِینِكُمْ) (سوره بقره، آیه 217) آنها دائماً با شما مى جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان باز گردانند.
قرآن با بیان داستان فرعون زمان موسی علیه السلام می خواهد به ما برساند که مراقب فرعون زمان خود باشید؛ سیاست های فرعون مآبانه هیچ گاه تغییر نمی کند.
اقدام به کشتار و ایجاد فضای رعب و وحشت همان چیزی است که فرعونیان عصر ما نیز با جدیت آن را دنبال می کنند. مادامی که باب میل آنها رفتار نکنید لحظه ای دست از ایذاء و سرکوب شما برنمی دارند.
زمانی که حضرت امام ره وارد ایران شد و انقلاب اسلامی شکل گرفت آمریکائی ها متوجه شدند چه کلاه گشادی بر سر آنها رفته لذا با ضربه زدن بر پیکره ی انقلاب در پی جبران اشتباه خود برآمدند، ابتدا به طبس حمله کردند و پس از آن هواپیمای مسافربری ما را که نزدیک به سیصد نفر مسافر را حمل می کرد در خلیج فارس زدند. به سکوهای نفتی ما حمله کردند و سپس با تحریک و تتمیع صدام که غلام حلقه به گوش آمریکا بود 8 سال جنگ را به مردم ما تحمیل کردند و چه خسارات جبران ناپذیری را برما وارد کردند. سال های سال است که کشت و کشتار را بر متحدین و دوستان جمهوری اسلامی تحمیل می کنند و شیعیان و رهبرانشان را در سرتاسر دنیا قلع و قمع می کنند شیخ ابراهیم زکزاکی را در نیجریه به خاک و خون کشیدند و شیخ باقر النمر را در عربستان گردن زدند…شحاطه را در مصرتکه تکه کردند…فرزندان علی را در سوریه سر می برند و در بحرین به سیاهچال می اندازند…کودکان یمنی زنده زنده می سوزند، شیعیان پاکستان در هراس مرگ و انفجارند و در لبنان تضحیه می شوند.
آری به فرموده مقام معظم رهبری آمریکائی ها هیچ گاه دست از کار نمی کشند تا ریشه ی ملت ایران را که رهرو راه اهل بیت علیهم اسلام است را بخشکانند. سایت تبیان