حبّ و عشق به عبادت، در وجود انسان به وجود نیاید، انسان گردن به عبادت نمیدهد. چه عاملی باعث میشود که انسان، در گرمای بالای چهل یا پنجاه درجه، در بیابان، در حال شخم زدن و بیل زدن، در حال کار سنگین، روزه بگیرد؟! در حالی که به ظاهر، عطش هم بر او غالب میشود، لبها خشکیده، امّا کانّ روزه نیست و به هیچ عنوان ترک صیام نمیکند.
موقعی که پروردگار عالم، بندگان خودش را در خضوع و خشوع، عندالله تبارک و تعالی میبیند که بندهاش برای خدا خضوع و خشوع کرده است؛ آن لحظه، لحظهای است که پروردگار عالم میفرماید: آنچه که میخواستم، همین است.
اولیاء خدا، حسب روایات شریفه، در ذیل «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» بیان کردهاند: منظور پروردگار عالم از این عبادت، خضوع و خشوع و رسیدن به آن مقامی است که انسان بداند جز خدا، کسی را ندارد و از طریق عبادت به پروردگار عالم متّصل شود.
عشق عبادت!
یک تعبیری را در روایات شریفه، راجع به عبادت و فلسفه و حکمت عبادت بیان میکنند که تعبیر عجیبی است. اوّلاً پروردگار عالم، اگر کسی دوستش داشته باشد، به او بهترین عبادتها را الهام میکند. مولیالموالی(علیه السلام) میفرمایند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً أَلْهَمَهُ حُسْنَ الْعِبَادَةِ»؛ اگر پروردگار عالم، انسانی را دوست بدارد، به بندهای عشق بورزد و به بندهاش علاقه داشته باشد؛ به او نیکویی عبادت را الهام می-کند که چقدر عبادت زیباست و حُسن دارد.
لذا پیامبر عظیمالشّأن(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا»؛ برترین مردم و افضل انسانها، کسی است که عاشق عبادت بشود.
چون تا حبّ و عشق به عبادت، در وجود انسان به وجود نیاید، انسان گردن به عبادت نمیدهد. چه عاملی باعث میشود که انسان، در گرمای بالای چهل یا پنجاه درجه، در بیابان، در حال شخم زدن و بیل زدن، در حال کار سنگین، روزه بگیرد؟! در حالی که به ظاهر، عطش هم بر او غالب میشود، لبها خشکیده، امّا کانّ روزه نیست و به هیچ عنوان ترک صیام نمیکند.
لذا اولیاء الهی حتّی برای زیارت هم روزه خود را ترک نمیکنند و از خدا میخواهند که کار واجبی در ماه مبارک برایشان پیش نیاید که یک موقع نیاز به سفر داشته باشند.
از آیت الله قاضی رحمه الله نقل شده است که ایشان میفرمودند: وقتی انسان، روزه میگیرد، در حال صیام، این رگها بریده میشود و اینها که بریده میشود، پرواز شروع میشود و اتّصال به وجود میآید. دیگر بند شهوت شکم، شهوت جنسی، شهوت قدرت و … نیست. همه این عروق و رگهای شهوت را میبرد،آزاد میشود و اتصال به خدا برقرار میشود. لذا تا انسان نبرد، متّصل نمیشود. باید از این دنیا ببرد، از این دنیا که برید، متّصل میشود
علّت قرار دادن شهر الله!
آنوقت پروردگار عالم یکی از مواقعی که میبیند بندگانش این رموز عبادت را متوجّه نشدند و درک نکردند، خودش عاملی قرار میدهد تا بندگان به سمت عبادت بیایند.
لذا پروردگار عالم از بس دوستمان دارد و از بس لذّت عبادت که عبّاد عالم چشیدهاند، عالی، شیرین و با حلاوت است؛ میگوید: چرا دیگران نچشند؟! اگر از ما سۆال کردند: چرا ماه مبارک رمضان را برای ما قرار داد، باید بگوییم: چون خیلی دوستمان دارد.
بیهوده نیست که پیغمبر اکرم، حضرت محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) فرمودند: اگر بنده میدانست که ماه مبارک رمضان، چقدر برکات دارد و چیست؛ دلش میخواست همه سال، ماه مبارک رمضان شود. یعنی اگر درک میکرد که ماه مبارک رمضان یعنی چه؛ از خدا تقاضا میکرد که همه سال، ماه مبارک رمضان باشد.
اولیاء خدا تنها در چه زمانی برای طول عمر خودشان، دعا میکردند؟
لذا عرض کردم اولیاء خدا تا قبل از ماه رجبالمرجّب، ابداً برای طول عمر خودشان دعا نمیکردند، امّا همین که رجب المرجّب میرسید، عاجزانه دعا میکردند و میگفتند: خدایا! حالا که لطف کردی، بزرگواری کردی، محبّت کردی و ما را زنده نگاه داشتی، از این به بعد هم ما را زنده بدار تا ماه مبارک رمضان را درک کنیم. آنها هیچ موقع برای طول عمرشان دعا نمیکردند، امّا موقعی که رجب المرجّب میآید و بوی ماه مبارک به مشام اولیاء خدا میخورد، حالشان منقلب میشود و هوایی میشوند. به قدری علقه به این ماه مبارک رمضان پیدا کردند که در دعاهای دل شبشان، خاضعانه میخواستند: خدا! لطف کردی، بزرگواری کردی، محبّت کردی، منّت گذاشتی، عمرم را تا اینجا رساندی، خدا اگر چیزی بناست محبّت کنی، ما که چیزی نداریم برای تو بفرستیم، عملی هم انجام ندادیم، اما همیشه محبّت تو شامل حالمان بوده، حالا هم اگر میخواهی محبّتت را به ما بیشتر و بیشتر برسانی، ما را زنده نگهدار که ماه مبارک رمضان را درک کنیم. اگر بعد از ماه مبارک، عمرم را میگیری، بگیر، امّا ماه مبارک را درک کنم.
روزه و بریدن رگهای شهوت
پیغمبر اکرم، محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «علَیکُم بِالصَّومِ؛ فإنّهُ مَحسَمَةٌ للعُرُوقِ و مَذهَبَةٌ للأشَرِ»، بر شما باد به روزه؛ چون روزه گرفتن، این رگهای سرمستی و شرّهایی که به وجود میآید را میبرد.
اولیاء خدا میگویند: منظور از «مَحسَمَةٌ للعُرُوقِ»، همان رگهای شهوت شکم، شهوت جنسی، شهوت نگاه و … است؛ چون آدم صائم مواظب است، میگوید: روزهام، نگاه نکنم. هر چه هست، وقتی بریده شد، میفهمد و متّصل میشود.
زمان شروع پرواز
از آیت الله قاضی رحمه الله نقل شده است که ایشان میفرمودند: وقتی انسان، روزه میگیرد، در حال صیام، این رگها بریده میشود و اینها که بریده میشود، پرواز شروع میشود و اتّصال به وجود میآید. دیگر بند شهوت شکم، شهوت جنسی، شهوت قدرت و … نیست. همه این عروق و رگهای شهوت را میبرد،آزاد میشود و اتصال به خدا برقرار میشود. لذا تا انسان نبرد، متّصل نمیشود. باید از این دنیا ببرد، از این دنیا که برید، متّصل میشود.
خصوصیّت روزه هم همین است که میفرمایند: «علَیکُم بِالصَّومِ؛ فإنّهُ مَحسَمَةٌ للعُرُوقِ و مَذهَبَةٌ للأشَرِ» خیلی عجیب است. وقتی تمام اینها بریده شد، فقط یک جا میماند و دیگر خدایی میشود. آن که از حلالش دست کشید، دیگر به حرام و شبهه هم نزدیک نخواهد شد.
دیدید! ظهر که میشود، در اوج گرما و در تابستان داغ، اوّل یک عطشی برایت پیش میآید و ای بسا در دوران اوّلیّه (منظور ایشان، دوران جوانی است) برای خودت، تصوّراتی هم بکنی و در ذهنت بگویی: اگر افطار بشود، این قدر آب میخورم و چند پارچ شربت درست میکنم و … . با این حال، چیزی نمیخوری، ولی وقتی غروب میشود، دیگر آن عطش صبح نیست، در حالی که به ظاهر باید بیشتر بشود، امّا دیگر نیست!
فرمود: برای اینکه آن موقع وسوسه نفس دون و ابلیس ملعون بود و حقیقت نداشت. لذا معلوم میشود اصلش وجود نداشته و به تخیل است. مثل سراب که وجود ندارد و خیالپردازی است. پس در اصل آن عطش هم وجود نداشته و نفس دون و وسوسه شیطان، آن تشنگی و عطش را برایت درست کرد که فکرت به جای عبادت، به آن باشد.امّا بعد از این مرحله اوّلیّه، دیگر میفهمی که همه فکرت باید خود عبادت باشد.
لذا اولیاء الهی موقع افطار، فقط چون امر الهی است، یک مقدار غذا میخورند و سحرگاهان هم حتّی بلغ الحلقوم نمیخورند که بگویند نکند مثلاً امروز گرسنه بشوم، ابداً! اتّفاقاً میگویند: دوست داریم گرسنه بشویم و از گرسنگی لذّت میبرند.
صیام و تمرین خلوص
یکی از حکمتهای روزه، این است که انسان را خالص میکند. وقتی انسان، خالص شد، معلوم است دیگر به طعام و به کس دیگری دل نمیبندد. برای همین است، در صیام با این که شاید کسی کنار شما نباشد و در خانه تنها باشید و بتوانید نعوذبالله، نستجیربالله مثلاً یک چیزی بخورید، امّا نمیخورید. چه چیزی مانع میشود که در تنهایی، وقتی هیچ کس هم نیست، نخورید؟! طعام را میبینید، غذاهای گوناگون و به ظاهر لذیذ - که لذّت تو چیز دیگر است - را میبینید، ولی نمیخورید. اولیاء خدا میگویند: همین تمرین میشود که انسان دیگر هیچ موقع نگاه به آنها نکند.
اگر پدر و مادر کسی از دنیا رفتند و در شهرستان دفن هستند، قبل از ماه مبارک رمضان، حتماً سر قبورشان بروید. پایین پای پدر و مادر بنشینید، از آنها بخواهید، بگویید: ماه مبارک رمضان آمده، شما برای ما دعا کنید. من هم نیّت میکنم هر عمل مستحبّی انجام بدهم، شما هم شریک باشید. یقین بدانید آنها دعایمان میکنند. کما اینکه آنها میفهمند ماه مبارک رمضان یعنی چه و ما نمیفهمیم
*نکاتی از اولیاء خدا برای قبل از ماه مبارک رمضان
1. لذا یکی از مطالبی که اولیاء میگویند، این است که قبل از اینکه ماه مبارک رمضان بیاید، مثل وقتی که میخواهیم به حجّ برویم، از همدیگر حلالیّت بطلبیم، قلبها را جلا بدهیم، نسبت به دیگران فکر بد نکنیم. با خود بگوییم: واقعاً یقین دارید که اینگونه است؟ دیگر این افکار را دور بریزیم. آنوقت اتّصال به پروردگار عالم پیدا میکنیم.
2. مطلب دیگر در مورد پدر و مادر است و این، دیگر جوان و پیر ندارد. حتّی اولیاء خدا میگفتند: اگر پدر و مادر کسی از دنیا رفتند و در شهرستان دفن هستند، قبل از ماه مبارک رمضان، حتماً سر قبورشان بروید. پایین پای پدر و مادر بنشینید، از آنها بخواهید، بگویید: ماه مبارک رمضان آمده، شما برای ما دعا کنید. من هم نیّت میکنم هر عمل مستحبّی انجام بدهم، شما هم شریک باشید. یقین بدانید آنها دعایمان میکنند. کما اینکه آنها میفهمند ماه مبارک رمضان یعنی چه و ما نمیفهمیم. برای همین اوّل دعا، «اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ» است و بعد دعاهای دیگر بیان میشود. چون آنها میفهمند و درک میکنند که ماه مبارک رمضان یعنی چه. وقتی رفتند، میفهمند.
3. اگر نعوذبالله آقاجانمان از ما راضی نباشد، اصلاً مگر میشود آن وقت ما در ماه مبارک باشیم؟!
توسّل به آقا جان، راهی برای درک رمضان المبارک
تا میتوانید این چند روز آخر یاد آقا باشید، . آقاجانمان هم باید امضاء کند تا وارد ماه مبارک شویم. کما این که شب قدر هم باید آقاجان امضاء کنند، همه چیز به ید مقدّس آقاجان است. لذا خیلی آقا را یاد کنیم.
«السلام علیک یا مولای بقیة اللّه»
فرآوری: محمدی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان