تحولات نوپدید پیرامون مساله حجاب در نگاه اول یک مساله اجتماعی و فرهنگی است اما دقت نظر در این مساله نشان می دهد که تغییر یافتن دیدگاه ها، تمایلات و اعتقادات مردم در جوامع گوناگون بشری نقشی چشم گیر در نحوه پوشش آنها داشته است. بنابراین این تحولات را از یک منظر می توان تحولاتی فرهنگی و اجتماعی و از منظری عمیق تر و دقیق تر تحولاتی فکری و اعتقادی دانست.
ارتباط عمیق میان لباس و ظاهر انسان ها با اعتقادات و تمایلات آنها
به طور کلی می توان گفت که در پس پرده لباس و ظاهر هر انسانی، عقیده و دیدگاهی وجود دارد که برخی از آنها بسیار هویدا و ساده و برخی دیگر پیچیده و گاهی بسیار مخفی و پنهان است. برخی از این اعتقادات و تمایلات، سطحی و بی مایه و برخی دیگر عمیق و مستدل می باشد. برخی با اعتقادی راسخ ظاهر خود را می آرایند و برخی صرفا به جهت تقلید، مد و یا عشق و علاقه و شیفتگی به فرد یا گروه و یا مرامی خاص، ظاهر خود را سامان می دهند.
با این مقدمه باید گفت که هرگونه تغییر در لباس و پوشش فرد یا جامعه می تواند نشانگر تغییر در گرایشات فکری و تمایلات روحی و روانی آنها باشد. این نکته اساسی در رتبه اول در تغییرات ظاهری یکایک انسانها صادق است. اما اهمیت آن هنگامی بیشتر می شود که شعاع این تغییرات، به بزرگی یک جامعه و یا بالاتر از آن، به گستره فرهنگ عمومی دنیای کنونی باشد.
به بیان دیگر تغییرات ظاهری در بعد اجتماعی نیز معلول ریشه های اعتقادی عموم مردم و باورها و تمایلات فرهنگی آنها است. به همین جهت باید توجه داشت که هر چه این تغییرات ظاهری در ماهیت و شکل و نوع و جنس خود، گسترده تر می شود قطعا در پی تغییراتی اساسی در اعتقادات و تمایلات عمومی مردم به وجود آمده است و هر چه که این تغییرات ظاهری، افراد بیشتری را به سوی خود می کشاند قطعا باید آن را معلول تغییراتی گسترده، عمیق و ریشه ای در افکار، اعتقادات و تمایلات فرهیختگان و عموم مردم آن جامعه دانست.
التقاط در تفکرات دینی و در آمیخته شدن درست و نادرست در کنار یکدیگر است. با ابراز تاسف باید گفت که حجم چشمگیر شبهات اعتقادی که در سالهای اخیر به فکر و اعتقادات عمومی حمله برده است، اعتقادات بسیاری از مردم را به یک کاریکاتور بدقواره از دین مبدل ساخته است.
حجاب و ریشه های اعتقادی
همانطور که در اولین شماره از این نوشتار نیز اشاره شد، آغاز وجوب حجاب در میان بانوان مسلمان با ایمان و اعتقاد آنها به پروردگار عالم، پیوند خورده بود و زنان مسلمان به جهت فرمان قرآنی حجاب، خود را موظف به انقیاد و اطاعت از پروردگار می دانستند. چنانکه یکی از همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) می گوید:
«به خدا قسم من برتر از زنان انصار ندیدم. آنها نسبت به کتاب خدا بیشترین پذیرش و تصدیق را داشتند. همین که آیات سوره نور در مورد حجاب و پوشش بانوان نازل شد، مردانشان این آیات را برای همسر و دختر و خواهر و دیگر نزدیکانشان تلاوت کردند. از آن پس حتی یک نفر از بانوان دیده نشد مگر آنکه با روپوش (روسری یا چادر) بیرون می آمد. بنابراین آنها معجر و روسری خود را به جهت پذیرش قول خدا و ایمان به آنچه که در قرآن نازل شده بود، بر سر کردند. صبح فردای آن روز، همگی برای نماز صبح حاضر شدند در حالی که سرهایشان (با روسری یا چادر مشکی) چنان پوشیده بود که گوئی کلاغ روی سرشان نشسته است.»[1]
نشانه دیگر برای اینکه مساله حجاب ریشه ای عمیق در مسائل اعتقادی دارد این است که خداوند آیات حجاب را به زنان با ایمان خطاب کرده است. گویا که پایه و اساس این دستور را اعتقاد و ایمان به پروردگار دانسته است. خداوند در ابتدای آیه 31 سوره نور به پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ …» «و به زنان با ايمان بگو: … »
سپس در ادامه آیه فرامین مرتبط با پوشش بانوان را مطرح می کند: « … وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ …» « … و دامنهاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينتهاى خود را آشكار نكنند و بايد روسرى خود را بر گردن خود بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينهى آنان نيز پوشيده باشد) …»
بنابراین اگرچه حجاب بر همه مسلمانان واجب است اما خداوند در ابتدای این آیه زنان با ایمان را مخاطب خاص خود قرار داده و به صورت ضمنی نقش ایمان و اعتقادات قلبی را در مساله حجاب و عفاف گوشزد می نماید.
راهکاری ریشه ای برای ترمیم وضعیت موجود
با توجه به آنچه که گفته شد، یکی از دلایل اصلی ناهنجاری های پوشش بانوان در عصر حاضر، سستی و تزلزل در اعتقادات و باورهای آنها است. به همین جهت یکی از اساسی ترین راهکارهای موثر در ترمیم وضعیت موجود نیز بازسازی اعتقادی و استحکام بخشیدن به اعتقادات عموم مردم خصوصا بانوان مسلمان است.
به همین جهت با صراحت باید گفت که هیچ چیز نمی تواند جایگزین نقش بی بدیل گفتگوی صمیمانه اعتقادی و تبلیغ چهره به چهره معارف دین باشد. به راستی اگر از همان سالهای آغازین انقلاب اسلامی حرکتی گسترده و برنامه ریزی شده در این زمینه در میان مدارس دخترانه کشور اسلامی ما شکل می گرفت آیا حقیقتا باز هم با چنین وضعیت اسف باری در زمینه حجاب و عفاف بانوان مواجه بودیم؟ به راستی اگر پیش از هر چیز برنامه ای جامع و گسترده برای ارشاد و راهنمائی مردم از طریق تصحیح اعتقاداتشان سامان می دادیم و عموم مردم را نه به اجبار بلکه با محبت و همدلی در حرکت به سوی حقیقت یاری می کردیم، باز هم با وضعیتی مشابه امروز مواجه بودیم؟
با توجه به آنچه که گفته شد، یکی از دلایل اصلی ناهنجاری های پوشش بانوان در عصر حاضر، سستی و تزلزل در اعتقادات و باورهای آنها است. به همین جهت یکی از اساسی ترین راهکارهای موثر در ترمیم وضعیت موجود نیز بازسازی اعتقادی و استحکام بخشیدن به اعتقادات عموم مردم خصوصا بانوان مسلمان است.
باید توجه داشت که اگرچه اصل اعتقاد و باور به مسائل دینی در اکثر قریب به اتفاق مردم وجود دارد و چراغ توحید در دل عموم مردم جامعه ما روشن است اما کم عمق بودن این اعتقادات سبب کم تاثیر بودن آنها در عرصه عمل به آموزه های دینی شده است. به همین جهت است که از یک سو شاهد شرکت گسترده مردم در مراسم های دینی مثل شب های قدر و ایام محرم هستیم اما از سوی دیگر در عرصه عمل به آموزه های دینی و رعایت آداب و احکام الهی نظیر مساله حجاب با چالشی همه گیر مواجه هستیم. بنابراین گام اول در این زمینه تقویت باور عمومی نسبت به ریشه های اعتقادی و استحکام بخشیدن به تفکرات دینی است.
اما مشکل دیگر در این مساله، التقاط در تفکرات دینی و در آمیخته شدن درست و نادرست در کنار یکدیگر است. با ابراز تاسف باید گفت که حجم چشمگیر شبهات اعتقادی که در سالهای اخیر به فکر و اعتقادات عمومی حمله برده است، اعتقادات بسیاری از مردم را به یک کاریکاتور بدقواره از دین مبدل ساخته است. به همین جهت بخشی از راهکارهای ترمیم وضعیت موجود را باید در تصحیح باورهای کنونی و یا پاسخ گویی به شبهات مختلف اعتقادی اختصاص داد.
به همین جهت در قسمت بعد به برخی از ریشه های اعتقادی گسترش یافته در دنیای امروز که تاثیر فراوانی در فرهنگ برهنگی عصر حاضر داشته، خواهیم پرداخت.
ادامه دارد ….
پی نوشت:
[1] عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (قم: کتابخانه آيت الله العظمی مرعشی نجفی (ره)، ۱۴۰۴)، ج 5، 42.