این روزها، واپسین روزهاییست که از زمستان سرد و خشن باقی مانده است. فصلی که به تعبیر قرآن، زمین در آن خشک و مرده به نظر می رسد و وقتی این فصل قطرات باران را به زمین انفاق میکند، تَنَش را به جنبش در آورده، اَسباب رویش گونههای بیشماری از گیاهان بَهجَتآفرین را فراهم می کند. (حج:5)
انفاق معامله ای از جنسِ بُرد بُرد
براستی که انفاق، بالندگی و رویش را به همراه دارد. اگر با دقت بنگریم، درمییابیم که پیشهی تمام هستی از دریا و صحرا، از کوه و دشت و پرنده و چرنده، بخشش و گشاده دستی است. اگر بذلهای بی دریغ موجودات عالم به یکدیگر نمی بود گویی چوبی لای چرخ هستی رفته و آن را از حرکت باز می داشت.
و خوب معامله ایست، معامله ی منفقانه. معامله اش دو سَر بُرد است؛ چه نگاهی اخروی به آن داشته باشیم و چه دنیوی، چه امور معنوی هدفمان باشد و چه امور مادّی. از نظر معنوی، روح گذشت و بخشش و فداکاری و نوع دوستی و برادری را در انفاق کننده پرورش می دهد و وسیله ای برای تکامل روحی و پرورش شخصیت اوست. و اما از نظر مادی امنیت اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی را در جامعه تضمین می کند. از نارضایتی ها در جامعه کاسته و بذر آشوب و اعتراض و… را عقیم می کند. انفاق فاصلهی طبقاتی را کم می کند و خطراتی را که از این رهگذر متوجه افراد اجتماع می شود را از میان می برد، انفاق آتش خشم و شعله های سوزان طبقات محروم را فرو می نشاند و روح انتقام و کینه توزی را از آنها میگیرد (تفسیر نمونه، ج2، ص354). پس با هر دو نگاه (معنوی و مادی) به نفع فرد و جامعه خواهد بود.
خداوند با جمله ی «و ما تنفقوا من خیر فَلِاَنفُسِکُم» «که منافع انفاق به خود شما بر می گردد» (بقره: 272) یکی از اهداف متعالیِ انفاق کردن را نشانه می رود و به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانی می نماید، مسلماً انسان هنگامی که بداند نتیجهی کار او به خود او باز می گردد، بیشتر به آن کار علاقمند خواهد شد. (تفسیر نمونه، ج2، ص353)
رنگ و لعابی از نوع احسان!
خداوند در قرآن به تازه مسلمانان و مخالفان اسلام درباره ی تغییر قبله میگوید: نیکی تنها به این نیست که (به هنگام نماز) صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید ( و تمام گفتگوی شما از مساله ی قبله و تغییر قبله باشد و همه ی وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسانی هستند که…. مال خود را با علاقه ای که به آن دارند به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان انفاق کنند…(بقره/ 177). اما دریغ و چه بسیار افسوس که بسیاری از ما مومنین دقیقاً خلاف این آیه را عمل می کنیم و از آنچه بذل می کنیم و می بخشیم که نه تنها مورد علاقه ی ما نیست بلکه برای این که از شر آن خلاص شویم، رنگ و لعاب بذل را به آن داده و خود را جزء منفقین به حساب می آوریم.
دو راهیِ انفاق و …..
رسیدن به مقام نیکوکاران واقعی، شرایط زیادی دارد که یکی از آنها انفاق کردن از اموالی است که مورد علاقه ی انسان است، زیرا عشق و علاقه ی واقعی به خدا، و احترام به اصول انسانیت و اخلاق، آن گاه روشن می شود که انسان بر سر دوراهی قرار گیرد، در یک طرف مال و ثروت یا مقام منصبی قرار داشته باشد که مورد علاقه ی شدید اوست، و در طرف مقابل خدا و حقیقت و عواطفِ انسانی و نیکوکاری، اگر از اولی بخاطر دومی صرف نظر کرد معلوم می شود که در عشق و علاقه ی خود صادق است، و اگر تنها در این راه از موضوعات جزیی حاضر بود صرف نظر کند، معلوم می شود عشق و علاقه ی معنوی او نیز به همان پایه است و این مقیاسی است برای سنجش ایمان و شخصیت.( تفسیر نمونه، ج4، ص 3)
حواسمان به چه کسانی باشد؟
نیازمندان دو گروهند: گروهی آشکارا ابراز نیازمندی می کنند و از این کار احساس شرمندگی ندارد. اما گروهی از مومنین و حتی غیر مومنین هستند که در عین حالی که نیازمندند آنچنان رفتارشان در برخوردها خویشتندارانه و بزرگمنشانه است که حتی حاضر نیستند کسی بفهمد که آنها نیازمندند و به اصطلاح، صورت خود را با سیلی به هر طریقی که باشد سرخ نگه می دارند. پس باید کمی بیشتر دقت کرد.
خطاب خداوند در قرآن این گونه است: «انفاق شما باید نسبت به کسانی باشد که از شدت خویشتنداری، افرادِ ناآگاه آنها را بی نیاز می پندارند؛ اما آنها را از چهره هایشان می شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند» (بقره/273)
آنچه بکارم قطعاً خودم برداشت خواهم کرد
اگر من دست اهل خانه ای که در زمستانِ سختِ نداری و خشونتِ طاقت فرسای فقر گرفتار شده و از فَرط خویشتنداری دست نیاز به سوی کسی جز خداوند متعال دراز نمی کند را بگیرم و او را از این وضعیت که به سبب امتحان الهی درگیر آن شده است نجات دهم، مطمئناً اولین کسی خواهم بود که از این انفاق کریمانه سود خواهم برد و اولین صندوقچه، صندوقچهی اعمال خودم خواهد بود که از طلای ناب انفاق و نیکی به دیگران پر خواهد شد.
خطاب خداوند در قرآن اینگونه است: «انفاق شما باید نسبت به کسانی باشد که از شدت خویشتنداری، افرادِ ناآگاه آنها را بی نیاز می پندارند؛ اما آنها را از چهره هایشان می شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند» (بقره/273)
خداوند با جمله ی «و ما تنفقوا من خیر فَلِاَنفُسِکُم» «که منافع انفاق به خود شما بر می گردد» (بقره: 272) یکی از اهداف متعالیِ انفاق کردن را نشانه می رود و به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانی می نماید، مسلماً انسان هنگامی که بداند نتیجهی کار او به خود او باز می گردد، بیشتر به آن کار علاقمند خواهد شد. (تفسیر نمونه، ج2، ص353)
کلام آخر
بهار طبیعت نزدیک است و شکوفه های بهاری در حال جوانه زدن. جشن نیکوکاری فرصتی است برای اینکه حواسمان به اطرافمان باشد، به صورت هایی که با سیلی سرخ نگه داشته شده اما دست نیاز به سوی کسی دراز نمی کند. بکوشیم شکوفهی لبخند و مهربانی و نوع دوستی را در طبق اخلاص گذاشته و برای هم نوعانمان به ارمغان ببریم که امیر المومنین فرمود: همه ی نیکیها را نگاه کردم، پس ندیدم نیکی و احسانی برتر از ترحّم و مهربانی. (مواعظ العددیه، ص 263)