دخالت والدین در زندگی فرزندان، داستان دیروز و امروز نیست، برخی از والدین به قصد کمک به فرزند، خواسته یا ناخواسته وارد جزییات زندگی آنها می شوند و بجای برداشت باری از دوش زندگی، گره به گره های زندگی شان اضافه می کنند و گاه حتی گره را کورتر و کورتر می کنند!
دخالت والدین در زندگی فرزندان
سارا 25 سال دارد و یک سالی از ازدواجش با علی می گذرد، او به شدت نسبت به خانواده همسرش حساس و بدبین شده است از این که مادر همسرش همیشه یک پای ثابت دعواهای آنهاست، احساس نگرانی می کند، او می گوید: تقریبا تمام درگیری ها و مشکلات ما توسط همسرم به گوش مادرش می رسد و ایشان هم با رویی گشاده برای حل مشکل زندگی دردانه فرزندشان، تنها مرا مقصر بر اختلاف می پندارند و همیشه به آرامش و سکوت دعوتم می کنند! قهر و آشتی های بسیار داریم و مادر همسرم پرونده های قهر ما را ثبت کرده است، گاه به وقت آشتی، چنان گوشه و کنایه ای به من می زند که متوجه می شوم علت آن، مربوط به همان مساله حل شده ای است که ایشان هرگز نتوانسته است آن را فراموش کند.اگرچه شاید گاهی حق با اوست، اما از این که داستان زندگی ام همیشه در بوق و کرنا باشد، احساس ناامیدی و یاس می کنم؛ استقلال در زندگی مشترک، حق مسلم من و همسرم است!
بعد از هر جر و بحث و یا درگیری، هرگز خانه را ترک نکنید و یا گوشی به دست نشوید تا گزارش لحظه به لحظه بدهید بلکه بهتر است خود و همسرتان را به خلوتی دعوت کنید و برای چند ساعتی همدیگر را تنها بگذارید
صفحات: 1· 2