عوارضي که گريبان دزد زده ها را مي گيرد
دکتر علياکبر نجاتي صفا،روانپزشک و عضو هياتعلمي دانشگاه علومپزشکي تهران در هفته نامه زندگی مثبت نوشت:
هر روز در صفحه حوادث روزنامهها، گزارشهايي از انواع دزديهاي خياباني چاپ ميشود که اين گزارشها بيشتر در مورد نحوه رخدادن حادثه است و کمتر به قربانيان اين حوادث توجه ميشود.
عوارضي که گريبان دزد زدهها را ميگيرد
اينگونه حوادث براي بسياري از افراد حالت غيرمنتظره دارد و صرفنظر از ضرر مالياي که ايجاد ميکند، ميتواند يک ضربه رواني محسوب شود. اگر دزدي با خشونت همراه باشد، احتمال آسيبهاي روانشناختي افزايش مييابد.
برخي از افراد ممکن است نسبت به اينگونه حوادث آسيبپذيرتر باشند و برخي افراد بيشتر تاب ميآورند. افرادي که در خطر بيشتري براي بروز چنين واکنشهايي هستند عبارتند از:
کودکان و نوجوانان و سالمندان، خانمها، افرادي که عوامل استرسزاي ديگري در زندگي دارند، افرادي که از نظر سرشتي زودتر دچار استرس ميشوند و افرادي که در گذشته سابقه مشکلات مشابه را داشتهاند.
عوارضي که گريبان دزد زده ها را مي گيرد
عوارضي که گريبان دزد زدهها را ميگيرد
افراد واکنشهاي مختلفي را به دنبال اين حوادث نشان ميدهند. گاهي واکنش آنقدر شديد است که فرد دچار شوک ميشود و از حال ميرود اما علائمي که بيشتر ديده ميشوند عبارتند از:
احساس اضطراب و هراس شديد، تپش قلب، لرزش، گرفتگي عضلات و احساس کم آوردن نفس.
گاهي اين علائم تا چند ساعت پس از حادثه ادامه مييابد و بعد ديگر مشکل خاصي وجود ندارد، غير از اينکه تا مدتي نگراني و احتياط فرد در مورد دزديهاي خياباني بيشتر ميشود. اين حد از واکنشها طبيعي است و در اين مواقع نيازي به مراجعه به روانپزشک يا روانشناس باليني وجود ندارد.
عوارضي که گريبان دزد زده ها را مي گيرد
وقتي به کمک متخصص نياز است
البته ممکن است افراد واکنشهاي طولانيتر ديگري هم داشته باشند. در اين حالتهاي طولانيتر معمولا در طول روز، صحنه سرقت براي فرد تداعي ميشود و دوباره همان واکنشهاي جسماني ديده خواهد شد. گاهي هم فرد کابوسهايي از حادثه در زمان خواب دارد که موجب بيخوابي ميشود.
همچنين يک حالت برانگيختگي يا گوش بزنگي ايجاد ميشود و فرد به سروصدا حساس ميشود. ممکن است حالتهاي اجتنابي هم در فرد به وجود آيد. مثلا از منزل بيرون نرود يا اگر سارق موتورسوار بوده از موتور بسيار بترسد يا از هر چيزي که يادآور حادثه باشد از جمله برنامههاي تلويزيون يا فيلمهايي با موضوع سرقت، پرهيز کند.
اگر علائم شديد باشد، فرد ممکن است فعاليتهاي روزانه خود را هم تعطيل کند. مثلا سرکار نرود و ارتباطش را با دوستانش قطع کند. اگر اين علائم وجود داشته باشد بايد با يک متخصص مشورت کرد.
بسياري از اين افراد با درمانهاي غيردارويي (رواندرماني) بهبود مييابند اما در عدهاي اضطراب آنقدر شديد و آزاردهنده است که حتما و حداقل ابتداي درمان بايد از دارو هم استفاده کرد.
اين نکات را فراموش نکنيد!
غير از درمانهاي اختصاصي، خود اين افراد هم ميتوانند کارهايي انجام دهند که احتمال آسيب را کاهش دهد.
نخستين اقدام حين حمله سارق است. در اين مرحله بهتر است فرد از هرگونه مقاومت خودداري کند چون احتمال خشونت سارق و آسيب بيشتر را افزايش ميدهد.
پس از وقوع حادثه برخلاف توصيه عامه مردم که ميگويند «اصلا به حادثه فکر نکن و سعي کن آن را فراموش کني»، فرد آسيبديده بايد سعي کند بيشتر به اتفاقي که براي او افتاده فکر کند و به صورت ارادي صحنههاي حادثه را به ذهن خود بياورد و ماجرا را براي افراد خانواده يا دوستانش مکررا بازگو کند.
اگر با روشهاي آرامسازي (ريلکس کردن) آشناست، آنها را براي کاهش اضطراب خود به کار گيرد يا از هر روش بيضرري که از آن طريق ميتواند آرامش پيدا ميکند، استفاده کند. همچنين اين افراد بايد روند عادي زندگي خود را به هيچوجه تغيير ندهند و نقشهاي معمول خود را در خانواده و اجتماع ايفا کنند.
خانوادهها نيز بهتر است با موضوع عادي برخورد کنند و با رفتارهاي خود موجب تشديد ترس و نگراني فرد صدمهديده نشوند. مثلا اگر فرد موردنظر دانشآموز است، خانواده به او نگويند مثلا يک هفته نبايد مدرسه برود يا اقدامات مراقبتي شديد براي او در نظر نگيرند و سعي کنند حادثه را يک حادثه عادي که براي هر فردي ممکن است اتفاق بيفتد، درنظر بگيرند و از دانشآموز بخواهند از فردا که مدرسه ميرود بيشتر مراقب خود باشد.
در برخي کشورها گروههاي خودياري در سطح محلات شهر وجود دارند. اين گروهها از افراد حادثهديده تشکيل ميشوند و در جلساتي که چندبار در هفته دارند در مورد حادثه و نحوه کنارآمدن با آن با هم صحبت ميکنند و با اين روش افراد حادثهديده جديد مورد حمايت قرار ميگيرند.