ظاهر خود را دوست بدار!
تصاویر تبلیغاتی و تیترهای خبری در مورد هنرپیشه ها و خواننده ها و … با زیبایی های اغراق شده و گاها مصنوعی، باعث شده استانداردهای عجیبی از زیبایی و جذابیت ما را احاطه کنند که خواه ناخواه تحت تاثیرشان هستیم و چه بسا تصویری که از خود در ذهن می سازیم تا حدود زیادی دور از این الگوها بوده و شاید حتی به این موضوع فکر هم نکنیم که آیا واقعا رسیدن به این معیارها ممکن است، و به چه قیمتی؟
زیبایی،
بیشتر خانم ها وقتی از آنها خواسته می شود ویژگی های ظاهری شان را توضیح دهند، آنها خودشان را جذاب نمی دانند و خیلی خودشان را دست کم می گیرند. اینکه خانم ها خودشان را واجد استانداردهای زیبایی نمی دانند از سنین بسیار پایین شروع می شود. آیا می دانستید که بیشتر دختران در اواسط سنین نوجوانی، افت شدیدی در اعتماد بنفس شان دارند؟ آنها از دختر بچه بامزه ای که می گفت ” من از همه دخترهای دنیا بهترم” ناگهان به دختری تبدیل می شوند که می گوید” چرا من اینقدر زشت هستم؟"، ” چطور می توانم خودم را تغییر دهم؟"، ” ای کاش بیشتر شبیه فلانی بودم".
چیزی را که در ظاهرتان واقعا دوست دارید و از آن راضی هستید پیدا کنید. من واقعا شانه ها و بازوهایم را دوست دارم. البته به راحتی می توانم چیزهایی را که دوست ندارم و از آنها راضی نیستم لیست کنم، اما قرار نیست این کار را بکنم. وقتی خودتان را در حال نقد و بررسی ظاهرتان یافتید، روی نقاط قوتی که از آنها خوش تان می آید تمرکز کنید.
آینه ای بر دیوار
فرهنگ غرب برای زیبایی زنان و اعتماد بنفس شان سخت گیر است و اینطور پنداشته می شود که همه باید جذابیت ظاهری داشته باشند. اما با این حال، جوانی و طراوت، لاغری و خوش اندامی و الگوهای خاصی از زیبایی که دقیقا تعریف شده هستند، برای اکثریت افراد دست نیافتنی اند.
نااومی کمپبل در کتابش به نام افسانه زیبایی می نویسد: آیا می دانستید که اخبار تصادفات و حوادث یا هر آیتم خبری مهم همیشه سعی دارند تصاویر زنان خوش اندام و ” جذاب ” و جوان را نشان دهند؟ بنابراین، اگر تصادف اتوبوس رخ دهد و یک زن چاق آسیب دیده و زخمی شود، معمولا قربانیان لاغرتر و “جذاب ” در تیتر به تصویر کشیده می شوند.
از زمانی که این مطلب را خوانده ام، دیگر به تصاویر اخبار دقیق تر نگاه می کنم. حتی سازمان های بسیار معتبر هم مایلند روی جلد نشریات شان از تصویر افراد زیبا و جوان استفاده کنند، حتی اگر موضوع زمینه آن زلزله یا جنگ باشد. این بسیار آزاردهنده است، وچه تاثیر بدی هم روی احساسات و اعتماد بنفس ما دارد! من فکر می کنم این تنها یکی از نمونه های فراوان در این مورد است.
چه کار کنیم تا ظاهرمان را بپذیریم و دوستش داشته باشیم؟
1. چیزی را که در ظاهرتان واقعا دوست دارید و از آن راضی هستید پیدا کنید. من واقعا شانه ها و بازوهایم را دوست دارم. البته به راحتی می توانم چیزهایی را که دوست ندارم و از آنها راضی نیستم لیست کنم، اما قرار نیست این کار را بکنم. وقتی خودتان را در حال نقد و بررسی ظاهرتان یافتید، روی نقاط قوتی که از آنها خوش تان می آید تمرکز کنید.
2. کتاب ها یا مطالبی در ارتباط با باورهای غلطی که وجود دارد بخوانید و اطلاعات کسب کنید تا بیشتر بدانید که تا چه حد تحت نفوذ این باورها هستید اما خودتان خبر ندارید.
3. دست از انتقاد از خودتان بردارید، عادت بدی که امروزه خیلی رایج شده. شما باید بابت هر نظر منفی که در باره خودتان می دهید، چیز مثبتی هم ارائه دهید. مثلا اگر به خودتان می گویید که ” خیلی چاق هستم!” ، بعدش بگویید” البته یک آدم خاص و دوست داشتنی هم هستم".
4. خودتان را به آینده ببرید، مثلا به هشتاد سالگی تان. و از آنجا به ظاهر الان تان نگاه کنید. می بینید که چقدر شگفت انگیز و فوق العاده هستید.
5. قدرتفاوت های تان را بدانید چون به عنوان ویژگی های خاص و منحصربفرد شما باارزش هستند. من همیشه از پهلوی های بیرون زده ران هایم که شکل گلابی به من می داد متنفر بودم. این فرم را از ژن های زنانه ام دارم، خیلی از عمه ها و دختر عموها و دختر عمه هایم این فرم خاص را دارند. عمه ای داشتم که هر وقت بی خبربه دیدنش می رفتم، او از پنجره طبق بالا به پایین نگاه می کرد و داد می زد: ” می دانم که یکی از فامیل های پهلودار آمده! تو باید یکی از زنان گلابی باشی!” فکرش را بکنید؛ فرم ران های من از آن بالا هم قابل تشخیص بوده! اوایل به طرز عجیبی ناراحت می شدم اما حالا به این نتیجه رسیده ام که باید ارزش فرم گلابی ام را به عنوان نماد ظاهری ارتباطم با این زنان قوی و دوست داشتنی که اصل و نصب( و البته ویژگی اندامی) مشترکی با آنها دارم بدانم و از آن لذت ببرم.
6. در مورد خودتان بهتر و قشنگ تر حرف بزنید. دست از مقایسه خودتان با دیگران بردارید. یا حداقل سعی کنید وقتی شروع می کنید به زدن حرف های منفی در مورد خودتان، متوقف و کنترلش کنید چون واقعا بی رحمانه است.