سندروم سیندرلا چیست؟
سندرم سیندرلا درمورد دخترانی صدق میکند که منتظر دکتر یا مهندس با اتومبیل لاکچری و زندگی آنچنانی هستند که همین عده بعد از عبور از سن ازدواج به حداقل شرایط رضایت میدهند.
زمانی که دختر 3 ساله در عروسی با لباس سفید می رقصد می گوییم: «انشاءالله عروس شوی!» زمانی که 15 ساله شد گفته می شود: «کی می شود که خوشبختی تو را ببینم دخترم؟!» زمانی که 25 ساله شد در عروسی گفته می شود: «انشاءالله که بخت تو هم باز شود!» یعنی چه؟ یعنی اینکه در این دوران بخت تو بسته بود و یک رویدادی رخ می دهد و ناگهان درهای سعادت باز می شود و تو از فردای روز ازدواج خوشبخت می شوی!
با توجه به رضایت بخش نبودن آمار ازدواج، مواردی که دختران جوان بین ۱۸ تا ۳۰ سال، دلیل اصلی عدم تمایلشان به ازدواج میدانند مربوط به سندرم سیندرلا یا منتظر شاهزاده سوار بر اسب سفید است.
۱۵ درصد این افراد نظری نداشتند یعنی درباره اش فکر نکرده بودند و بقیه ازدواج را مشروط به رضایت والدین و تایید آنها و موجود بودن شرایط اولیه اعلام کردند. سندرم سیندرلا در واقع نوعی تبعیض جنسیتی یا پیش درآمد آن است به این معنی که دختران را به شیوهای پرورش میدهیم که نقش مادری و همسری در آنها بر فردیتشان پیشی میگیرد.
سندرم سیندرلا در ایران چگونه بوده؟
دهه ی 40 شمسی نرم بر این بود: «تو برای این خوبی» و تمام. از حدود سال 55 شمسی: «دخترم به نظر این فرد خوبی هست. موافقی؟!». از سال 55 تا اوایل دهه ی 70 ازدواج های ایدئولوژیک در ایران باب می شود. این تفکر با آن تفکر، راست با راست، چپ با چپ، چریک با چریک و… با توجه به سیاست تعدیل اقتصادی در آن سال ها متاسفانه شکست مالی خوردند.
چرا که صرفا بر مبنای تشابه آرمانی ازدواج کردند در حالی که متغیر های دیگری نیز دخیل بود. از دهه 70 تا به امروز بر مبنای مطالبات افراطی مالی شکل گرفته است. یعنی ازدواجی است که در آن قرار است آنچه من تا به امروز در زندگی شخصی ام نداشته ام داشته باشم! (جمله ی معروف زنان ناراضی را شنیده اید که می گویند: «پس برای چی شوهر کردم؟!») برای همین در شرایطی که دسترسی آسان به هر چیزی وجود دارد، هیچ فرد عاقلی زیر بار تعهد 50 ساله با 1500 عدد سکه طلای یک میلیون تومانی (فعلا!-الان یا الان؟!) نمی رود!
با این تفکر سیندرلایی پس من از فردای عقد نیازی به تلاش ندارم و همه چیز مهیاست و نیازهای من برآورده خواهد شد!
یعنی آموزشی داده نشده که از فردای ازدواج، زندگی مانند موتور هندلی خواهد بود که شما باید تا 50 سال این هندل را صبح اول وقت و در هوایی زمستانی که اتفاقا موتور یخ زده بایستی با زور و بدبختی روشن کنید و تا شب بچرخانید تا صبح فردا که دوباره این فرایند تکرار خواهد شد… زندگی به این صورت نیست که همینطوری چرخ آن بچرخد!
سندروم سیندرلا از کجا سرچشمه میگیرد؟
خیلی از ما با این قصهها بزرگ شدیم و رویا در سر پروراندیم. شاید خیلی از ما وقتی دخترهای کوچکی بودیم، دخترانگی هایمان را با کارتونهای «والتدیزنی» سپری کردیم؛ با دخترهای زیبا و قدبلندی که همیشه شاهزادهای برایشان پیدا میشد تا آنها را نجات دهد، خوشحالشان کند و از یک زندگی خستهکننده و غمبار نجاتشان دهد. انگار شاهزاده سوار بر اسب سفید منجی افسانهای بود که هیچگاه شکست نمیخورد و هیچ چیز او را از پای درنمیآورد.
حالا دوره شاهزاده و اسبسواری و کالسکههای طلایی گذشته است اما دختران زیادی هستند که فکر میکنند باید مردی بیاید و خوشبختشان کند. فکر میکنند با ازدواج با آن مرد همه چیز برایشان مهیاست و همه نیازهایشان برآورده خواهد شد. معتقدند با ازدواج با چنین مردهایی درهای سعادتمندی به رویشان گشوده خواهده شد و دیگر هیچ سختی برای آنها در این دنیا نخواهد بود. جمله آخر کتابهای سیندرلا و سفیدبرفی را یادتان میآید؟ «آنها تا آخر عمر به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند.»
«عقده سیندرلا» یا «سندرم سیندرلا» عارضهای اجتماعی است که معمولا گریبانگیر دختران جوان میشود. آرزوی آنان در قالب ازدواج از راه رسیدن «شهزادهای با اسب سم طلا» که البته میتواند امروزه اتومبیل گرانقیمت هم باشد و آنان را چشمبسته به شهر آرزوهایشان ببرد که در آنجا هر چه بخواهند یا هوسش را کرده باشند در اختیارشان باشد، خلاصه میشود.
مبتلایان به این عارضه کاری ندارند که این شاهزاده اسب یا ماشینسوار چندسالش است؟ تحصیلاتش چه میزان است؟ خانوادهاش چگونهاند؟ از نظر اخلاقی صلاحیت دارد یا اجازه میدهد همسرش به مطالعات تحصیلی خود ادامه دهد؟ نظرش درباره خانواده و ازدواج چیست؟ آیا ازدواج را یک قرارداد اجتماعی دوطرفه میداند یا بر این باور است که وقتی به پای زنی پول میریزد در حقیقت او را میخرد و به این ترتیب حق هر نوع اعتراض از جنس خریداری شده سلب میشود؟
برای مبتلایان به «سندروم سیندرلا» تفاهم فرهنگی اصلا لازم نیست؛ همینطور تفاهم روحی. برای آنها قرارداد ازدواج، نوعی قرارداد خرید و فروش شمرده میشود.
دیدگاه دختران
دخترها میآموزند که با ازدواج به ناگاه درهای سعادت به روی آنها باز میشود و از فردای آن روز راحت، آسوده و خوشبخت میشوند اما متاسفانه بروز این دیدگاه که ابتلا به سندرم سیندرلا نام دارد در خاورمیانه و در خرده فرهنگهای خاص بیشتر دیده میشود.
اشکال کار کجاست؟
اشکال کار تمام قصههای عاشقانه همین است که درست در لحظهای که باید شروع شوند (شروع رفتارها، کنشها و واکنشها، مشکلات و راهحلها، غمها، شادیها و …) تمام میشوند و این قصهها سبب شده تا تفکر کودک و نوجوان را دچار احساسات ایدهآلیستی مخرب حتی در بزرگسالی کند.
سر انجام سندروم سیندرلا چه میشود؟
در این داستانهای نابهنجار شرح ناملایماتهای زندگی، فراز و نشیبها، خستگیها و ناراحتیها جایی ندارند و در واقع آنچه گفته شده است، حکایت از راه رسیدن قهرمان یکهتازی است که با انتخاب خود قلب معشوق را تسخیر کرده و طوفانی برپا میشود.
آن دو به یک روح در دو قالب تبدیل میشوند، ازدواجی سر میگیرد و روزگار ناخوشی به پایان میرسد اما تأثیر این کلیشهها و آنچه در واقعیت اتفاق میافتد این است که دختر عزت نفس خود را نادیده میگیرد و در عمق وجود خود انتظار میکشد تا انتخاب شود تا فرد دیگری از راه برسد و «کیستی» او در مقابل آن فرد تعریف شود.
واقعیت چیست؟
واقعیت این است که برای ایجاد یک ارتباط سالم و ماندگار بین زن و مرد دو «خود» باید وارد عمل شوند و تصمیم بگیرند چراکه در در عشقهای رمانتیک حرفی از کار واقعی، تعهد، صمیمیت و حدود به میان نمیآید. اکثر بزرگسالان گاه با حسرت درمییابند که عشق تمام آنچیزی نیست که فرد به آن نیاز دارد. با این حال آرزوی دستیافتن به چنین عشقی حتی بزرگسالان را به راحتی رها نمیکند و موجب بازارگرمی مجلات و میزگردها، کتابها و سایتهای اینترنتی شده است بنابراین تعجبی ندارد اگر دختران ما نیز به سمت آن کشیده شوند.
تهیه و گردآوری مجله دلگرم