رشد جمعیت با مرخصی سه ساله به زنان شاغل
امروزه در مقایسه با دهه های قبل تمایل و گرایش خانواده ها به فرزند آوری در بسیاری از کشورها کاهش پیدا کرده است و مشکلات مادی و ترس از دست دادن اشتغال زنان سبب شده زوج های جوان قید فرزنددارشدن را برای همیشه بزنند یا نهایتاً به داشتن یک فرزند اکتفا کنند اما…
از جمله مهم ترین سرمایه هر کشوری برای بقا و پیشرفت، در کنار عوامل مادی و منابع طبیعی و… ، انسان و نیروی کار و تلاش برای ارتقای سطح توسعه کشور است. این عاملِ انسان است که با افزایش کمی و کیفی خود در سطح یک کشور یک امتیاز بزرگ و مهم برای آن کشور محسوب می شود و در مسائل سیاسی و استراتژیک جز به عنوان یک عامل پیش برنده و قابل اتکا به آن نگاه نمی کنند.
در بعضی مواقع و در برهه ای از زمان ممکن است به علل مختلف همچون جنگ و بیماری و مهاجرت و … از تعداد جمعیت یک کشور کاسته شود و این باعث به خطر افتادن و تضعیف موقعیت آن کشور در سطوح بین المللی و عرصه سیاست خارجی شود و دولتها عموماً عمده تلاش و کوشش و همّ و غمّ خود را به کار می گیرند که سیاست های افزایش جمعیت و به تعادل رساندن تعداد موالید برای اجتناب از کهنسالی جمعیت در سالهای آتی را همیشه در دستور کار خود در مقاطع زمانی مختلف به گونه ای قرار دهند که با وجود شرایط سختی که ممکن است مردم کشور با آن دست به گریبان باشند، روند رشد جمعیت سیر نزولی نداشته باشد.
چراکه امروزه در مقایسه با دهه های قبل تمایل و گرایش خانواده ها به فرزند آوری در بسیاری از کشورها کاهش پیدا کرده است و مسائل و مشکلات مادی و حتی ناامنی و احساس بی اعتمادی به آینده سبب شده زوج های ن قید فرزنددارشدن را برای همیشه بزنند یا نهایتاً به داشتن یک فرزند اکتفا کنند و این خود چیزی کم از بحران ندارد چون در طولانی مدت همین موضوع به کاهش شدید جمعیت یک کشور و در نهایت تضعیف قوای نظامی که متشکل از نیروهای انسانی است منجر می شود.
به همین دلیل دولتها برنامه سیاست افزایشی جمعیت را جزء برنامه های مهم و حیاتی می دانند و هر دولتی به فراخور احساس نیازش برای این مهم سرمایه گذاری می کند. برای مثال کشورهای اروپایی و حوزه اسکاندیناوی برای زنان شاغل که شاید به دلیل اشتغال و یا دلایل و مشکلات شخصی تمایلی به فرزنددار شدن نداشته باشند، مرخصی سه ساله با حفظ موقعیت شغلی پس از سه سال درنظر گرفته اند که پس از طی این مدت مادر با اطمینان خاطر به فعالیت در شغل سابق خود بتواند ادامه دهد ( مطالعه موردی کشور فرانسه) و یا در کشور سوئد که معمولاً با سیاست های قوی حمایت از خانواده شناخته شده است و دلیل زاد و ولد بالا (در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی) را سیاست های حمایت از خانواده می دانند، در این کشور از سال 1974 به پدران هم اجازه مرخصی زایمان داده و حمایت از مرخصی زایمان در این کشور مرتباً در حال بازبینی و ارتقاست .
کشورهای اروپایی و حوزه اسکاندیناوی همچون برای زنان شاغل که شاید به دلیل اشتغال و یا دلایل و مشکلات شخصی تمایلی به فرزنددار شدن نداشته باشند، مرخصی سه ساله با حفظ موقعیت شغلی پس از سه سال درنظر گرفته اند که پس از طی این مدت مادر با اطمینان خاطر به فعالیت در شغل سابق خود بتواند ادامه دهد
اینگونه کشورها با رشد منفی جمعیت و افت شدید موالید مواجه هستند و از طرفی هم سطح بهداشت عمومی و سلامت روانی و اجتماعی بالایی دارند و مجموع این شرایط خوب اقتصادی و اجتماعی به دولت این اجازه را
می دهد که از امکانات بیشتری برای ترغیب خانواده ها به فرزندآوری استفاده کند و عمدتاً اجرای این سیاست ها لازمه خروج از این بحران محسوب می شود.
در ایران نیز با وجود اینکه رشد جمعیت در هیچ سالی منفی نبوده ولی آمارها نشان می دهد که تمایل خانواده ها به فرزند دار شدن و فرزند دوم داشتن خیلی کم شده است و بر همین اساس هم دولت مدتی است که تبلیغاتی را در همین زمینه آغاز کرده ا ست ولی آنچه حائز اهمیت است این است که به صرف تبلیغ و نهایتا افزایش سه ماهه مرخصی زایمان که جمعا نه ماه می شود به سختی می توان خانواده ای را به این امر تشویق نمود. البته اگر دولت امکانات بیشتری را برای زوج ها قرار نمی دهد شاید به دلیل سطح پایین رفاه در مقایسه با کشورهای دیگر که در بالا هم نمونه ای از آن ها اشاره شد، باشد.
در واقع به نظر می رسد دولت بیش از این هم امکان حمایت مالی و اجتماعی را نداشته باشد ولی این را هم باید بپذیرد که تولد یک نوزاد در عصر حاضر و بزرگ شدن او با مشکلات بیشتری نسبت به گذشته مواجه است و بدون حمایت مالی و اجتماعی از خانواده ها و حتی بدون اطمینان از اینکه مادر پس از طی نه ماه که از مرخصی زایمان استفاده می کند امکان برگشتن به شغل سابق خود را دارد یا نه کار خیلی سخت تر می شود . البته مادرانی که در ادارات دولتی مشغول به کار بوده اند موقعیت شغلی تثبیت شده تری دارند نسبت به مادرانی که در شرکت های خصوصی و بدون قرارداد مشخص و ثابت فعالیت می کردند چرا که کارفرما در این شرکت ها شاید لزومی نبیند که جای یک نیروی کار خود را خالی نگه دارد تا مرخصی زایمان او تمام شود و او برگردد.
خلاصه سخن اینکه این امور از جمله وظایف هر دولتی محسوب می شود که در عین تبلیغ و تشویق و ترغیب به افزایش فرزندآوری، همزمان تمهیدات و مقدمات و بستر لازم جهت تحقق این موضوع را برای خانواده ها فراهم نماید و با گذاشتن شرایط ویژه تر مردم را به این امر ترغیب کند؛ چرا که تجربه ثابت کرده است که تبلیغی که صرفاً کلامی باشد تاثیر و ماندگاریش به مراتب کمتر از زمانی است که دولت یک سری از شرایط خاص و ویژه خود را اعلام عمومی نموده و این شرایط آنقدر ایده آل باشد که بدون نیاز به هیچ تبلیغ کلامی خانواده ها خود برای این موضوع رغبت نشان دهند.
همه میدانیم تولد یک کودک دنیایی از نیازها و سردرگمی ها و نگرانی ها را پیش روی پدر و مادر ها قرار می دهد و این برعهده دولتهاست که با دلگرم کردن ایشان به آنها امید و انگیزه بخشیده و لذت حضور یک نوزاد را در کامشان شیرین تر کند.