شاید تصور ما این باشد که اعمال عبادی اسلامی یا حداقل چند عمل واجب اصلی، از همان روز نخست تولد اسلام، به مسلمانان ابلاغ شده باشد. اما تاریخ، یا بهتر بگویم روش تربیتی اسلام، چیز دیگری میگوید.
بهشت
گواه مطلب آن که تقریباً تا 14 سال پس از بعثت پیامبر گرامی اسلام یعنی تا سال دوم هجری، هنوز “روزه” بر مسلمانان واجب نشده بود. نوشته اند روز دوم ماه شعبان سال دوم هجری یا به نقلی هم روز بیست و هشتم این ماه، روزی است که خطاب آمد: “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون. أَیَّاماً مَعْدُودات …” (بقره، 183- 184) “اى كسانى كه ایمان آورده اید روزه بر شما نوشته شده است آن گونه كه بر امت هایى كه قبل از شما بودند نوشته شده بود شاید پرهیزكار شوید. چند روز معدودى را باید روزه بدارید…”
خطاب شیرین “یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا” ویژه ی آیات سوره های مدنی است. و سوره ی مبارکه ی بقره نیز که حاوی آیات فراوانی از احکام عبادی است، در مدینه نازل شده است.
با دقتی کوتاه در می یابیم که هر ظرافتی که برای ایده آل ترین تربیت لازم باشد، اسلام برای پروراندن امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله به کار بسته است. در جای لازم، صبورانه و با حوصله، شیوه ی “تدریج” را پیش می گیرد تا با فراهم شدن همه ی مقدمات لازم، احکام نورانی خود را در دل اهالی اسلام بنشاند؛ و گاهی در جای دیگر، قاطعانه و بی مهابا، یکی از پایه های فرهنگ شرک را در هم میشکند.
گویی اینجا برای برپایی حکم روزه، مقدمات چهارده ساله ای لازم بوده است. پیش از هجرت، 13 سال مکه فرصتی بود تا پایه های اعتقادی اسلام گذارده شود. سخن از توحید و معاد، و نفی اعتقادات شرک آمیز جاهلی، بیشترین تأکید آیات مکی است.
آنچه که از فرهنگ مشرکانه ی بت پرستی در وجود این امت ریشه دوانده بود، باید به تدریج جای خود را به ایمان توحیدی می داد. برخی از احکام عبادات، خیلی زودتر، همزمان با این تحول عظیم، و شاید برای تسریع این تحول عظیم، واجب شده بود. مثل نماز. اهالی مکه، یک مرد را می دیدند که به نماز ایستاده و یک بانو و یک نوجوان هم پشت سرش، آنچه را او بجا می آورد، انجام می دهند. یعنی از وقتی که اسلام، تنها سه طرفدار داشت (پیامبر و خدیجه و علی بن ابیطالب علیهم السلام) نماز ستون دین بود.
اما قصه ی روزه، جور دیگری رقم خورده است. به فرموده ی امام باقر علیه السلام روزه یکی از پایه های بنای اسلام است: “اسلام بر پنج پایه بنا شده است: برپا داشتن نماز، پرداخت زكات، روزه ماه رمضان، حج بیت اللّه الحرام، و ولایت ما اهل بیت” (الأمالی للمفید : ٣٥٣/٤- میزان الحکمه، ج5، ص 371)
از ظرافت های دیگر اینکه: آیه ای که حکم وجوب روزه را اعلام میکند، اشاره دارد که روزه گرفتن عبادتی مخصوص شما نیست؛ امتهای قبلی هم ملزم بوده اند که روزه بگیرند. انسان وقتی می فهمد کار سختی را که به عهده ی اوست، دیگران هم قبل از او انجام داده اند، انجام آن برایش آسانتر میشود. و دیگر اینکه، روزه، عملی است که زمان کوتاه و محدودی دارد؛ در سال، فقط 30 روز.
علامه طباطبایی(رحمةالله علیه) سه نکته ی زیبا در اعلام حکم روزه را چنین بیان نموده است:
هر ظرافتی که برای ایده آل ترین تربیت لازم باشد، اسلام برای پروراندن امت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله به کار بسته است. در جای لازم، صبورانه و با حوصله، شیوه ی “تدریج” را پیش می گیرد تا با فراهم شدن همه ی مقدمات لازم، احکام نورانی خود را در دل اهالی اسلام بنشاند؛ و گاهی در جای دیگر، قاطعانه و بی مهابا، یکی از پایه های فرهنگ شرک را در هم می شکند.
1- بعد از آنكه در جمله: “یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ"، مساله وجوب روزه بر مسلمانان را خاطرنشان كرد، بلافاصله فرمود:” كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ” و فهمانید كه شما مسلمانان نباید از تشریع روزه وحشت كنید، و آن را گران بشمارید، چون این حكم منحصر به شما نبوده، بلكه حكمى است كه در امت هاى سابق نیز تشریع شده بود.
2- (لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ)، یعنى علاوه بر اینكه عمل به این دستور، همان فائده اى را دارد كه شما به امید رسیدن به آن ایمان آوردید، و آن، عبارت است از تقوا، و علاوه بر این، این عمل كه گفتیم در آن، امید تقوا براى شما هست، همچنان كه براى امتهاى قبل از شما بود،
3- عملى نیست كه تمامى اوقات شما را و حتى بیشتر اوقاتتان را بگیرد، بلكه عملى است كه در ایامى قلیل و معدود انجام مى شود، (أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ) (ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص5)
ظاهراً حکم روزه برای امت اسلام قدری آسان تر و سبک تر از امت های قبل تشریع شده است. این را در روایتی میخوانیم که سؤال دانشمند یهودی را از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل فرموده است:
از امام حسن بن علىّ بن ابى طالب علیهما السّلام روایت شده است، كه فرمود: تنى چند از یهود به نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله آمدند، پس دانشمندترین ایشان درباره مسائلى از آن حضرت سؤال كرد، و از جمله سؤال هایش این بود كه گفت: خداى عزّ و جلّ به چه منظور سى روز روزه در ساعات روز را بر امّت تو واجب ساخته است و بر امّتهاى دیگر بیش از این فرض فرموده است؟
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: وقتى آدم علیه السّلام از آن میوه درخت خورد، سى روز اثر آن در شكم او باقى ماند، از این جهت خداى سى روز گرسنگى و تشنگى را بر نسل او فرض فرمود، و آنچه در شب می خورند تفضّلى از جانب خداى عزّ و جلّ در باره ایشان است. و كار بر آدم نیز بر همین گونه بوده است، و از این رو خدا آن را بر امّت من واجب ساخته است.
سپس این آیه را تلاوت فرمود: كُتِبَ عَلَیْكُمُ الصِّیامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ . مرد یهودى گفت: راست گفتى یا محمّد، پس مزد كسى كه این ایام را روزه بدارد چیست؟ فرمود: هیچ مؤمنى نیست كه ماه رمضان را به قصد قربت روزه بدارد، مگر آنكه خداى تبارك و تعالى هفت خصلت را بر او واجب می سازد: نخست آنكه حرام را در بدنش ذوب میكند، و دوم آنكه او را به رحمت خداى تبارك و تعالى نزدیك می سازد، و سوم آنكه با این عمل خطاى پدرش آدم را جبران می كند، و چهارم آنكه فشارهاى بیهوش كننده جان دادن را بر او آسان می سازد، و پنجم آنكه او را از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان می دارد، و ششم آنكه خدا برات آزادى از آتش جهنّم را به او عطا می كند، و هفتم آنكه خداى عزّ و جلّ او را از غذاهاى پاكیزه بهشت اطعام می نماید. گفت: راست گفتى، یا محمّد. (من لا یحضره الفقیه / ترجمه غفارى، على اكبر ومحمد جواد و بلاغى، صدر، ج 2، ص: 386)
در آخر:
حسن ختامی زیباتر از سخن رسول خدا صلی الله و علیه وآله در وصف پاداش روزه داران نیست که فرمود: “بهشت را دروازه اى است به نام «ریّان (سیراب)» كه جز روزه داران از آن وارد نمى شوند. (معانی الأخبار: ٤٠٩/٩٠. میزان الحکمه، ج2، ص 283)