در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س)یزدانشهر بیان شد:
خواسته های متقین کوچک است. جان و روح آنها عفیف است یعنی فکر گناه نمی کنند.
26 فروردین 1398
نشست اخلاقی با سخنرانی حضرت حجت الاسلام مصطفی ناطق، رئیس هیات امنا مدرسه علمیه حضرت نرجس(س)یزدانشهر و استاد اخلاق،با موضوع خطبه همام، در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س)برگزار گردید.
استاد اخلاق در بین طلاب گفت: من در سن بیست سالگی خطبه همام را حفظ کردم و به شما سفارش می کنم که آن را حفظ کنید و به دیگران سفارش نمایید.چون این خطبه یک دستور العمل اخلاقی است و معروف به خطبه متقین است. حضرت علی(ع) می فرمایند: خداوند در نظر متقین بزرگ است. متقین فقط یکی را بزرگ می بینند و او تنها خداست و بقیه همه را کوچک می بینند. اینها یقینشان به حدی است که گویا بهشت را به چشم می بینند و الان از نعمتهای بهشتی استفاده می کنند.
وی ادامه داد: متقین کسانی هستند که گناه انجام نمی دهند چون آنرا مانند خوردن آتش می دانند. مانند خوردن مال مردم، خوردن مال یتیم . چون گناه است و مال حرام، حتی به آن نگاه هم نمی کنند. چون متعلق به آنها نیست. از شر آنها مردم در امان هستند. به یقین که شری از آنها به کسی نمی رسد از گفتاری باشد تا رفتاری. بدنهای آنها لاغر است یعنی تن پرور نیستند. به نان خشکی هم که به دست بیاورند قانع هستند. و به غذا ایراد نمی گیرند.
حضرت حجت الاسلام مصطفی ناطق، افزود: علامه طباطبایی در کتاب سنن النبی آورده است: زنان و اطرافیان پیامبر(ص)هرگز نفهمیدند پیامبر(ص)چه غذایی را دوست ندارد. اگر سرگذشتهای ویژه امام خمینی(ره) را مطالعه کنید زمانیکه امام(ره) در تبعید بودند، دوستان گاهی به امام(ره) می گفتند:چه غذایی برایتان تهیه کنیم امام(ره) می فرمودند: از من نپرسید هر چه بود می خوریم.
وی اظهار داشت: زندگی نامه حضرت سلمان را مطالعه کنید. روزی حضرت سلمان که تازه حاکم شده بود. سوار بر الاغی وارد شهر شد مردم که چشم انتظار حاکم شهرشان بودند از او سوال کردند پیرمرد! حاکم ما را ندیدی حضرت سلمان فرمود:حاکم شما کیست گفتند:سلمان. حضرت سلمان فرمود:من حاکمی ندیدم ولی اگر سلمان می خواهید، من سلمان هستم. مردم همه از مرکب ها پایین آمدند و به او احترام گذاشتند برای ایشان اسبی آوردند. حضرت سلمان فرمود: همین الاغ برای من کافی است. سپس قصری در دارالاماره به ایشان نشان دادند اما ایشان قبول نکرد و یک مکان ساده ای برای خود انتخاب کرد. شاید اینها به افسانه نزدیکتر باشد. اما واقعیت این است.
استاد اخلاق افزود: متقین از اعمال خود نگران هستند، وقتی کسی از آنها تعریف می کند می ترسند از آنچه دیگران درباره آنها می گویند. و با خود می گویند: من از همه کس خود را بهتر می شناسم یعنی گناهانی در خلوت دارم که دیگران نمی دانند بعد دعا می کند خدایا من را بهتر از آنچه دیگران می پندارند قرار بده و از من آن گناهانی را که انجام داده ام و مردم از آن خبر ندارند را ببخش…