تهیه کننده :الهام عرب
موضوع: "حجاب و عفاف"
چرایی رشد فزاینده شبهات نوپدید پیرامون حجاب بانوان
اگرچه در ظاهر، مساله کشف حجاب در کشورهای اسلامی، تقلیدی کورکورانه و تجددمآبانه بوده است و با امید دستیابی به رشد و پیشرفت جوامع اسلامی انجام پذیرفته اما باید گفت که نقش موثر غربی ها در گسترش و ترویج فرهنگ خود آن هم با روشی تهاجمی و استعماری، امری انکار پذیر است.
به طور معمول افزایش پرسش ها پیرامون زوایای تاریک یک موضوع می تواند نشانه توجه عالمانه بشر به آن مساله و رشد دانائی و آگاهی انسان باشد. اما در موضوع حجاب باید گفت که چنین مساله ای صادق نیست.
زیرا حجم وسیع شبهات نوپدید و پرسش های چالش آفرین پیرامون این مساله، با هدف سلطه فرهنگی غرب بر اندیشه ناب اسلامی و غارت همه جانبه فرهنگ مسلمانان و استثمار فکری و اعتقادی آنها است و به هیچ وجه ریشه در جستجوی عالمانه و کنکاش فهیمانه ندارد.
دنیای غرب در پی آن است که تفکر و اندیشه خود را از یک سو و حاکمیت و نفوذ سیاسی و اجتماعی خود را از سوی دیگر بر تمامی جهان بگستراند. اما مهمترین سدّ در پیش روی خود را اندیشه اسلام و حاکمیت آن بر قلب ها می داند.
به همین جهت با هجومی سازمان دهی شده، ناجوانمردانه و ساختار شکنانه به تمامی مبانی فکری، فرهنگی و اجتماعی مسلمانان حمله ور شده است و مطمئنا در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد بود.
اگرچه در ظاهر، مساله کشف حجاب در کشورهای اسلامی، تقلیدی کورکورانه و تجددمآبانه بوده است و با امید دستیابی به رشد و پیشرفت جوامع اسلامی انجام پذیرفته اما باید گفت که نقش موثر غربی ها در گسترش و ترویج فرهنگ خود آن هم با روشی تهاجمی و استعماری، امری انکار پذیر است.
نگاهی کوتاه به تفاوت کشف حجاب در غرب و دنیای اسلام نشانگر تفاوت ماهوی این دو نوع حرکت اجتماعی است. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که رشد فزاینده شبهات نوپدید در دنیای اسلامی ریشه در تهاجم فرهنگی دنیای غرب داشته و یک چالش و موج ساختگی در راستای دستیابی به اهداف شوم آنها است.
خیلی از خانم ها به دنبال این هستند که زیباترین آرایش ها را داشته باشند، مجلات مد و زیبایی را ورق می زنند، در سایت ها به دنبال راه کارهای زیباتر شدن هستند، خلاصه فکر و ذکرشان زیبایی است.
خانم ها با حجاب زیباترند!
زیبایی خواسته ی فطری بشر است، خدا زیباست و این زیبایی دوستی را در نهاد انسان به هدیه گذاشته است، چشم بشر به دنبال زیبایی و هارمونیست، در طبیعت به دنبال قشنگی ها می گردد، اگر زباله ای ببیند اخم هایش در هم می رود، خانه ای که بنا می کند، می خواهد زیبا باشد، چیدمان زندگیش بر بنای مد و زیباییست و خودش هم در شبانه روز چند بار به آیینه نگاه می کند که مطمئن از زیباییش باشد.
صفحات: 1· 2
چه زمانی دخترم را با حجاب آشنا کنم؟
دختران را از چه سنی نسبت به چادر سر کردن و همچنین خواندن نماز تشویق کنیم تا آنها قبول کنند و دلسرد نشوند؟
به طور کلی آموزش جریان حجاب امری آهسته و پیوسته است یعنی از ابتدای تولد نوزاد دختر باید این مساله کم کم به وی آموزش داده شود تا پوشش مناسب داشته باشد، با روسری آشنا شود، هر از گاهی از چادر استفاده کند و همین طور که بزرگ می شود به سن تکلیف رسید و مادر احساس کرد که فرزندش آمادگی پذیرش کامل چادر را دارد، زمان استفاده از چادر است.
صفحات: 1· 2
توصیه به حجاب مهم تر است یا نماز؟
چند وقت پیش در یکی از شبکه های اجتماعی موبایلی بحث این بود که نباید در جامعه ارزش های اخلاقی درجه یک را فدای ارزش های درجه دو و سه کرد. مثلا عدالت، راستگویی، درستکاری و … فضایلی اخلاقی هستند که همیشه ارزشمند بوده و هستند و با هر دین و عقیده اگر بخواهیم انسانی اخلاق مدار باشیم به لاجرم درستی و اولویت این فضایل اذعان می کنیم. وقتی در جامعه ای که ظلم، خیانت در امانت، دروغگویی و دیگر رذایل شایع است صفت خاص به ظاهر کم اهمیت تری را بزرگ کنیم در واقع در حق آن ارزش های اخلاقی درجه یک جفا کرده ایم و با این عمل خود باعث شده ایم که آنها از درجه ی اولویت سقوط کنند و اهمیت خود را از دست بدهند. مثلا عدالت فضیلتی است که بسیاری از حکما و فلاسفه در طول تاریخ بر اهمیت آن تأکید کرده اند. ارسطو عدالت را معیار فضیلت و رذیلت می دانسته و بیشترین بحث در کتاب جمهوری افلاطون درباره عدالت است. یا به عنوان مثال در اسلام بر صفت صداقت و راستگویی تأکید بسیاری شده است. در حدیثی از امام علی -علیه السلام- راستگویی زینت و ستون ایمان برشمرده شده و در حدیث دیگری از امام حسن عسکری -علیه السلام- اشاره شده که کلید ناپاکی ها دروغ است. هر مکتب فکری اصول اخلاقی خاص خود را مشخص می کند و از آنجا که باقی رذایل و فضایل از آن اصول نشأت می گیرند به تبیین و توضیح آن اصول بیشتر می پردازد.
حال اگر در جامعه ای - مثل کشور ما- که متشکل از فرهنگی اسلامی- ایرانی است برخی فضایل اخلاقی که باید جایگاه بالاتری از لحاظ اهمیت و اهتمام به ترویج آنها در جامعه داشته باشند از رتبه خود تنزل پیدا کنند، نتیجه اش وارونه شدن فضایل و رذایل و آشفتگی نظام اخلاقی و رفتاری کشور می شود. با مطرح شدن این بحث اولین مثال و شبهه ای که به نظرم رسید - و بارها در مناقشات شفاهی و کتبی شنیدم و خواندم- مسئله «حجاب» بود. هرچند آن بحث معطوف به ارزش های اخلاقی جامعه بود و با توجه به تقسیم بندی دین به اعتقادات، اخلاق، احکام ( که البته جای ان قلت هم دارد!) حجاب بیشتر در مقوله احکام جای می گیرد تا اخلاقیات. اما همان احکام را هم که نگاه کنیم رتبه بندی آنها به واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح تا حدی اولویت ها را مشخص می کند. مگر تنها واجبِ زمین مانده «حجاب» است که حساسیت در این موضوع تا این حد بالا رفته است؟ مگر در جامعه تارک الصلاه، رباخوار و … نداریم که انگشت اشاره آمرین به معروف و ناهین ازمنکر بیشتر از همه به سوی بدحجاب هاست؟ با وجود احادیث و آیات زیادی در باب نماز مگر می شود گفت ارزش نماز از حجاب کمتر است یا عدم پرداخت خمس و زکات عواقب کمتری نسبت به بی حجابی دارد؟ اگر از دریچه اعتقادات بنگریم رعایت حجاب نه جزو اصول دین است و نه فروع دین، اما امر به حجاب در جامعه ما بسیار بیشتر از امر به پرداخت خمس و زکات و سفر حج انجام می گیرد. هیچ شهر و شهرستانی نیست که در مکان های عمومی و کوی و برزنش امر به رعایت حجاب نباشد؛ اما کجا می توانیم درباره پرداخت خمس و زکات این همه توصیه و سفارش ببینیم؟ اخلاقیات هم که متاسفانه ظاهرا همه در مقوله مستحبات جای می گیرند در جهان بینی دینی بسیار مظلوم واقع شده است. آیا افزایش اولویت موضوع حجاب امر پسندیده ای است و اگر چنین است علت آن چیست؟
می توان با نگاهی دیگر نیز به این موضوع پرداخت و به پاسخ نزدیک شد. آیا ارزش و اعتبار هر عمل (جدا از اینکه اعتقادی، اخلاقی یا فقهی شمرده شود) مطلق است یا نسبی؟ در اسلام از گناهانی به نام گناهان کبیره نام برده شده؛ اما تعداد دقیق آنها مشخص نشده است. چون اگر گناهان کبیره فقط ده یا بیست مورد شمرده می شد بقیه گناهان در نظرمان کوچک می آمد و نسبت به ارتکاب آنها ابایی نداشتیم. هر گناه صغیره ای اگر با اصرار و مداومت انجام گیرد تبدیل به گناه کبیره می شود. احادیث زیادی داریم که بعضی گناهان را با هم مقایسه کرده و یکی را بدتر از دیگری دانسته. اما وقتی چند حدیث از این دست را کنار هم قرار دهیم می بینیم نمی شود نتیجه خاصی گرفت که یکی از گناهان از همه پست تر و یکی سبک تر است. همه بدتر از هم و یکی بدتر از دیگری. در مورد حسنات هم همینطور است. مقایسه افعال حسنه به نحوی است که از ارزش و اهمیت هیچ کدام در نظر ما نمی کاهد. پس نمی توانیم بگوییم ترک نماز بدتر از ربا خواری و ربا خواری بدتر از بدحجابی یا بدحجابی بدتر از ترک نماز است. یکی از یکی بدترند و هر کدام عواقب و نتایج خود را دارند! به صورت مطلق نمی توان به آنها امتیاز مثبت یا منفی داد و شروع کنیم به ترتیب از شماره یک فضایل را در جامعه پیاده سازی کنیم و رذایل را بزداییم. البته اگر چنین شماره گذاری صریحی وجود داشت خیلی امور بر ما ساده تر می شد و تکلیفمان روشن می شد اما «بستگی داشتن» همه افعال به شرایط، معادله ای چند مجهولی پدید می آورد که مشخص کردن ریز و درشتش اجتهاد علمی و اجتماعی می طلبد.
اسلام دینی است متشکل از احکام عبادی فردی و اجتماعی. البته این تفکیک هم به سادگی انجام نمی شود. گاهی یک عبادت فردی در دل جامعه است و گاه سرمنشأ یک عمل اجتماعی افراد هستند. اما آنچه روشن است این است که برخی احکام اجتماعی تر هستند و آثار و نتایج اجتماعی بیشتری بر آنها مترتب است. برخی واجبات مثل نماز گرچه در صورت های اجتماعی مثل نماز جماعت و نماز جمعه هم نمود دارند؛ اما به سختی بتوان بی نمازی را در جامعه دید. مخالفت با اقامه نماز چیزی نیست که با یک نگاه قابل تشخیص باشد و در مورد هرکسی این احتمال می رود که در خلوتش نماز واجبش را ادا کرده باشد. میزان اعتقاد به اصول دین در افراد را نمی توان نمره گذاری کرد و پرداخت خمس و زکات و عمل به فریضه حج در جامعه نمود بارزی ندارد که در فرصت کوتاهی قابل رویت باشد. اما مسئله «حجاب» متفاوت است. حدی از حجاب به عنوان واجب برایمان تعریف شده که روشن است، با وجود آنکه حجاب زبان و قلب و چشم و … هم سفارش شده اند؛ اما همین حجاب ظاهری ( پوشش غیر از وجه و کفین) معیار مشخصی دارد که اگر کسی رعایت نکرد نمی توانیم بگوییم در خلوتش مقید به این حدود است یا اینکه چون حجاب زبان و قلب و چشم دارد پس از حجاب ظاهر معاف است. بدحجابی مخالفت آشکاری با یکی از احکام الاهی است که بروزش در جامعه آشکار است و جای تأویل و تفسیر به احسن ندارد. علنی شدن مخالفت با حکم دین، معیاری است که ارزش یک عمل را در آن رتبه بندی بالا می برد. اگر قبلا درجه پنج یا چهار داشته حالا سه یا دو می شود. وقتی مخالفتی در مقیاس عموم مردم علنی شد، توصیه و امر به آن نیز چاره ای ندارد جز اینکه آشکار باشد؛ چون بروز بدحجابی عملا تبلیغ و اشاعه آن و شکستن قبحش در جامعه است( البته این حرف لزوما به معنای اجبار فیزیکی نیست، می توان تبلیغات موجود در سطح جامعه در باب حجاب را نوعی از مقابله با بدحجابی آشکار دانست) بنابراین درجه بندی مطلق ارزش ها با علنی شدن مخالفت با آنها قابل تغییر است و این همان ویژگی «بستگی داشتن» است که اتفاقا به احکام دین در راستای شرایط اجتماعی پویایی می بخشد.
به نظر من یکی دیگر از محرماتی که از لحاظ آشکار بودن به خوبی قابل مقایسه با بدحجابی است «روزه خواری» در ماه مبارک است که خیلی از آن غفلت شده. روزی خواری را هم نباید تنها به این توجیه تقلیل داد که ممکن است فرد روزه دار ببینید و گرسنگی و تشنگی بر او سخت تر بگذرد؛ بلکه روزه خواری هم گناهی است که -هرچند گاهی علت روزه نگرفتن موجه است- اما در زمان و ساعات محدودی که همه امر به روزه شده اند ساز مخالف می زند و با این کار به ترویج مخالفت با امر الاهی دامن می زند.
رتبه بندی ارزش های اخلاقی، مطلق نبودن این درجه بندی و نهایتا «بستگی داشتن» وزن هر ارزش به آثار اجتماعی آن، موضوعی است که باعث می شود مواجهه با برخی ناهنجاری ها مانند «بدحجابی» در جامعه ما اهمیت بیشتری پیدا کند. البته اگر آثار اجتماعی، روانی، خانوادگی و … بدحجابی را در کنار دلیل دینی (شکستن قبح گناه در جامعه) قرار دهیم جایگاه پرداختن به آن بیشتر روشن می شود و حکم دادن به اینکه حفظ حجاب صرفا عملی «فردی» است نظری بسیار خام و تک وجهی به نظر می رسد.
بسیاری از دخترها می گویند مگر حجاب مصونیت نیست و مگر نباید دختران را حفظ کند، پس چرا برای ما مصونیت ایجاد نکرده است. به این صورت که من با پوشش کامل و مانتو و مقنعه مناسب و چادر بیرون می روم، اما باز هم پسر ها مزاحم من می شوند. دلیل این مسئله چیست؟ در جواب باید گفت که حجاب فقط بیرون بودن قرص صورت و مچ دست و این که بدن نما و لباس شهرت نباشد، نیست. بلکه این ظاهر قضیه است. بخش دوم قضیه، عبارت است از حجاب چشم که همان حیا و عفت چشم است؛ حجاب زبان و حجاب اعضا و جوارح. حجاب چشم را با مثال زیر توضیح می دهیم: از پسری پرسیده شد که چرا مزاحم فلان دختر شدی؟ آن پسر چنین جواب داد:
دکترای حجاب !!!
معمولا آنانی که در دانشگاه ها تحصیل می کنند و به مرحله کارشناسی ارشد یا دکترایشان می رسند باید پایان نامه ای طراحی کنند و ارائه کنند… آیا در حجاب هم داریم؟
دکترای حجاب بگیریم
بحث من امروز اینجا نیست که پایان نامه ای درمورد حجاب داریم یا خیر؟ (که داریم) بلکه با مثالی برایتان روشن تر بیان می کنم: شاید برای شما پیش آمده باشد که به موضوعی علاقمند شوید، اگر علاقه شما زیاد باشد به قول معروف می روید «ته و توی قضیه را درمی آورید» و تا به این مرحله نرسید از پا نخواهیدنشست.
درمورد حجاب اگر علاقمندی ما نسبت به فهم این مطلب زیاد است باید برویم و «ته و توی قضیه» را دربیاوریم. گاهی پیش می آید که فکر می کنیم اصلا چرا حجاب؟! گاهی فکر می کنیم مگر خارجی ها چه فرقی با ما دارند؟ گاهی فکر می کنیم آیا حجاب باعث پیشرفت است؟ و خیلی از این سوالات… اگر علاقه ای نسبت به یافتن پاسخ این سوالات داشته باشیم آنقدر می رویم دنبالش که قانع شویم. اینکه بنشینیم و دو صفحه اینترنتی را زیر و رو کنیم و نهایتا پاسخ های قانع کننده ای به دست نیاوریم دلیل نمی شود که واقعا پاسخ های قانع کننده ای وجود نداشته باشد بلکه باید مانند آن دانشجوی کارشناسی ارشد یا دکترا برویم و تا به نتیجه نرسیده ایم دست برنداریم. دانشجویی که در رشته عمران یا فلسفه می خواهد پایان نامه ارائه کند مسلما به دنبال متخصصین این رشته ها خواهدرفت و مثلا رفتن دانشجوی رشته عمران به سراغ اساتید رشته کتابداری آنچنان مفید نیست.
برای دریافت پاسخ های قانع کننده درمورد حجاب هم باید به سراغ متخصصین آن رفت. حجاب مسئله ای است که از آیات قرآن برداشت می شود لذا باید به سراغ متخصصین آن یعنی مفسرین و علمای دین رفت. گاه می شود که این علما کتاب هایی تالیف کرده اند؛ پس ابتدا کتاب هایشان را مطالعه کنیم و اگر قانع نشدیم به سراغشان برویم. گاهی می شود نزد امام جماعت مسجدمان می رویم و از وی سوالاتی می پرسیم که حس می کنیم قانع نشده ایم؛ پس باید به سراغ فردی عالم تر برویم (البته جایگاه امام جماعت مسجد سرجایش باقی است). در این راه ممکن است شیطان هم موانعی در راه ایجاد کند و مثلا بگوید بس است دیگر؛ دیدی پاسخی پیدا نکردی؟ پس همه اش زیر است! یکی از راه هایی که برای مقابله با این نوع وسوسه شیطان مطرح است لجبازی کردن با شیطان است. لجبازی معمولا عملی ناپسند است اما در مقابل شیطان پسندیده است و اینکه می گویند باید «بینی شیطان را به خاک مالاند» تنها و تنها با لجبازی و مقاومت حاصل می شود. امیدوارم که همه ما بتوانیم دکترای حجاب را بگیریم و قانع شویم و دیگران را هم قانع کنیم.
منبع : حجاب برتر
خانمی با ظاهری آراسته نیازمندیم!
امروزه گرایش زنان به اشتغال بیرون از خانه بیشتر شده است. زنانی که به دلایل مختلف مشغول فعالیت هستند اما این کمک های اقتصادی زمانی مشکل بوجود می آورد که با زیبایی ها و آراستگی در هم می پیچد و کار به جایی می کشد که، با وجود سال ها تلاش و کوشش و رسیدن به یک زندگی راحت و نسبتاً مرفه، وقتی چشم هایمان را باز می کنیم، می بینیم که از زیبایی های واقعی زندگی دور شده ایم.
زنان شاغل
در نیازمندی هایِ استخدامیِ روزنامه ها، بارها این مطالب را دیده ایم: «به یک خانم منشی یا کارمند، با روابط اجتماعی بالا، ظاهری آراسته و در آخرش نیز قید می کنند که با سابقه ی کار نیازمندیم». هر فردی که در اجتماع حضور داشته باشد، معنای واقعی این آگهی به ظاهر استخدامی را متوجه می شود.
استخدام یک خانم آراسته و با روابط اجتماعی بالا! آیا به راستی آراسته بودن نیازمند محیط کاری است؟ یعنی اگر خانم منشی خوش بر و رو نباشد، کار و کسب آن شرکت یا مؤسسه و یا مطب از رونق می افتد؟ حالا روابط اجتماعی بالا یعنی چی؟ یعنی خوش برخورد باشد؟ خوش زبان باشد؟ با مشتری خوب تا کند؟ اگر خوشبینانه به این قضیه نگاه کنیم، ممکن است به این معنا باشد! ولی متأسفانه واقعیت ها چیز دیگری نشان می دهند!
یعنی اگر خانم منشی خوش بر و بو نباشد، کار و کسبی آن شرکت یا مؤسسه و یا مطب از رونق می افتد؟
صفحات: 1· 2
با چه نوع پوششی با حجاب شویم ؟
کفش های شما شناسنامه شما هستند
استفاده از کفش های پاشنه بلند یا کفش هایی با رنگ های جیغ برای بسیاری از دختران جوان بسیار جذاب هستند ولی متأسفانه برخی از کفش های زنان طوری طراحی می شوند که هم در طرح و هم در نوع راه رفتن زنان جذابیت ایجاد می کنند و بدون اینکه خود آن ها متوجه شوند باعث جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن مردان می شوند.
در استفاده از کفش باید به این نکته توجه داشت که مدل کفش گویای شخصیت صاحب آن است. روانشناسان دانشگاه کانزاس با انجام تحقیقاتی اعلام کردند که میتوان از راه نگاه کردن به کفشها درباره شخصیت انسانها اظهار نظر کرد. آن ها به این نتیجه رسیدهاند که سبک، ارزش، رنگ و شرایط کفش میتواند تصویری از احساسات، ویژگیهای سیاسی و فردی را منتقل کند.
کریستین کراندال، استاد روانشناسی اجتماعی در دانشگاه کانزاس، میگوید: «هیچ کسی شک ندارد که حالت چهره، سر و مدل موها میتواند خیلی چیزها درباره شخصیت فرد بگوید ولی درباره بعضی از انواع پوشاک مثل کفشها نیز میتوان چنین چیزی گفت.» او میگوید، تحقیقات نشان میدهد کفشهای شما هر طور که باشند، میتوان با نگاه کردن به آن ها راجع به شخصیتتان تا حدی قضاوت کرد. (به گزارش خبرگزاری مهر)
بنابراین یک زن مسلمان نمی تواند بگوید که من هر کفشی که بخواهم می توانم بپوشم. شایسته نیست یک زن مؤمن کفش پاشنه دار محرک بپوشد بطوری که وقتی در خیابان راه می رود توجه اغلب رهگذران را جلب کند، و بعد بگوید من منظور خاصی ندارم.
بعضی مدل های کفش های زنانه طوری طراحی می شوند که نوع طراحی و رنگ آن ها پیام های جنسی صادر می کنند، اگرچه بسیاری از زنانی که از این کفش ها استفاده می کنند چنین قصدی ندارند اما در هر صورت این کفش ها پیام های خود را بدون اجازه صاحب خود ارسال می کنند.