گفت و گوی اختصاصی با حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری؛
یک استاد اخلاق وخانواده معتقد است، یکی از مشکلات خانواده ایرانی این است باور دارد که دعوا نمک زندگی است. وقتی جوانی به این مطلب باور داشته باشد ناچار آن را در زندگی اش عملی می کند.
گفتگوی پیش رو، مصاحبه تبیان با حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر مظاهری از اساتید حوزه علمیه قم که همراه با فراگیری علوم حوزوی، درقلمروهای مسائل اجتماعی، روان شناسی، جوانان، و خانواده، مطالعاتی پیگیر و علاقه مندانه داشته و هم اکنون در دانشگاه قم و مرکز مشاوره حوزه علمیه در زمینه های مختلف، خصوصاً ازدواج و خانواده مشاوره می دهد.
وی که از اصحاب قلم به شمار می رود با بیان خاص و شیوای خود کتاب های متعددی تألیف نموده است، خصوصاً در حوزه خانواده، که مورد استقبال فراوان قرار گرفته است؛ کتاب هایی مثل «جوانان و انتخاب همسر»، «فرهنگ خانواده»، «نبرد بی برنده»، «آداب عشق ورزی» و «جوانان و دوران نامزدی».
استاد؛ تمایل دارید کمی از روابط شخصی خانوادگی تان برای ما بگویید؟
بله. یک مطلبی که در جمع افراد خانواده، آگاهانه از آن مراقبت می کنم؛ انسجام بین اعضای خانواده ام است. بین ما رفاقت، حاکم است؛ کسی با دیگری دشمنی نمی کند و بد او را نمی گوید؛ خصوصاً در میان اقوام نزدیکم: فرزندان و عروس ها و دامادم. اگر ببینم یک گوشه ای از این انسجام در معرض آسیب دیدن است فوراً وارد عمل شده و نمی گذارم کار به جای باریک بکشد.
مشاوره موقع ازدواج واجب است تا دو ناهمتا باهم نیفتند و خشتِ کجی گذاشته شود تا دیوار کج برود و نیاز به اصلاح باشد
ضمن اینکه بنده معتقدم که خودم حداقل در زمینه مسائلی که به مردم و جوانان درباره ازدواج و خانواده می گویم عمل کرده باشم؛ از این رو فرزندانم، در سنین پایین ازدواج کردند، بعضی از آن ها که الان مشغول تحصیلات عالیه هستند، دانش آموز دبیرستان بودند که ازدواج کردند. از نظر بنده، ازدواج فرزندانم، به هنگام بود؛ هرچند از دید جامعه زودهنگام شمرده می شد. در روابط هم، همین طور است؛ عروس هایم مثل دو خواهرند برای هم. ما محبت را یکسان تقسیم می کنیم و از الفت میان فرزندان مراقبت می کنیم. بهترین نعمتی که در خانواده ما جاری است، همین انسجام و همدلی است.
مسائل سیاسی تأثیری بر روابط اعضای خانواده شما داشته؟
هرچند مسائل سیاسی، امروزه در جامعه ما حاد شده؛ اما ما نگذاشته ایم آسیبی به زندگی مان وارد کند. نه اینکه همه از نظر بنده تبعیت کنند یا اینکه تحمیلی باشد یا اینکه سعی در هم عقیده کردن یکدیگر داشته باشیم، بلکه هرکس نظر خودش را دارد؛ چراکه هر مغزی اندیشه ای متفاوت و مخصوص خود دارد. اما این تفاوت افکار، لطمه ای به انسجام ما وارد نکرده است.
خط قرمزتان در روابط خانوادگی و ارتباط فرزندان چیست؟
ممکن است مواردی باشد که به ذهنم نیاید اما به صورت کلی، گناه و کار خلاف اخلاق نباید در زندگی ما اتفاق بیفتد و نباید حریم خداوند شکسته شود. یکی از خطوط قرمزی که مراقبت می کنیم؛ کدورت میان افراد است. البته در خانواده ما خط قرمز بزرگی نبوده و عبور از خط قرمزی اتفاق نیفتاده که به آن بخواهم فکر هم کرده باشم.
بزرگترین مشکل خانواده های ایرانی را چه می دانید؟
«استمرار فرهنگ غلط پیشینیان». مثلاً در بعضی خانواده ها مطرح بوده که حتماً باید بین عروس و مادرشوهر، نزاع باشد. این مطلب نسل به نسل منتقل شده و به ما رسیده. یا اینکه زن باید از مرد بترسد یا اینکه مرد باید تحکم ظالمانه و قلدرانه داشته باشد یا اینکه برخی با توهین به دنبال تربیت هستند. یا یک مسئله مهم دیگری که برایش کتاب هم نوشتیم؛ مجادله. بعضی افراد، باور دارند که دعوا نمک زندگی است. وقتی جوانی به این مطلب باور داشته باشد ناچار آن را در زندگی اش عملی می کند.
راه حل آن را چه می دانید؟
«رشد جان افراد»، باید فرهنگ ها رشد کند. هرچه فرهنگ افراد رشد کند بهتر خواهند فهمید که دعوا زشت است. هرچه افراد از جهت دین و اخلاق و فرهنگ رشد کنند این مشکلات از آنها فاصله خواهد گرفت.
چند راهکار در زمینه رشد فرهنگ؟
یک مطلبی که در جمع افراد خانواده، آگاهانه از آن مراقبت می کنم؛ انسجام بین اعضای خانواده ام است. بین ما رفاقت، حاکم است؛ کسی با دیگری دشمنی نمی کند و بد او را نمی گوید
مشاوره موقع ازدواج واجب است تا دو ناهمتا باهم نیفتند و خشتِ کجی گذاشته شود تا دیوار کج برود و نیاز به اصلاح باشد.
بعد از این مرحله توصیه می کنیم که همسران، «مشاور مرضی الطرفینی» داشته باشند. البته زن و مرد باید خودشان دارای رشد لازم برای حل مسائل بین خودشان باشند اما باز هم ممکن است مسئله ای به وجود بیاید؛ در این صورت باید از همان ابتدای امر از مشاور یاری بخواهند و نگذارند مسئله، عمق پیدا کند.
یک نکته دیگر «مطالعه» است؛ مطالعه تأثیر فوق العاده ای در رشد فکری و روانی انسان دارد. این کتاب ها را می توانند از مشاورشان بخواهند.کلاس ها و جلساتی که برای بالابردن سطح فرهنگی برگزار می شود نیز مفیداند؛ البته نه هر جلسه و محفلی، بلکه مطمئن باید شوند که مدرسی دانا دارد.
اگر بخواهید به فرزندتان چند توصیه داشته باشید چه می گویید؟
بنده وقتی برای عملیات خیبر عازم جبهه بودم مطالبی را برای فرزند اولم، محمد، نوشتم که اگر از جبهه برنگشتم بخواند؛ نوشتم: فرزندم خداوند را آنچنان عبادت و پرستش کن که گویا او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی، او حتماً تو را می بیند. این مطلب، مضمون یکی از روایات است.
هنوز هم همین توصیه را دارم: «تقویت ایمان مذهبی». هرچه دیانت ما قوی تر باشد مصونیت ما در برابر پلشتی ها قوی تر خواهد بود. اگر دیانت باشد، ره آورد و صنعت جدید نیز در خدمت ایمان قرار خواهد گرفت و ایمان، مانند یک سد، آن را مهار می کند.. اما اگر ایمان نباشد تمدن جدید، مانند سیلی، انسان را با خود خواهد برد.
لبنان در گذشته به عنوان یک کشوری فقط برای خوشگذرانی مطرح بود. یکی از آقایان، در آن دوره، فرزندش را که معمم بود و مجرد، برای تبلیغ به آن کشور فرستاد. به او گفتم شما با توجه به شرایط لبنان و با توجه به جوانی و مجرد بودن فرزندتان، نگران او نیستید؟
گفت: نه، اصلاً. چون او را به گونه ای تربیت کرده ام که می دانم آلوده نمی شود و حتی روی دیگران، تأثیر مثبت هم خواهد گذاشت. همین طور هم شد. این گونه، خوب است.