از امام علی علیه السلام درباره ی معنای این آیه پرسیده می شود، حضرت می فرماید: «منظور از الْمَوْءُدَةُ به خدا سوگند مودت و ولایت ما است و به خدا سوگند که این آیه به صورت ویژه درباره ی ما است» (3)
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: «وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ یعنی حسین علیه السلام.» (4)
در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه آمده است: « الْمَوْءُدَةُ کسی است که در راه محبت و ولایت ما کشته شود.» (5)
به راستی گناه امام حسین علیه السلام چه بود که باید این چنین خود و خانواده و یارانش کشته می شدند و به اسارت گرفته می شدند؟!
از امام علی علیه السلام درباره ی معنای این آیه پرسیده می شود، حضرت می فرماید: «منظور از الْمَوْءُدَةُ به خدا سوگند مودت و ولایت ما است و به خدا سوگند که این آیه به صورت ویژه درباره ی ما است»
گناه امام حسین (علیه السلام) این بود که حق بود و باطل نبود!
امام حسین (علیه السلام)، پیشوای جریانی خطیر به نام «تشیع» بود که بزرگ ترین جرم و گناهش، خودش و وجودش بود؛ و تنها راه پاک کردن این جرم و گناه، از میان برداشتن او و نابود کردنش بود. امام حسین(علیه السلام) ادامه دهنده ی راستین راه اسلام و قرآن بود و این از نظر شیاطین گناهی نابخشودنی بود.
تیری که در روز عاشورا بر قلب حسین (علیه السلام) نشست و خون ثار الله را بر زمین ریخت، در واقع در روز سقیفه رها شده بود که در روز عاشورا به هدف نشست.
آن که طرح بیعت شورا فکند خود همان جا طرح عاشورا فکند
چرخ در یثرب رها کرد از کمان تیر، کاندر نینوا شد بر نشان
گناه امام حسین (علیه السلام) این بود که فرزند علی بود!
در تاریخ نقل شده است آن گاه که امام حسین (علیه السلام) تمام یاران خود را از دست داد و برای جنگ آهنگ دشمن نمود، برای آخرین بار جهت اتمام حجت خطاب به آنان فرمود: «واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟» اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام گفتند: «اِنّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِاَبِیک؛ ما به خاطر کینه اى که از پدرت به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.» (6)
گناه امام حسین(علیه السلام) این بود که آزاده بود و زیر بار زور نمی رفت!
معرکه ی عاشورا لبریز است از شعارهایی که از آسمان عزت و آزادگی بر صحرای کربلا می باریدند: مرگ در نظر من چیزی جز سعادت نیست و زندگی و سازش با ستم گران چیزی جز ننگ و خواری نیست (اِنّی لاارَی الموتَ الّا سعادةً و لا الحیوةَ مع الظالمینَ الّا بَرَماً)
مرگ با عزت بهتر است از زندگی ذلیلانه (الموتُ فی عِزٍّ خیرٌ من حیاةٍ فی ذُلٍّ)
مرگ در راه عزت و آزادگی چیزی جز زندگی جاویدان نیست (لَیسَ الموتُ فی سبیلِ العِزِّ الّا حیاةً خالدةً)
من کسی نیستم که از مرگ بترسم (لیس شأنی شأنَ من یَخافُ الموتَ)
آن گاه که امام حسین (علیه السلام) تمام یاران خود را از دست داد و برای جنگ آهنگ دشمن نمود، برای آخرین بار جهت اتمام حجت خطاب به آنان فرمود: «واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟» اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام گفتند: «اِنّا نَقْتُلُکَ بُغْضاً لِاَبِیک؛ ما به خاطر کینه اى که از پدرت به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.»
من از مرگ نمی ترسم. روح من بزرگ تر از آن است (لَستُ اخافُ الموتُ اِنَّ نفسی لَاَکبرُ مِن ذلک)
ذلت و خواری از ما دور باد (هَیهاتَ مِنّا الذلةُ) (7)
گناه امام حسین(علیه السلام) این بود که امر به معروف و نهی از منکر کرد و برای اصلاح امت اسلامی قیام کرد!
«اصلاح مفاسد» هدف اصلی قیام امام حسین (علیه السلام) بود؛ در وصیتی كه آن حضرت برای برادرش محمد حنفیه مرقوم فرمودند، جمله ی معروفی است كه می فرمایند: «اِنّی لَم اَخرُج اَشِراً و لا بَطراً و لا مُفسِداً و لا ظالماً و اِنّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحِ فی اُمَّةِ جدّی؛ من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون می روم و نه برای این که فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بكنم؛ فقط برای اصلاح در امت جدم قیام می كنم.
حضرت به دنبال این جمله می فرماید: «و اَن آمُرَ بِالمعروفِ و اَنهَی عَنِ المُنكرِ؛ و این كه امر به معروف و نهی از منكر كنم.» (8)
گناه امام حسین(علیه السلام) این بود که با حیوان پلیدی مثل یزید بیعت نمی کرد!
وقتی یزید ملعون بر اریکه ی سلطنت تکیه زد، به والی مدینه دستور داد از حسین بن علی (علیه السلام) بیعت بگیرد ولی با مقاومت شدید حضرت مواجه شد. امام در این باره جملات کوبنده ای دارد:
کسی مثل من با کسی مثل یزید هرگز بیعت نمی کند! (مثلی لایُبایِعُ مِثلَه) (9)
نه! به خدا سوگند نه ذلیلانه دستم را برای بیعت دراز می کنم و نه مانند بردگان فرار می کنم! (لا و اللهِ لااُعطیكم بِیدی اِعطاءَ الذلیلِ و لااَفِرُّ فِرارَ العبید)
و در پایان، گناه امام حسین (علیه السلام) این بود که عاشق و دل باخته ی خدا بود!
تا مرد به تیغ عشق بی سر نشود اندر ره عشق و عاشقی بر نشود
آری، در مسلخ عشق جز نکو را نکشند! روبه صفتان زشت خو را نکشند! گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز؛ مُردار بوَد هر آن که او را نکشند!
بزرگان عرفان حدیثی را از عالم قدس و از زبان پروردگار عاشقان چنین نقل می کنند: «هر کس به دنبال من باشد، مرا می یابد؛ و هر کس مرا بیابد مرا می شناسد؛ و هر کس مرا بشناسد مرا دوست می دارد؛ و هر کس مرا دوست بدارد، مرا عاشق می شود؛ و هر کس عاشق من شود، من نیز عاشق او می شوم؛ و کسی که من عاشقش شدم، او را می کشم؛ و کسی که می کشم، دیه اش بر من است؛ و من خود دیه ی اویم.» (10)
حضرت سلطان عشق، اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا با معشوق معبودش چنین نیایش می کند: خدایا! دوست دارم در راه محبت و بندگی تو هفتاد هزار بار كشته شوم و دوباره زنده شوم!
الهی و سیّدی! وَدَدتُ اَن اُقتَلَ و اُحیَی سبعینَ الفِ مَرّةٍ فی طاعتِك و مَحَبّتِك. (11)
پی نوشت ها:
1. تکویر، 8 و 9
2. تفسیر نمونه، ج 26، ص 177
3. تفسیر الصافی، ج 5، ص 291
4. تفسیر الصافی، ج 5، ص 291
5. البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 591
6. ینابیع المودة، ج 3، ص 79
7. پیام های عاشورا، جواد محدثی
8. آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، علامه مصباح یزدی، ص 142
9. ناسخ التواریخ، ج1، ص 386
10. اللمعة البیضاء، تبریزی انصاری
11. پیام های عاشورا، جواد محدثی ص 141
صفحات: 1· 2