در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) یزدانشهر بیان شد:
اگر می خواهید زندگیان زندگی حقیقی شود باید باید در زندگی اطاعت کنید.
شنبه26آبان1397
نشست اخلاقی، با موضوع تقوی در زندگی با سخنرانی حضرت حجت الاسلام والمسلمین محمد صفری، امام جمعه شهر یزدانشهر، به همراه جشن به مناسبت میلاد حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع)، در مدرسه علمیه حضرت نرجس(س) یزدانشهر و مهد کودک این مدرسه برگزار گردید.
امام جمعه شهر یزدانشهر در جمع طلاب گفت: اگر دنیا برایمان محلی امن و همراه با آرامش و دار السلام شد قیامت هم برایمان همین جور رقم می خورد. اگر می خواهید زندگیتان، زندگی حقیقی شود باید در زندگی اطاعت کنید. لطف خدا شامل حال ما شده و عقلی به ما داده تا بتوانیم بد و خوب را از هم تشخیص دهیم. اما اشکالی که داریم این است که عقل را می پوشانیم. کلمه (کفر)، یعنی پوشاندن، کافر شدن. عقل حکم می کند فلان موضوع را، اما می بینیم جامعه آن موضوع را حکم نمی کند. حکم عقل و شرع یکی است حالا چرا حکم عقل را می پوشانیم. مثلاً برای بحث ازدواج، عقل حکم می کند که وسایل ضروری را برای زندگی تهیه نمایید و سایر وسایل اضافی را تهیه نکنید عقل می گوید این امر خیلی خوب است اما ما می گوییم این کار خوب نیست. این منبع را می پوشانیم و نسبت به این امر کافر می شویم. کفر یعنی پوشاندن حقیقت.
وی افزود: خداوند در زندگی ما چه نقشی دارد؟ دغدغه هایی که امروزه زندگی ها را به هم می زند معیشتی و روزمره ای است. این مسائل اصلاً به ما مربوط نمی شود و این کار خداست و خداوند باید رزق و روزی به ما عطا نماید. ما باید تقوی الهی پیشه کنیم. (و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من توکل علی الله فهو حسبه ان الله بالغ امره ….) من باید بندگی خدا را انجام دهم و خداوند باید روزی اش را به من دهد. به بهلول گفتند: می دانی که نان گران شده گفت: به من ربطی ندارد مگر قرار است من نان بدهم. من بنده ام وظیفه ام بندگی کردن است و خداوند وظیفه اش روزی دادن است غصه خدا را من بخورم.
حجت الاسلام محمد صفری ادامه داد: قاعده های زندگی اشتباه شده است برخی گمان می کنند ما روزی را جور می کنیم. در قرآن آمده است: (ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها). هیچ جنبده ای روی زمین نیست مگر اینکه خدا روزی اش را بدهد. چرا ما باید غصه روزی را بخوریم. به جای اینکه مرحله اول آیه را که تقوی پیشه کردن است را رعایت کنیم به مرحله دوم آیه، که پیدا کردن روزی است چسبیده ایم.
وی اظهار داشت: شما مرحله اول آیه را، که همان تقوی پیشه کردن است، را رعایت کنید مرحله دوم آیه خودش می آید. یکی از اصولی که در زندگی است تقوی است که اگر در زندگی ها باشد دیگر نباید غصه روزی را بخوریم.
امام جمعه یادآور شد: امام خمینی(ره) در قم، خانه ای استیجاره ای داشت روزی صاحب خانه اش آمد و گفت: که باید تا آخر هفته خانه را خالی کنید. امام(ره) فرمود اشکال ندارد خالی می کنیم. همسر امام(ره) می فرمایند: در آن هفته هیچ تغییری در برنامه زندگی امام(ره) ایجاد نشد. (برنامه هایش، مباحثه ها و.. سر جای خودش بود). آخر هفته کاروانی که به سمت کربلا می رفت مبلغی پول به رسم امانت نزد امام(ره) آوردند و گفتند ما حدوداً دو تا سه ماه به زیارت می رویم و این پول را به رسم امانت، نزد شما می گذاریم امام(ره) قبول نکردند، آنها خیلی اصرار کردند که در این شهر کسی را امین سراغ نداریم امام(ره) فرمودند: به شرطی قبول می کنم که حق تصرف در این پول را داشته باشم تا برمی گردید. آنها قبول کردند و پول را به امانت گذاتشتند. فردا صاحب خانه آمد و گفت: خانه را برای فروش گذاشته ام یا پولش را بدهید و یا تخلیه کنید تا آنرا بفروشم. امام(ره) پرسیدند: مبلغ این خانه چقدر است گفتند: شصت و سه تومان و پولهایی را که امانت پیش ایشان گذاشته بودند را شمردند و دقیقاً همان شصت و سه تومان بود و به ایشان دادند و خانه متعلق به امام(ره) شد. یک ماه بعد کاروانی که به سمت کربلا رفته بود به دلیل بسته بودن مرز برگشتند و نزد امام(ره) آمدند تا پولی را که به امانت گذاشته بودند بگیرند امام(ره) فرمودند: شما اجازه تصرف در این پول را به من دادید، یک هفته می توانید در قم اُتراق کنید؟ گفتند: بله. امام(ره) در این هفته هم اصلاً برنامه اش تغییر نکرد. وسط هفته آقای پسندیده به دیدار امام(ره) آمدند و تا ظهر منتظر ماندند تا امام(ره) به منزل آمد. خیلی از امام(ره) عذرخواهی کردند و اینکه باید از شما اجازه می گرفتیم و خانه پدری که در خمین داشتیم را فروختیم و این سهم شماست. پرسیدند سهم ما چقدر است گفتند: شصت و سه تومان. فرمودند: پول را بگذارید، امانت است تا بیایند ببرند. امام(ره) اعتقاد دارد به اینکه وظیفه ام یک چیز است و آن بندگی خداست و خداوند وظیفه اش رساندن روزی انسان هاست. امام(ره) به این امور اعتقاد داشت که اینگونه دنیا را تکان داد. وقتی امام(ره) فرمودند: به خیابانها بریرزید، علماء اعتراض کردند ایشان فرمودند: اگر این خواسته امام زمان(عج) باشد شما باز ممانعت می کنید گفتند نه و دیگر دلیلی برای اعتراض نداشتند.
وی افزود: راههای خروج را خدا باید به ما نشان دهد. باید ببینیم در زندگی چقدر به خدا اعتماد داریم اینکه خداوند همه کاره عالم هستی است و اوست که باید ما را تربیت کند و کارهایی برای تربیت ما انجام دهد تا ما رشد کنیم. خداوند می فرماید: گاهی به شما سختی می دهیم و گاهی به شما آسانی تا تربیت شوید. خداییکه نقش اصلی آن خالق بودن است و نقش دوم آن مربی بودن ماست.
حجت الاسلام صفری تصریح کرد: دینی که ما داریم، جامع و کامل است به خصوص در مورد مباحث زندگی و ازدواج، که اگر موارد را رعایت کنیم زندگیمان بهشت می شود. دین ما برای کوچکترین قسمت های زندگی دستورالعمل دارد برای چگونگی تولد فرزند، تربیت آن در نوزادی کودکی و… مرحله به مرحله دستور و راهکار دارد. هیچ جای دنیا و در هیچ کتابی این دستورالعمل ها نیست. ما این دستورالعمل ها را داریم اما گاهی رعایت نمی کنیم و بر سر خود مصیبت هایی می آوریم قرآن می فرماید: (بما کسبت ایدیهم) به دست خود هر چه کسب کرده ای باید عقوبتش را ببینی. وی ادامه داد: اگر در مسیر تربیت قرار گرفتید خیلی از مصیبتها برایتان جنبه تربیتی دارد و این لطف خداست تا به آن هدفی که می خواهیم برسیم و باید تابع باشیم خداوند خدایی کند و ما لذت ببریم. خداوند خدایی می کند و امام حسین(ع) در سخت ترین شرایط زندگی لذت می برد.
امام جمعه یادآور شد: هدف ما در زندگی، عبد بودن است. زمانیکه حضرت صدیقه طاهره، ازدواج نمودند حضرت محمد(ص) از امام علی(ع) سوال کردند: همسرت چه جور زنی است؟ فرمودند: بهترین یاور برای طاعت خداست. زندگی باید طوری رقم بخورد که ما عبد شویم. کسی که مشغول دنیا شد، گرفتار می شود و همیشه افسرده است. اگر در زندگی تعریف زیبایی از دنیا داشته باشیم می توانیم دنیا را همانطور که هست ببینیم خیلی ها دنیا ضایعشان می کند دنیا خاصیتش این است دنیا از (دَنَیَ) گرفته شده یعنی پستی. در روایت آمده است: دنیا لاشه ای است که طالب آن سگ است. اگر کسی دنبال دنیا رود و همه هم و غمش دنیا شود می شود همین. ولی اگر کس از دنیا برای رسیدن به آخرت استفاده کرد این طالب دنیا نیست بلکه دنیا ابزاری است برای رسیدن به هدفش. وی گفت: ما ابدیت را پیش رو داریم. در این دنیا توشه بر می داریم برای یک سفر طولانی. ما اصلاً اینجا وقت نداریم و هر چه توشه برای ابدیت لازم داریم باید اینجا برداریم. بعد از مرگ دست ها کوتاه می شود گاهی برخی افراد صدقه جاریه هم ندارند. یک فرصت شصت، هفتاد ساله داریم و یک ثانیه را هم نمی توانیم از دست بدهیم.کسانیکه به توحید واقعی رسیده اند و اخلاق عملی دارند می توانند برای آخرت با خود توشه بردارند. زندگی باید ما را به اوج اخلاص و عبودیت برای ابدیتی که در راه داریم، برساند. برای رسیدن به زندگی ابدی کار خیلی داریم باید تلاش کنیم و عقل ما کار کند. عقلانیت در زندگی شرط است. عقل ما باید خداسو و خدا محور گردد و هویت ما هویت معنوی شود و به این نتیجه برسیم که یک راه بیشتر نداریم. باید روابط ما با دنیا و دیگران اصلاح شود. و همه اینها بر محور ابدیت و معاد باشد و اگر زندگی ما از این مسیر خارج شد فلاکت حق ماست…