اعلامیه جهانی حقوق بشر جامعیت ندارد و همچنین با رویکردی امانیستی و ضد دینی نگاشته شده است. گرچه برخی از ماده های آن عقلی و مطابق شریعت است، اما در برخی موارد با دین در تعارض است.
تاریخچه
مفهوم حقوق بشر به عنوان مجموعه حقوقی که انسان ها صرفا به حکم انسانیت خود از آن برخوردارند، در قرن هفدهم شیوع یافت و جانشین مفهوم قدیمی تر “حقوق طبیعی” شد و انسان ها به حکم قانون طبیعی از آن بهرمند به شمار می رفتند. مفهوم حقوق بشر به مفهومی گسترده تر از حقوق طبیعی به کار رفت، تا حقوقی را نیز در بر بگیرد که نمی توان به سادگی طبیعی شمرد، بلکه تنها در جامعه و دولت پدیدار می شوند.( آموزش دانش سیاسی، 271)
ارزیابی کلی
رد پای امانیسم و فردگرایی
گرچه در این اعلامیه به صراحت از مبنای امانیستی و فردگرایانه دفاع نشده است، اما از همان ماده اول می توان رنگ و بوی این مبانی را حس کرد.
در لغت امانیسم از واژه human به معنای انسان گرفته شده است و هیومنیسم در لغت این چنین معنا شده است: « بشر بدون اتکا به ماوراالطبیعه هم می تواند به سعادت واقعی برسد.» (فرهنگ لغت آکسفورد)
همچنین در تعریف فردگرایی گفته اند: « فردگرایی آن نظریه اجتماعی یا ایدئولوژی اجتماعی است که ارزش اخلاقی بالاتری را به فرد در قبال اجتماع یا جامعه می دهد و در نتیجه فردگرایی نظریه است که از آزاد گذاردن افراد به نحوی که عمل کنند به هر آنچه تصور می کنند به نفع شخصی خودشان است، حمایت می کند.» (لیبرالیسم ایرانی، 42)
بطلان امانیسم و فردگرایی به دلیل مخالفت یا بی تفاوت بودن نسبت به خداوند و دین واضح است، اما آنچه که باید ثابت شود وجود این مبانی در اعلامیه حقوق بشر است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
مبهم بودن بسیاری از ماده ها
بخشی از ماده ها به گونه ای مبهم و در لفافه نگاشته شده اند به همین دلیل امکان سوء استفاده از آن وجود دارد. برای مثال می توان به ماده اول اشاره کرد.
«تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حیثیت وحقوق با هم برابرند، همه داراي عقل و
وجدان می باشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادري رفتار کنند.»
اگر درباره معنای روح برادری سوال شود، هر جوابی ممکن است داده شود و همانگونه که امروز شاهد هستیم این ابهامات موجب می شود اعلامیه حقوق بشر ابزاری در دست مدعیان حقوق بشر شود و هر گونه که بخواهند آن را تفسیر کنند، و به حربه ای برای سرکوب و تحریم و فشار به دشمنان و رقبای خود تبدیل شود.
یکی از مفاهیم مبهم در این اعلامیه مفهوم آزادی است. مراد شما از آزادی چیست؟ آیا مطلق آزادی را اراده کرده اید؟ و یا آزادی را مفهومی مقید می دانید؟ آیا هر آنچه که انسان به آن تمایل پیدا کرد را صحیح می دانید؟
آزادی و دیگر هیچ
حقوق بشر در شرائطی نگاشته شد که غرب تحت فشار محدودیت ها و زورگویی ها بود، و اساسا بعد از قرون وسطی بدلیل محروم بودن غرب از آزادی بالاترین و ارزشمندترین مفهمومی که بدنبال آن بودند آزادی بود. اگر یک نگاه گذرا به اعلامیه حقوق بشر داشته باشیم متوجه محوریت آزادی طلبی در آن می شویم به گونه ای که دیگر به بسیاری از مفاهیم مهم و مورد نیاز جوامع بشری مانند عدالت اشاره هم نشده است. و این موضوع کاشف از عدم جامعیت این بیانیه حقوقی می باشد. گویا تنها فاکتور مهم حقوق و خواسته های بشر آزادی است.
بررسی چند ماده
ماده اول: تمام افراد بشر آزاد به دنيا ميآيند و از لحاظ حيثيت و حقوق با هم برابرند. همه داراي عقل هستند و بايد با يكديگر با روح برادري رفتار كنند.
نقد: در اولین ماده گفته شده انسان ها آزاد به دنیا می آیند. این عبارات برگرفته از تفکرات امانیستی می باشد. چراکه می توانستند به جای این جمله از عبارت انسان ها آزاد آفریده شده اند بهره بگیرند.
همچنین در ماده های دوم و شانزدهم و هجدهم دینداری در کنار بی دینی در یک ردیف و مساوی آن قرار گرفته، و این امر تداعی گر این تفکر است که انسان بدون دین هم می تواند به سعادت دست یابد.
مادّه سوم: هر كسي حق زندگي آزادي و امنيت شخصي دارد.
نقد: یکی از مفاهیم مبهم در این اعلامیه مفهوم آزادی است. مراد شما از آزادی چیست؟ آیا مطلق آزادی را اراده کرده اید؟ و یا آزادی را مفهومی مقید می دانید؟ آیا هر آنچه که انسان به آن تمایل پیدا کرد را صحیح می دانید؟
ظاهر عبارات می گویند آزادی به نحو مطلق مقصود نگارندگان بوده است. یعنی هر آنچه را که فرد انسان خواست کسی نباید مانع شود، و این همان فرد گرایی و اصالت فرد است.
ماده پنجم: هيچ كس را نميتوان شكنجه يا مجازات كرد يا با او رفتاري كرد كه ظالمانه يا برخلاف انسانيت و شئون بشري يا موهن باشد.
نقد: این ماده یکی از دستاویز های مخالفین قصاص است. قصاصی که قرآن می فرماید: « وَلَكُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَاْ أُولِیْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، 179)
قصاص حقی است که خداوند به کسی که جنایت بر او وارد شده و یا خانواده مقتول داده است. قصاص دو جهت مهم دارد، یکی آن که اگر کسی از روی عمد جنایتی مرتکب شد باید تقاص آن را پس دهد و این حکم به هیچ عنوان مخالف با عقل و وجدان نیست و از طرفی مانع از ارتکاب مجدد آن جرم در جامعه می شود. پس این اطلاق عدم مجازات مبتنی بر احساس بوده و نه عقلانیت. و شاهد احساسی بودن آن اجرای حکم اعدام در کشور های مدعی حقوق بشر است. اگر این ماده عقلانی بود مدعیان آن باید مطابق آن می کردند.
در اولین ماده گفته شده انسان ها آزاد به دنیا می آیند. این عبارات برگرفته از تفکرات امانیستی می باشد. چراکه می توانستند به جای این جمله از عبارت انسان ها آزاد آفریده شده اند بهره بگیرند.
مادّه شانزدهم: زنان و مردان بالغ حق دارند، بدون هيچ گونه محدوديت از نظر نژاد، مليت، تابعيت يا مذهب، با همديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده دهند. در تمام مدت زناشويي و به هنگام انحلال آن زن و شوهر در كلية امور مربوط به ازدواج داراي حقوق مساوي هستند.
نقد: یکی دیگر از ماده هایی که با اصول اسلامی سازگار نیست همین ماده است. در اسلام و مخصوصا در مذهب شیعه ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان جائز نیست و همچنین ازدواج مرد مسلمان با زن کافر غیر اهل کتاب نیز جائز نیست. آیات قرآن هم بر همین موضوع دلالت دارند. به طور مثال خداوند در قرآن فرموده اند: « وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ» (مائده،5) این آیه ازدواج با زنان مومن مسلمان و زنان اهل کتاب را فقط جائز دانسته است. و یا آیه « وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ» (بقره،221) دلالت بر عدم جواز ازدواج با مشرکین دارد.
سخن پایانی
آنچه تا به حال به عنوان نقد مطرح کردیم بخشی از اشکالات اعلامیه حقوق بشر بود که به حوزه دین ربط داشت. اما بر این اعلامیه اشکالاتی دیگر از حیث حقوقی هم مطرح است که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.
اما نکته ای که نباید از آن غفلت کرد اهمیت اصل این موضوع است. یعنی نفس وجود این اعلامیه مقدس است و در جهانی که پر از جنگ و نزاع است تاکید بر حقوق طبیعی و ذاتی و تکوینی انسان ها بسیار مهم می باشد ولی باید دقت کرد که از مرز حقیقت طلبی خارج نشویم و اجازه ندهیم شعارهای جذابی چون آزادی خواهی ما را از سایر ارزش ها دور کند.