احساس درد اگر چه به خودی خود، خوشایند نیست اما از الطاف خفیه الهی است؛ چرا که وجود بیماری را خبر می دهد و این باخبری است که انسان را برای درمان، به سوی طبیب می کشاند اما زنهار که اگر ناطبیب را به جای طبیب بگیرد؛ دور نخواهد بود که دردش با مرگ، دوا شود! این مقال، مژده طبیب موعودی است که خالق خلق، توان درمان دردهای کهنه و زخمهای ناسور را در دستان یداللهی او نهاده است.
تاریخ حیات بشر، همواره شاهد ناملایمات و نا هنجاری های مختلف بوده و بارها و بارها نارضایتی اوضاع جهان، تحرکات گوناگونی را در جهت تبدیل وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب، رقم زده که از آن تعبیر به «انقلاب» می شود.
“انقلاب” در لغت، به معنای برگشتن، برگشتن از حالی به حال دیگر و دگرگون شدن است.(١) این واژه در حوزه های مختلف، تعاریف و کاربردهای گوناگونی دارد؛ در اینجا مفهوم اجتماعی انقلاب، مراد است که دارای سه ویژگی است:
1) ارادی بودن؛ چنانکه واژه انقلاب، مفهوم فعل متعدی را پیدا می کند؛ لذا نمی گویند منقلب شد؛ بلکه گفته می شود انقلاب کرد.
2) دگرگونی در جهت رشد و تعالی؛ بنابراین هرگونه دگرگونی را نمی توان انقلاب نامید.
3 استواری بر نوعی نفی و انکار و عصیان؛ بدین صورت که وضع نامطلوب موجود، مورد نفی و انکار واقع می شود و موجب عصیان می گردد. (٢)
سه نقطه مشترک که نقاط اختلافند
بنابراین، لازمه ویژگی اول، وجود فاعل دارای اراده است؛ ویژگی دوم، به عبارتی حرکت به سوی نقطه مطلوب و هدف انقلاب است و ویژگی سوم، ناشی از نقطه نامطلوب موجود می باشد. هر یک از این سه، در هر انقلابی ویژگی های خاص خود را دارند؛ لذا این سه نقطه مشترک، بنا بر اختلافشان وجه افتراق انقلابهای جهان نیز هستند!
ماهیت و نتیجه دو انقلاب، نه تنها با یکی بودن بعضی از این ویژگی ها، مثل وضع موجود، یکسان نخواهد بود -به عنوان مثال، وضع نابسامان اقتصادی یک جامعه، می تواند منشأ یک انقلاب شود- اما بسته به اینکه انقلاب کنندگان چه کسانی و با چه نگرش و جهان بینی باشند و به تبع آن، چه چیز را عامل وضع موجود بدانند و چه وضعی را به عنوان نقطه مطلوب و هدف، ترسیم کنند و حتی چه راه و وسیله ای را برای رسیدن به هدف، انتخاب کنند؛ ماهیت انقلاب و نتیجه آن، متفاوت خواهد بود؛ حتی تفاوت یکی از این ویژگی ها نیز برای تفاوت دو انقلاب، کافی است.
انقلابی به دور از اشکالات و اعوجاجات که نقطه هدف آن، جامع همه نیازهای بشری، راه رسیدن به آن، اخلاقی و در عین حال، پیروزی آن، تضمین شده و حتمی باشد و دنیا و آخرت انسان را آباد کند؛ آرزوی هر انسان خردمندی است؛ اما آیا چنین انقلابی شدنی است؟
ابزار اصلی یک انقلاب
برای تحقق یک انقلاب، شرایطی نیز مطرح می شود:
الف) طرح و برنامه: هر قیام و حرکت اصلاحی، به دو برنامه نیازمند است:
1. برنامه جامع برای مبارزه با ناهنجاریها از طریق سازماندهی نیروها.
2. قانونی کامل و متناسب با همه نیازها که حقوق فردی و اجتماعی را در نظام عادلانه حکومتی تضمین کند و حرکت رو به رشد اجتماع را به سوی وضعیت آرمانی ترسیم کند. (٣)
ب) رهبری: رهبری از ابتدایی ترین ضروریات هر قیامی است؛ هر چه قیام، گسترده تر و هدفش عالی تر باشد نیاز به رهبری توانا و متناسب با اهداف قیام، بیشتر احساس می شود؛ رهبری را می توان ستون انقلاب دانست. (٤)
ج) یاران: وجود یارانی شایسته برای پشتیبانی قیام و انجام کارهای حکومت، امری ضروری است. (٥)
د) آمادگی عمومی (٦)
شناخت درست حداقل پنج مسأله نیز از ملزومات به نتیجه رسیدن یک انقلاب است:
1- وضع موجود و نقاط مثبت و منفی آن؛
2 - عوامل ایجاد وضع موجود؛
3 - وضع مطلوب؛
4 - شرایط و ابزار لازم برای رسیدن به وضع مطلوب؛
5 - موانع رسیدن به وضع مطلوب.
این شناخت نیز بدون شناخت انسان که یکی از اصلی ترین عناصر انقلاب است ممکن نخواهد بود.
پرسشی اساسی از هر انقلاب
انسان بر خلاف حیوانات و بر خلاف ملائکه، موجودی دو بعدی است؛ یعنی هم مادی است و هم ملکوتی. مسلماً نیازهای او نیز بر همین اساس، دو دسته اند؛ مادی و معنوی. رضایت خاطر و در عین حال، رشد و تعالی چنین موجودی، با برنامه و سبکی از زندگی، تأمین می شود که هر دو جنبه را مد نظر داشته باشد؛ البته هر یک از این ابعاد، خود، دارای زوایای پیدا و پنهان متعددند. هرگاه این حقیقت، فراموش یا مورد غفلت واقع شود؛ یک زندگی ناموزون و کاریکاتوری برای انسان، ساخته می شود که در نهایت، عرصه را بر او تنگ کرده، دیر یا زود موجبات نارضایتی و طغیان او را فراهم می نماید.
اما آیا این طغیان یا به عبارتی انقلاب، همواره آگاهانه صورت می گیرد؟ یعنی در تمام تحرکات ناشی از نارضایتی ها، بشر با علم و شناخت نسبت به حقیقت وجود خود، انقلاب می کند و در صدد اصلاح بر می آید؟
بسیاری از انقلابهای جهان و نتیجه حاصل از آنها، به این پرسش، پاسخ منفی می دهند؛ زیرا اغلب آنها در تعریف هدف و راه و وسیله، بُعد معنوی انسان را جدی نگرفته اند؛ لذا اگر دردی را هم دوا کرده باشند درد بدتری را به دردهای انسان افزوده اند.
رهبری از ابتدایی ترین ضروریات هر قیامی است؛ هر چه قیام، گسترده تر و هدفش عالی تر باشد نیاز به رهبری توانا و متناسب با اهداف قیام، بیشتر احساس می شود؛ رهبری را می توان ستون انقلاب دانست.
انقلابی به دور از اشکالات و اعوجاجات که نقطه هدف آن، جامع همه نیازهای بشری، راه رسیدن به آن، اخلاقی و در عین حال، پیروزی آن، تضمین شده و حتمی باشد و دنیا و آخرت انسان را آباد کند؛ آرزوی هر انسان خردمندی است؛ اما آیا چنین انقلابی شدنی است؟
حقیقت آن است که این انقلاب، نه تنها شدنی است بلکه وعده حقی است که دیر یا زود، در مقیاس جهانی و در تمام ابعادی که هر یک به تنهایی می تواند منشأ انقلابی بزرگ شود، قطعاً محقق خواهد شد.
«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ قَدْ بَیَّنَّا لَكُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ»(٧)
«بدانید خداوند، زمین را بعد از مرگ آن زنده مى کند. ما آیات (خود) را براى شما بیان کردیم، شاید بیاندیشید.»
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه می فرماید: «أی یحییها الله بعدل القائم عند ظهوره بعد موتها بجور ائمة الضلال…»(٨)
(یعنی خداوند زمین را با عدل قائم، در ظهور او زنده می کند پس از آنکه از جور فرمانروایانِ گمراهی مرده باشد…)
پی نوشت:
1. حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، تهران، موسسه انتشارات امیر کبیر، 1375، ص 210
2. یاد داشت های شهید مطهری، ج 10، ص71 و 72
3. محمد امین بالادستیان محمد مهدی حائری پور مهدی یوسفیان، نگین آفرینش(درسنامه دوره مفدماتی معارف مهدویت)، قم، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف، تابستان 1391، ج 1، ص 158
4. همان، ص 159
5. همان، ص 160
6. همان، ص 164
7. سوره حدید/ آیه 17؛ ترجمه آیت الله ناصر مکارم شیرازی
8. محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، محقق علی اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق، ص 25