تاثیر متقابل اخلاق و رفتار
حتماً دیده اید انسانهایی که زیاه خواهی یا ترسشان آنها را به دورغ گفتن وا می دارد. یا اینکه حسدی که در وجودشان هست باعث می شود آبروی مؤمنی را بریزند یا حتی جنایتی مرتکب شوند. و در مقابل کسانی را که روح سخاوتمندی که در وجودشان هست آنها را پای ثابت خیریه ها کرده است. یا شجاعتشان باعث شده است که هر جا حقی را در حال ضایع شدن می بینند بی مهابا فریاد اعتراض سر دهند.
اینها همه نشان می دهد که اخلاق انسان در اعمالش نمایان می شود. در واقع انگیزه بیشتر اعمال انسان در اخلاقش نهفته است. با این وصف می توان نتیجه گرفت بهترین راه اصلاح رفتار مردم یک جامعه اصلاح اخلاق آنهاست. این روشی است که ادیان الهی دارند که انسانهایی با فضایل اخلاقی و صفات انسانی پرورش دهند در این صورت خود به خود اعمال و رفتار و ارتباطات آنها اصلاح خواهد شد.
از سوی دیگر، این را هم می دانیم که هر عملی از انسان سر می زند تأثیری مثبت یا منفی بر جان او می گذارد و تکرارش باعث می شود آن رفتار جزئی از خصلت انسان می شود.در آیه 14 سوره مطففین آمده است: «کَلَّا بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ماکانُوا یَکْسِبُونَ؛ چنین نیست که آنها خیال می کنند، بلکه اعمالشان چون زنگاری بر دلهایشان نشسته است» و آیه 10 سوره روم که می فرماید: «ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ اسآؤُا السُّوای انْ کَذَّبُوْا بِآیاتِ اللَّهِ وَکانُوا بِها یَستَهْزِؤُنَ؛ سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریّه گرفتند» این تعبیر نشان می دهد که زشتکاری در سقوط اخلاق و اعتقادات انسان نقش دارد.
خلاصه اینکه اخلاق و عمل رابطه ا ی دو سویه دارند. از یک سو رفتار انسان در اخلاقش اثر گذار است و از سوی دیگر اخلاق نقش دارد در رفتار انسان. این نکته نیز اهمیت دارد که هر چند اخلاق در گرایش انسان به یک عمل اثر گذار است اما هیچ گاه انسان تحت سلطه کامل خصلتهایش نیست و می تواند بر خلاف آن عمل کند. این همه ی تکلیف انسان در دنیاست که با رذایل اخلاقی مبارزه کند و عملش را با عمل خوبان خدا انطباق دهد و به فرمان آنها عمل نماید تا به مرور رذایل باطنی جایشان را به مکارم اخلاق و خصیصه های نیک دهد.
سخن را با احادیثی از پیشوای علم و تقوا امام صادق (ع) به پایان می بریم:
ایشان می فرمایند: «کانَ ابِی یَقُوْلُ ما مِنْ شَی ءٍ افْسَدُ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیْئَهٍ، انَّ الْقَلْبَ لَیُواقِعُ الْخَطِیْئَهَ فَما تَزالُ بِهِ حَتّی تَغْلِبَ عَلَیْهِ …ُ پدرم (امام باقر علیه السلام) می فرمود: چیزی بدتر از گناه قلب را فاسد نمی کند، گناه قلب را تحت تأثیر خود قرار می دهد و تدریجاً در آن اثر می کند تا بر آن غالب گردد…»[1]
در حدیث دیگری از ایشان آمده است:
«اذا اذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ سَوْداءٌ فَانْ تابَ انْمَحَتْ وَانْ زادَ زادَتْ، حَتَّی تَغْلِبَ عَلی قَلْبِهِ، فَلا یُفْلِحُ بَعْدَها ابَداً؛ هنگامی که انسان گناه می کند، نقطه سیاهی در قلب او پیدا می شود؛ اگر توبه کند، آن نقطه سیاه محو می شود، و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر می شود تا تمام قلب او را فراگیرد و بعد از آن هرگز روی رستگاری نخواهد دید» [2]
[1]. اصول کافی، ج 2، باب الذّنوب، حدیث 1 ص 268.
[2]. اصول کافی، ج 2، باب الذّنوب، حدیث 13، ص 271.