در این باره باید به چند مساله توجه کرد:
اولا این آیه تنها دلیل حکم شرعی حجاب نیست. به غیر از این آیه، آیات و روایات متعددی درباره حکم حجاب وجود دارد. از جمله آیه ۳۱ سوره نور که به تفصیل حکم حجاب را بیان نموده است. حکم حجاب در اسلام آن قدر روشن است که از ضروریات اسلام محسوب شده است؛ بدین معنا که نمی توان اسلام را قبول داشت و آن را انکار کرد. تنها در عصر حاضر و با رواج فرهنگ بی حیایی و برهنگی غربی، فشارها علیه آن زیاد شده و کسانی شروع به شبهه پراکنی علیه آن می کنند.
ثانیا آنچه بر مومنان لازم است، بر همگان واجب است از همین رو در کتاب های اعتقادی این بحث مطرح شده است که کفار نسبت به فروعات نیز عقوبت می شوند. یعنی کافر بودن دلیل نمی شود که شخص به دلیل ترک نماز و روزه و … مجازات نداشته باشد و کافر بودن راهی برای فرار از واجبات الهی باشد. اگر چه حتی نماز هم بخواند از او پذیرفته نمی شود چون همه انسان ها موظف اند که ایمان بیاورند و به دستورات خدای متعال عمل کنند. بنابراین هر آنچه که بر مومن واجب باشد، بر همه گان واجب است.
ثالثا در این آیه الفاظ امر وجود دارد که الزامی بودن حکم را نشان می دهد و پس از دستور صریح، به این نکته اشاره می شود که حجاب برای زنان مومن خیر و نیکی دارد. و نکته جالب این جاست که اگر کسی به خدای متعال معتقد باشد، همین که خدای متعال امری را برای او خیر و نیک می داند، به آن ملتزم می شود. چه برسد به اینکه در این آیه و آیات دیگر صریحا به حجاب دستور داده شده است.
اما درباره لازم شدن حجاب برای همه مردم؛ این دستور حکم قانون است و فلسفه آن نیز روشن است.
اگر چه به دلیل لزوم امر به معروف می توان حجاب را در جامعه اسلامی بر همه مسلمانان لازم دانست، اما به دلیل دلایل روشن و عاقلانه لزوم صیانت از عفت و حیا در جامعه، می توان احکام الزامی پوشش برای غیر مسلمانان نیز وضع کرد. خصوصا که تمام ادیان دیگر نیز احکامی برای پوشش داشته اند و فطرت بشر نیز با بی حیایی مخالف است و از همین رو به جز دوره اخیر و فرهنگ منحط فعلی غرب، در تمام طول تاریخ زنان را پوشیده تر از مردان می بینیم.
صفحات: 1· 2