شاید به همین دلیل است که ابن سکیت، ادیب معروف عرب، نام مبارک حضرت ادریس را مشتق از ماده"درس” می داند. با این همه، برخی از مفسران همچون زمخشری در الکشاف، بر این دیدگاه خرده گرفته و معتقد است این کلمه، مشتق نیست بلکه معرب است و غیرمنصرف، چون عجمی است. لذا در قرآن آمده : واذکر فی الکتاب ادریس[و نفرموده ادریساً].
گاهی او را « مثلث الحکمه » یا « مثلّث النِعَم » یعنی دارای نعمت پادشاهی، حکمت و نبوت و « اوریای سوم » و « هرمس الهرامسه » پس از آدم و شیث علیهما السلام لقب داده اند[4].
عارف نامدار، جناب ابن عربی بر این باور است كه ادریس [علیه السلام] هنوز زنده است و در آسمان چهارم به سر می برد و معناى ورفعناه مكانا علیا] [مریم/ 57]را ارتفاع به آسمان چهارم مى داند و خصوصیت آسمان چهارم را این مى داند كه قلب همه آسمانها بوده و جایگاه آفتاب است
نكاتی درباره سیره حضرت ادریس(علیه السلام]
یكم: در قرآن كریم بحث مبسوطی از حضرت ادریس به میان نیامد و آنچه در آیه 57 - 56 سوره مریم و آیه 85 سوره انبیاء آمده، تنها عنوان نبوّت آن حضرت است و اصلاً از رسالت وی نامی برده نشده، گرچه در برخی از تواریخ یا احادیث سمت رسالت آن حضرت بازگو شده است.
دوم: از آن جهت كه ادریس قبل از نوح [علیهم االسلام] بود دسترسی تاریخی به كیفیت زندگی آن حضرت سهل نیست و از سوی دیگر نفوذ اسرائیلیات در اُقصُوصَه ها كاملاً مشهود است، از این رو اعتماد علمی به منقولات درباره آن حضرت دشوار است.
سوم: عارف نامدار، جناب ابن عربی بر این باور است كه ادریس [علیه السلام] هنوز زنده است و در آسمان چهارم به سر می برد و معناى ورفعناه مكانا علیا] [مریم/ 57]را ارتفاع به آسمان چهارم مى داند و خصوصیت آسمان چهارم را این مى داند كه قلب همه آسمانها بوده و جایگاه آفتاب است.[5] لیكن اثبات مدعای ایشان دشوار است چنان كه با بطلان فرضیه اجسام فلكی و صحت مدار ریاضی نه محور طبیعی و جرمانی و نقد بسیاری از آرای پیشینیان در علم هیئت، مجالی برای سایر گفته های ایشان درباره آن حضرت باقی نمى گذارد، زیرا گفتارایشان در این مورد مستند علمی و یا تاریخی ندارد و اگر هم سند كشف و شهودی داشته باشد باید گفت یا در اصل شهود دچار اشتباه شده است.[6]
ادریس همان الیاس است!
برخى از مفسران در ذیل آیه هاى: «و زَكَرِیّا و یَحیى و عیسى و اِلیاسَ كُلٌّ مِنَ الصّلِحین» [انعام/6، 85] و «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ المُرسَلین» [صافات/37، 123] «الیاس» را همان «ادریس» دانسته، ویژگى ها و داستان هایى را كه براى ادریس گفته شده، در ذیل این آیات براى «الیاس» آورده اند.[7]
برخى حتی آیه «سَلامٌ عَلى اِلیاسین» [صافات/37، 130] را «سَلامٌ عَلى اِدراسین» یا «اِلیاسین» قرائت كرده و آن را به «ادریس» تفسیر كرده اند.[8]
علامه حسن زاده آملی در کلمه 467 کتاب هزار و یک کلمه بر این باور است که:
«الیاس همان ادریس است زیرا آن حضرت را ظهور و غیبت بوده است، أعنى دوبار مبعوث شده است یك بار پیش از غیبت كه ادریس نبىّ بود، قوله [تعالى]: وَ اذْكُرْ فِی الْكِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِیًّا [سوره مریم، آیه 58]، و زمان غیبتش سیصد و شصت و پنج [365] سال بوده است، و پس از آن به اسم الیاس رسول ظهور فرموده است، قوله [سبحانه]: وَ إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ [سوره صافات، آیه 124]. و حضرت ادریس جدّ نوح نبیّ بوده است [سلام الله علیهما].»[9]
نقدی بر دیدگاه علامه حسن زاده آملی
چنانکه گذشت مولف کتاب هزار و یک کلمه معتقد است که حضرت ادریس، همان الیاس پیامبر است که دو بار مبعوث شده است. برخی بر این دیدگاه اشکالی تاریخی وارد کرده اند و آن اینکه:
در سوره انعام آمده است: «و تِلكَ حُجَّتُنا ءاتَین ها اِبرهیمَ عَلى قَومِهِ نَرفَعُ دَرَج ت مَن نَشاءُ اِنَّ رَبَّكَ حَكیمٌ عَلیم * و وهَبنا لَهُ اِسح قَ ویَعقوبَ كُلاًّ هَدَینا و نوح ًا هَدَینا مِن قَبلُ و مِن ذُرِّیَّتِهِ داوودَ و سُلَیم نَ و اَیّوبَ و یوسُفَ و موسى و ه رونَ و كَذلِكَ نَجزِى المُحسِنین * و زَكَرِیّا و یَحیى و عیسى و اِلیاسَ كُلٌّ مِنَ الصّ لِحین». [انعام/6، 83 ٌ85] در این آیه، ضمیر «مِن ذُرِّیَّتِهِ» یا به «ابراهیم» یا به «نوح» باز مى گردد كه در هر دو صورت نمى تواند مراد از «الیاس»، همان «ادریس» باشد; زیرا الیاس یا از فرزندان ابراهیم خواهد بود یا نوح; در حالى كه ادریس، پیش از نوح و از نیاكان او است.[10]
پی نوشت ها:
[1]. مجمع البیان، ج 6، ص 801.
[2]. الخصال، ج 2، ص 524; تاریخ طبرى، ج 1، ص 106.
[3]. كامل ابن اثیر، ج 1، ص 22.
[4]. اعلام القرآن، محمد خزائلی.
[5].تفسیر ابن عربى، ج3، ص55 56.
[6]. تفسیر موضوعی قرآن، آیت الله جوادی آملی، جلد 6
[7]مجمع البیان، ج 4، ص 510; تفسیر بیضاوى، ج 2، ص 427; التفسیرالكبیر، ج26، ص 161.
[8]. روح المعانى، مج 13، ج 23
[9]هزار و یک کلمه- کلمه 46.
[10]. ابوالفضل روحى، مقاله ادریس، دایره المعارف قران کریم، ج2.
صفحات: 1· 2