ما مفتخریم كه كتاب «نهج البلاغه» كه بعد از قرآن، بزرگترین دستور زندگى مادى و معنوى و بالاترین كتاب رهایى بخش بشر است و دستورات معنوى و حكومتى آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست»
سخنوران و دانشمندان عرب به حكم همزبانى اولین كسانىاند كه حلاوت این اثر ماندنى را چشیده اند:
سیدرضى كه خود همت به جمع آورى این اثر سترگ گماشته و با نهج البلاغه جاودانه شده و همچون قطرهاى كه خود دریا شده مى نویسد: «جویندگان و سود برندگان از آن زیاد است و این به دلیل گران سنگى و قدر و منزلت این كتاب در فراهم داشتن شگفتىهاى سخنورى و زبانآورى اوست»
عبدالحمید كاتب از سخنوران بزرگ عرب در عهد مروان، چشمه جوشان مكتب ادبى خود و سبب نویسندگى اش را حفظ خطبه هایى چند از نهج البلاغه مى داند.
«هفتاد خطبه از خطبه هاى على (ع) را حفظ كردم و پس از آن ذهنم جوشید كه جوشید».
و چون از فصاحت و بلاغت سخنان او پرسیدند، پاسخ مى دهد كه حفظ كلمات علىّ سبب فصاحت و بلاغت سخنانم شده است .
در همین راستا باز هم سیدرضى مى نویسد:
«بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقالهاى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت با آن را در خود نیافتم».
امام یحیى یمنى مى گوید:
«از معانى گوارا و شیواى سخنان على (ع) هر سخنورى سیراب شده و به سبک كلام وى هر خطیبى لباس سخنورى به تن كرده است؛ چرا كه مولا آبشخور بلاغت و زاینده آن است و ابر پر بار فصاحت مى باشد به حدى كه خود فرمود: ما فرمانروایان كشور سخنیم و درخت سخنورى در وجود ما ریشه دوانیده و شاخه ها آورده است».
شیخ محمدحسن نانل المرصفى كه از ادیبان مهم جهان عربى است، نهج البلاغه را همچون قرآن كریم، نوعى معجزه مى داند و مى گوید:
«نهج البلاغه برهانى روشن بر این است كه على (ع) بهترین نمونه زنده روشنایى و دانش، هدایت و فصاحت و معجزه قرآنى است . در این كتاب دلائل و نشانه هایى از دانش وسیع و سیاست صحیح و موعظه هایى روشنگر امام على (ع) به چشم مى خورد كه شبیه آن در آثار هیچ یك از دانشمندان بزرگ و فیلسوفان و نوابغ دیده نمى شود. مولا در ژرفاى دانش و دین و سیاست فرو رفته و در همه این موارد سربلند بیرون آمده است».
سیدرضى مى نویسد: «بعد از قرآن و بیانات پیامبر اكرم (ص) هر كلام و خطبه و مقالهاى را كه خواندم و شنیدم توانستم با آن رقابت كنم و بهتر از ان یا همانندش را بگویم، مگر كلمات امیرالمؤمنین على «ع» را كه هرچه كوشیدم توانایى رقابت با آن را در خود نیافتم»
شیخ ناصیف یازجى، عقیده دارد:
«كسى كه مى خواهد در دانش و نگارش برتر از همه قرار گیرد، باید به نهج البلاغه متوسل شود و از حفظش كند».
وى به فرزندش سفارش مى كند كه هرگاه خواستى در دانش و ادب و نگارش بر دیگران برترى جویى حتما قرآن و نهج البلاغه از بر كن.
طه حسین، ادیب بزرگ معاصر مصرى كه امروزه به سمبلى ادبى براى ادیبان عرب مبدل شده و وجهه مذهبى زیادى هم ندارد، عقیده دارد كه: «من پس از وحى خداوندى، سخنى شیواتر و زیباتر از كلمات على (ع) را سراغ ندارم».
«امین نخله» مىگوید:
«هر كس بخواهد روح تشنه خود را از بیانات على (ع) سیراب سازد باید به نهج البلاغه روى آورد و آن را با دقت و صفحه به صفحه بخواند و گام نهادن در پرتو آن را فرا گیرد».
شیخ محمد عبده كه در زمان خود شیخ مطلق الازهر بود و افتخار شاگردى مفخر شرق «سید جمالالدین اسدآبادى» را دارد و چه بسا شرح نهج البلاغه وى نیز نشانى از تاثیر روح شیعى و حماسى سید بر وى باشد و سخنان امام را پس از آیات قرآنى و كلمات رسول الله (ص) جامعترین كلام دنیاى عرب مىداند. وى مى گوید: «در میان تمام مردم عرب كسى نیست كه معتقد نباشد سخن على (ع) پس از قرآن و احادیث رسول خدا (ص) شریفترین و بلیغترین و جامعترین سخنان است».
به گفته دكتر «على الجندى» رئیس دانشكده علوم قاهره، سخنان حضرت على (ع) به حدى زیباست كه گویى شعر منثور است. وى درباره نثر امام مى گوید:
«نوعى خاص از آهنگ موسیقى كه بر اعماق احساسات پنجه مى افكند در این بیانات هست . از نظر سجع، چنان منظوم است كه مىتوان آن را «شعر منثور» نامید».
گروهى دیگر نیز نهج البلاغه را به عنوان برگزیده سخنان مولا، بیان گر اسلام راستین و ترجمان وحى خدا و برگدان شیوایى قرآن مىدانند و منشا این دفتر حكمت را نیز قرآن دانستهاند. لذا همه حكمتها و دستورات مندرج در آن را ملهم از قرآن و رسول خدا (ص) دانسته اند.
مرحوم استاد دكتر سید جعفر شهیدى كه از ادیبان طراز اول كشور ما بود و استادى مسلم او بر لغت و ادب عرب مورد تایید و تصدیق همگان است و ترجمه شیوایش از نهج البلاغه ناسخ همه ترجمه هاى پیشین شده است، این كتاب عظیم را منبع و سرمایه غنى همه ادیبان، شاعران، خطیبان و نویسندگان تاریخ اسلامى دانسته و همه مطالب آن را یك گنجینه سرشار مى داند. وى مى گوید:
«پس از آن كه شریف رضى سخنان امام را از خطبه، نامه و فقرههاى كوتاه گردآورى نمود، سرمایهاى غنى در دسترس ادیبان و خطیبان نهاده شد. چنانچه ظاهرا توجه ادیبان ایرانى به فقرههاى كوتاه سخنان امام، پس از تالیف كتاب «مطلوب كل طالب من كلام على بن ابى طالب» به وسیله رشید و طواط است. بحث در این كه آیا همه این خطبه ها و نامه ها و سخنان كوتاه (كلمات قصار) كه در مجموعهاى به نام نهجالبلاغه گردآمده گفتار على (ع) است و یا برخى از گفته هاى دیگران نیز به نام حضرت، ثبت شده از قرنها پیش آغاز شده و تا امروز به قدر كافى پیرامون آن گفته و نوشتهاند. آنان كه در سخنشناسى و نقد ادبى نزد گویندگان عرب كنانتى دارند، گواهى داده اند كه این گوهرهاى گرانبها همه به یك گنجینه تعلق دارد . . . پس از آن كه مذهب تشیع در ایران رواج یافت، به اطمینان خاطر مىتوان گفت كه شعر و شاعر و نثر از تاثیر نهج البلاغه و گفتار على (ع) خالى نیست»
فقیه و اصولى معاصر آیه الله جعفر سبحانى خبرهاى غیبى نهج البلاغه را گواه بر این دانسته كه امام (ع) علاوه بر آگاهى هاى حسى و عقلى از آگاهى سومى به نام الهام و تایید الهى برخوردار است و انسان به وسیله این حس، شكننده مرزهاى زمان و مكان و حجاب ماده مى باشد و با این قوه، حوادث را پیش از وقوع درك كرده و با آن حوادث ارتباط برقرار كرده و كاملا آن را لمس مى كند. آگاهى از غیب و گزارش امام (ع) از حوادث و رویدادهاى پنهان و پوشیده خصوصا جریانهایى كه پس از شهادت وى رخ داد، یكى از ابعاد گسترده نهج البلاغه را تشكیل مى دهد و این خبرهاى غیبى گواه است كه امام علاوه بر آگاهی هاى متعارف از آگاهى سومى برخوردار بوده كه هرگز نمىتوان آن را از طریق ابزارى به نام حس و عقل كشف كرد.
مرجع معاصر حضرت آیت الله مكارم شیرازى كه علاوه بر تبحر در فقه و اصول، ترجمه هاى شیوا از قرآن كریم و نهج البلاغه به جهان معرفت عرضه كرده و معتقدند نهج البلاغه مرهمى بر دردهاى جانكاه بشریت است. عالى ترین روش آزادى انسانها را در ابعاد مختلف مورد بررسى قرار مى دهد؛ چرا كه منادى عدالت اجتماعى است. این كتاب در نوع خود بى نظیر و براى هر زمان و هر نسل، اثر مفید مىباشد.
از نظر مطهرى (ره) نهجالبلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیتهاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت
عارف و فیلسوف یگانه استاد حسن زاده آملى كه در ادبیات فارسى و نیز تبحرى ویژه دارد. این كتاب را شجره طیبهاى كه براى زندگى انسانها در تمام شئونات و برنامه ها راهنما و دلیل قویى است مىدانند. از دیدگاه استاد آملى این كتاب، معجزه گفتارى است ؛ چرا سیره امام على (ع) به دو معجزه فعلى و قولى تقسیم مى شود. معجزه فعلى مانند كندن در قلعه خیبر، و معجزه قولى كتاب گرانقدر نهج البلاغه است. همو مى گوید:
در سلسله معجزات قولى، قرآن مجید است كه صورت كتبى خاتم (ص) است و معارف صادر از اهل بیت عصمت و وحى چون نهج البلاغه و زبور و انجیل آل محمد (ص) صحیفه سجادیه و جوامع روایى، تالى آن.
مرحوم عارف بى بدیل آیهالله حاج میرزا على آقا شیرازى كه در زمان خود اسوه علم و تقوا بوده و امروزه براى آشنایان با معارف اسلامى نامى آشناست از استادان و غواصان دریاى بىكران نهجالبلاغه بوده است .
حاج میرزا على آقاشیرازى بر این باور بود كه جاذبه و بلنداى كلام امام على علیهالسلام چون قرآن، دل آدمى را روشنى بخشیده و اندیشه را جهت داده و روح را فرح مىنماید. به عقیده وى نهجالبلاغه پرتوى پرفروغ از قرآن و ترجمان آن است و تراوش روحى ملكوتى است كه به حق عبدالله بود و اثرى است مفید و سازنده براى بیدار نمودن خفتگان در بستر غفلت، دارویى است براى شفاى آنان كه به بیماریهاى دل وامراض روان مبتلایند و مرهمى است براى افرادى كه از دردهاى فردى و اجتماعى در تب و تاب هستند و خلاصه سخنش این بود كه نهج البلاغه در بین افراد طالب حق و مشتاق مصونیت و مغزهاى نورانى، مشترى دارد و شایسته نیست چنین اثرى محجوب و مهجور بماند، بلكه باید جرعه هایى از آن را به كام تشنگان فرو ریخت.
یكى از خوشه چینان خرمن وى مى گوید:
آقا میرزاعلى غیرممكن بود لب به سخن باز كند و از مضامین نهج البلاغه حضرت على (ع) چیزى بر زبان نیاورد.
و همچنین وى آن چنان بر مطالب این كتاب تسلط داشت كه خطبههاى را ازبر بود و بدون مراجعه به كتاب مى خواند و به حالتى توضیح مىداد كه مستمعین را منقلب مى كرد و آنان را به خود مى آورد.
در انتها به مصداق خاتمةالمسك، بجاست سخنانى از استاد شهید مرتضى مطهرى ذكر كنیم كه خود ابتدا با تدوین كتاب جامع «سیرى در نهج البلاغه» این اثر گرامى را به نسل جوان شناسانید.
از نظر مطهرى (ره) نهجالبلاغه چندین دنیا دارد: دنیاى زهد و تقوا، دنیاى عبادت و عرفان، دنیاى ملاحم و مغیبات، دنیاى سیاست و مسئولیتهاى اجتماعى، دنیاى حماسه و شجاعت . . .
امتیاز نهج البلاغه براى فردى كه سخن شناس باشد و زیبایى سخن را درک كند، نیاز به توضیح و توصیف ندارد. اساسا زیبایى درک كردنى است، نه وصف كردنى. نهج البلاغه پس از نزدیك چهارده قرن براى شنونده امروز همان لطف و حلاوت و گیرندگى و جذابیت را دارد كه براى مردم آن روز داشت است.
اما این وصفها چون دریا پایان ندارد:
درنیـابــد حال پختــه هیچ خام
پس سخن كوتاه باید والسلام
آنكس كه ز باغ آشنایى است
دانـد كه متاع ما كجایى است
تمامی کسانی که در این مقاله سخنشان در مورد کتاب ارزشمند نهج البلاغه گذشت از بزرگان و اندیشمندان حوزه ادب و فرهنگ و دین هستند . و از قدیم گفته اند : قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری، باید سخنان این بزرگان را آویزه گوش خود قرار دهیم و از نهج البلاغه غافل نمانیم چرا که سخن علی علیه السلام است ما چگونه دم از حب علی می زنیم ولی با سخنان انسان ساز و سراسر حکمت و زیباییش چنین بیگانه ایم ؟
پی نوشت ها :
[1] . وصیت نامه الهى و سیاسى .
صفحات: 1· 2