دختران در مورد مادران خود چه فکری میکنند؟
۴ سالگی: مامانم همه چیز را میداند.
۸ سالگی: مامان تقریبا به اندازه معلم میداند!
۱۰ سالگی: مامانم شاید بداند. از او خواهم پرسید.
۱۲ سالگی: مادرم در مورد خیلی از چیزها اشتباه میکند.
۱۴ سالگی: او زن مسنی است که خیلی از چیزها را نمیداند.
۱۶ سالگی: او زنی است که نمیداند چطور مشکلات را حل کند!
۱۸ سالگی: آن زن پیر؟ او چه میداند؟!
۲۵ سالگی: خب، مادرم ممکن است بداند. شاید از او بپرسم.
۳۵ سالگی: قبل از اینکه تصمیم بگیرم از مادرم خواهم پرسید.
۴۵ سالگی: بگذار ببینم نظر مادرم در این مورد چیست.
۶۵ سالگی: فقط با مادرم میتوانم در این مورد خیلی صحبت کنم.
قدردانی از مادر
مادران وقتی دخترشان –که بسیار دوستش دارند- طی دوران نوجوانی از آنها فاصله میگیرد، بسیار غمگین میشوند. دختران نوجوانی که از مادرشان فاصله میگیرند ممکن است ندانند در این دوران به راهنمایی یک زن کامل و باتجربه نیاز دارند. سالها بعد، بسیاری از زنان جوان افسوس میخورند که چرا طی دوران نوجوانی، چنین نعمتی را از دست دادهاند و از این تعجب میکنند که چرا فکر میکردند مادرشان میخواهد آنها را وادار کند تا بعضی از کارها را انجام دهند. آنها میپرسند مادرم چطور توانست مرا تحمل کند؟ من با او خیلی بد برخورد کردم! چه مدت زمانی باید منتظر بمانم تا دوباره آن کلمات طلایی را بشنوم؟
این جملات که به طور مثال آورده شد مربوط به دخترانی است که قبل از اینکه خود تشکیل خانواده بدهند و مادران خود را ترک کنند، قدر مادرشان را بیشتر دانسته و از او تشکر میکنند. همچنان که دختران بزرگتر شده و کاملتر میشوند، احترام و تحسین آنها به مادرشان، عمق بیشتری مییابد.
منبع : مجله سبک زندگی