شهید مطهری و پیش بینی شهادت
سعه صدر و اخلاق در تدریس به اعتقاد همسر شهید مطهری بارزترین خصوصیات شخصیتی او به عنوان یک معلم بود همچنین استاد حساسیت بسیاری به دفاع از اندیشههای اسلام داشت که کتاب نظام حقوق زن در اسلام ماحصل این تلاشهاست.
عصر یک روز بهاری عازم خیابان دولت میشویم تا پای صحبت همسر شخصیتی گرانقدر بنشینیم که امام امت اورا پاره تن خویش نامید و 12 اردیبهشت ،سالروز شهادتش روز معلم نام گرفت. عالیه روحانی، همسر شهید مرتضی مطهری در سن 75 سالگی با درد پایی که از آن گلایه دارد همچنان مشتاقانه و با مهربانی میزبان مخاطبانی است که برای آشنایی بیشتر با استاد همه ساله در آستانه شهادت او به منزل وی مراجعه میکنند.
روحانی سخنان خود را این گونه آغاز میکند: کلاس هفتم بودم یعنی در سن 13 سالگی با استاد مطهری که حدود 17 سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم، پدر من روحانی بود و پدر استاد نیز روحانی بود که به واسطه آشنایی پدرانمان با هم من و شهید مطهری با یکدیگر ازدواج کردیم.
با وجود اینکه شهید مطهری 17 سال از من بزرگتر بود اما پدرم اشتیاق فراوانی برای ازدواج ما با یکدیگر داشتند و به من گفتند اگر ” آقا مرتضی” داماد من شود و تربیت سایر فرزندانم به دست او باشد مطمئنم که زندگی ما سالم خواهد بود.
در زندگی مشترک شهید مطهری به عنوان یک معلم در منزل به من درس آموخت و با آموزش و کمک او بود که توانستم با شرکت در آزمونهای آزاد دیپلمم را اخذ کنم به جرئت میتوانم بگویم که تا کنون کمتر انسانی را شبیه به او دیدهام.
استاد همیشه به من و فرزندانمان یادآوری میکرد که همواره به یاد خدا باشیم چرا که خدا ناظر اعمال ماست و توصیه میکردند که در پایان هر روز محاسبهای را از نفس خود و اعمالی که انجام دادهایم داشته باشیم
قاتل شهید مطهری که بود؟
قاتلان شهید مطهری سه نفر به نامهای محمدعلی بصیری، حمید نیكنام و وفا قاضیزاده بودند. محمدعلی بصیری فردی بود كه با اسلحه رولور از فاصله دو تا سه متری به استاد مطهری شلیك كرد. او در یكی از دانشگاههای فیلیپین درس میخواند و ظاهرا اطلاعات دینی و عقیدتی كمی داشت.
بصیری در چاپخانه (یا به قولی شركت زیراكس) كار میكرد. اطلاعیهای كه پس از ترور استاد مطهری پخش شده بود روی یك كاغذ A4 رنگی بود كه وقتی سر نخ آن كاغذ گرفته شد به چاپخانه محل كار بصیری رسید.
هنگام مراجعه به منزل بصیری او فرار كرد، ولی از چینه دیوار افتاد و بیهوش شد و پس از به هوش آمدن گفت من قبل از انقلاب فرقانی بودهام و بعد از انقلاب از آنها جدا شدهام، اما تا آن لحظه هنوز كسی از قتل شهید مطهری به دست بصیری مطمئن نبود.
تنها شاهد این بود كه بعد از دستگیری بصیری، محمد هنردوست یكی از اعضای تیم پیگیری پرونده، شهید مطهری را خواب میبیند كه یك شنل قرمز خونی را از دوشش برمیدارد و یك شنل سبز را جای آن میگذارد و میگوید كه من از امشب راحت میخوابم تا این كه گودرزی دستگیر میشود و در راه زندان اوین به قتل شهید مطهری توسط محمدعلی بصیری اعتراف میكند.
درباره حالت روحی بصیری پس از دستگیری گفته میشود او بعد از این كه با شخصیت شهید مطهری آشنا شد و یكی از كتابهای او ـ خدمات متقابل ایران و اسلام ـ را در زندان خواند نسبت به او تغییر عقیده داد.
بشدت در زندان گریه میكرد، آرزوی مرگ خود را داشت و نقل است كه از شدت ناراحتی و عصبانیت تمام موهای صورت خود را كنده بود.
بصیری سرانجام در تاریخ پنج بهمن 1358 اعدام شد و داماد استاد مطهری (حاجیزاده) شخصا وی را قصاص كرد.
متهم بعدی فردی به نام حمید نیكنام بود كه او را مغز متفكر اكبر گودرزی میدانستند. نیكنام ظاهرا بیشتر در امور تشكیلاتی و نظامی فرقان بود.
گروه فرقان یكی از گروههای سیاسی ـ مذهبی بود كه سال 1355 تاسیس شده بود. رهبر این گروه فردی به نام اكبر گودرزی بود
ماجرای دستگیری او نیز جالب است. او پس از ترور به خانه یكی از اقوام خود در قزوین رفته و آنجا یكی از بستگان او در بحثها متوجه شده بود كه او مواضع ضد روحانیت و فرقانی دارد.
به كمیته گفته بود و به این ترتیب نیكنام در خیابان بازداشت شد بدون این كه كسی بداند او قاتل مطهری است. حمید نیكنام نیز در روز 5 بهمن 1358 اعدام شد.
نفر سوم این ترور هم كه راننده خودروی حامل تروریستها بود فردی به نام وفا قاضیزاده است كه در جریان یك جنگ و گریز خیابانی در چارچوب حمله به اماكن گروه فرقان در تاریخ 3 بهمن ماه 1358 كشته میشود. جسد او در قطعه 23 بهشت زهرا مدفون است.
فرقان چه بود؟
گروه فرقان یكی از گروههای سیاسی ـ مذهبی بود كه سال 1355 تاسیس شده بود. رهبر این گروه فردی به نام اكبر گودرزی بود.
گروه فرقان در حاشیه جلسات قرآنی در چند مسجد شهر تهران برگزار میشد، شكل گرفت. در این جلسات سعی میشد از آیات قرآن تفاسیر انقلابی و مبارزاتی بیان شود. اكثر این تفاسیر توسط رهبر گروه انجام میشد. فرقان تا جایی انقلابی فكر میكرد كه گرگ داستان سوره یوسف را به ضد انقلاب تعبیر میكرد.
اكبر گودرزی در مدت 27 سال زندگی خود توانسته بود 20 تفسیر قرآن و دو جلد تفسیر صحیفه سجادیه بنویسد و یك جلد كتاب در مورد توحید هم نوشته بود.
در كنار تفاسیر افراطی از آیات قرآن، ركن دیگر این گروه مبارزه با روحانیت بود. درباره دلیل این موضوع سخنان زیادی گفته شده است. از تاثیر برخی سخنان دكتر شریعتی بر این افراد گرفته تا بغض شخصی رهبر فرقان از روحانیت به دلیل اخراجهای مكرر از حوزه علمیه.
تصور فرقانیان بر این بود كه روحانیت با مصادره انقلاب مانع رسیدن به آرمانهای آن شده است ضمن این كه اعتقاد داشتند فرد یا افرادی (بخصوص شهید مطهری) سعی در تخطئه دكتر علی شریعتی دارند.
از اینرو بود كه گفته میشود جرقه ترور شهید مطهری بعد از نوشتن اعلامیه مشترك این شهید با مرحوم مهندس بازرگان در نقد برخی افكار دكتر شریعتی زده شد. به طور كلی فرقان و فرقانیان در روزگار ما را با خوارج زمان حضرت امیرالمومنین مقایسه میكنند.
گروه فرقان تقریبا در دی ماه 1358 با فروپاشیدن همزمان 15 خانه تیمی آن، از جمله خانه رهبر گروه از هم پاشید، اما بعد از آن هم بیانیههایی از این گروه منتشر شد. چند نفر معدود از این گروه، هنوز گاهی در خارج از كشور بیانیههایی صادر میكنند.
مهمترین خصوصیت استاد مطهری
یکی از مهمترین خصوصیات رفتاری شهید مطهری که برایم جذابیت فراوانی داشت دائم الوضو بودن او بود، استاد حتی زمانی که از خواب بیدار میشد ابتدا وضو گرفته و سپس به سایر کارها میپرداخت و من این خصوصیت رفتاری او را بسیار دوست داشتم؛ استاد همیشه به من و فرزندانمان یادآوری میکرد که همواره به یاد خدا باشیم چرا که خدا ناظر اعمال ماست و توصیه میکردند که در پایان هر روز محاسبهای را از نفس خود و اعمالی که انجام دادهایم داشته باشیم.
همسر شهید مطهری در رابطه با بارزترین ویژگی شخصیتی استاد مطهری که هنوز هم پس از گذشت سالها از شهادت او آن را در ذهن دارند، گفت: من و استاد، 26 سال زندگی مشترک داشتیم که جذابترین خصوصیات رفتاری او برای بنده انسانیت و مناعت طبع بود، مهربانی و انسانیت او نسبت به من، فرزندان و اطرافیان بسیار برایم جالب بود که هنوز هم پس از سالها این خصوصیات را فراموش نکردهام.
از وی سوال میکنم که رفتار استاد مطهری در منزل با شما و فرزندانتان چگونه بود که میگوید: استاد همیشه حواسش به همه امور خانه بود.در نگهداری بچه ها بسیار کمک می کرد و به من همیشه احترام میگذاشت مدت 26 سالی که با او زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کرد.یادم نمی آید که از او هیچ گاه رنجی دیده باشم بسیار با گذشت و مهربان بودند.
دعایی که شهید مطهری به همسرش پیشنهاد کرد
روزی داشتم نماز میخواندم که شهید مطهری به منزل آمد و در کنار من نشست و منتظر ماند تا نمازم تمام شود پس از پایان نماز او شروع کردند به دعا و از من خواست تا هر روز پس از پایان نماز از خدا این جمله را بخواهم “خداوندا اثرات من و ثمرات من بعد از مرگم به گونهای نباشد که از خدا بخواهم تا به دنیا برگشته و فرزندانم را مجدد تربیت کرده یا نوشتههایم را اصلاح کنم.”
از آن روز به بعد من و استاد بعد از پایان نماز این دعا را میکردیم و بعدها متوجه شدم که این دعای ما مستجاب شده است چرا که استاد به گونهای در تربیت فرزندانمان تلاش کرده و آنها را با اصول و ارزشهای الهی و دینی آشنا کرده بودند که بعد از شهادت او من برای تربیت فرزندانم دچار هیچ مشکلی نبودم.
کلام شهید مطهری بسیار موثر بود و دور اندیشی عجیبی داشت به خاطر میآورم که 10 روز قبل از شهادتش به من گفت که منافقان، انقلابیون اصیل را به شهادت میرسانند و همینطور هم شد
ماجرای چاپ نشریه استاد مطهری در مجله زن و روز
همسر شهید مطهری از توجه و حساسیت ویژه استاد به حفظ اسلام سخن گفته و با بیان خاطرهای حساسیت شهید مطهری در برابر دفاع از اسلام را تشریح میکنند: به یاد دارم زمان شاه فردی به نام مهدوی در مجلات زن و روز مطالبی را علیه اسلام مینوشت و این مجله اقدام به برگزاری مسابقه دختر شایسته میکرد که تنها ملاک برای انتخاب دختران شایسته جذابیتهای ظاهری بود؛ استاد مطهری از عملکرد این مجله و مقالاتی که به چاپ میرساند بسیار گله مند بود بنابراین مقالهای را در دفاع از اسلام نوشت و به این مجله ارسال کرد و خواست تا آن را در مقابل مقاله مهدوی که بر علیه اسلام بود چاپ کرده و اجازه دهند تا مردم خود قضاوت کنند، زمانی که مقاله استاد در این روزنامه چاپ شد تیراژ آن 80 هزار شماره افزایش یافت.
پس از این بود که مسئولان این نشریه آمدند به خدمت استاد و از او خواستند تا براو مقاله بنویسد و کتاب نظام حقوق زن در اسلام ماحصل مقالاتی است که استاد در نشریه زن و روز چاپ میکرد.
روحانی در رابطه با نحوه رفتار استاد با فرزندان و شاگردانشان میگوید: کلام شهید مطهری بسیار موثر بود و دور اندیشی عجیبی داشت به خاطر میآورم که 10 روز قبل از شهادتش به من گفت که منافقان، انقلابیون اصیل را به شهادت میرسانند و همینطور هم شد.
اخلاق در تدریس و سعه صدر خصوصیت اخلاقی شهید مطهری به عنوان معلم
اخلاق در تدریس یکی از مهمترین خصوصیات شهید مطهری بود که میتوانم آن را به معلمان امروزی پیشنهاد کنم؛ زمانی که استاد در دانشکده الهیات تدریس میکرد، روزی برای پذیرش دانشجو، مصاحبه داشت که یکی از دانشجویان در هنگام مصاحبه دچار لرزش شدید دست میشود استاد موضوع را از این پسر دانشجو جویا میشود که این پسر خطاب به شهید مطهری میگوید: من از شهرستان به تهران آمدهام اما زمان مصاحبه یک روز عقب افتاد من هم پولم تمام شده بود بنابراین نتوانستم جایی را برای خوابیدن پیدا کرایه کرده و غذایی برای خوردن تهیه کنم.
زمانی که استاد مطهری سخنان این دانشجوی پسر را شنید به او گفت که امروز در مصاحبه شرکت نکن بلکه با گروه بعد هفته آینده برای شرکت در مصاحبه اقدام کن و این پسر را به همراه خود به خانه آورده و به مدت یک هفته تا زمان مصاحبه از او داخل اتاق کارش پذیرایی کرد.
استاد مطهری با شاگردان خود رابطه دوستی برقرار میکرد به گونهای که با یکدیگر درد و دل کرده و برای حل مشکلات آنها تا جایی که میتوانستند تلاش میکردند؛ این خصوصیات اخلاقی استاد باید الگویی برای معلمان امروز باشد.
سعه صدر استاد در هنگام تدریس نیز یکی دیگر از خصوصیات مهم او است،او با سعه صدر و پشتکار بسیار مطالب عمیق فلسفی را به مباحث قابل فهم تبدیل کرده و آنها را برای شاگردانشان بیان میکرد واگر یک شاگرد متوجه مطلبی نمیشد بارها اجازه سوال کردن داشت و استاد با صبر و حوصله تا زمانی که این شاگرد مطلب را درک کند به تلاش خود ادامه میداد.
تلاشهای شهید مطهری برای نجات جوانان از چنگال گروهک منافقین
وی ادامه میدهد: به یاد دارم که در زمان شاه و اوایل انقلاب گروهک منافقین برای جذب جوانان به سمت خود بسیار تلاش میکردند بنابراین استاد برای اینکه جوانان را از ماهیت این گروهک آگاه کنند جلسات بسیاری را در منزلمان و در اتاق خود برای جوانان برگزار میکرد؛ شهید مطهری اعتقاد داشت که گروهک منافقین با پوسته اسلام، ریشه اسلام را میکند.
شهید مطهری در حدیث دیگران
کتاب «شهید مطهری در حدیث دیگران» دربرگیرنده تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات شهید آیتالله مرتضی مطهری است که به قلم رضا مختاری اصفهانی از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.
کتاب شهید مطهری در حدیث دیگران/ تدوین: رضا مختاری اصفهانی/ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ در شمارگان2000 نسخه و قیمت 6400 تومان
کتاب «شهید مطهری در حدیث دیگران» که در پنج فصل تدوین شده و در نخستین گام خود به احوال شخصی، خانواده، محیط زندگی و تحصیلات شهید مطهری پرداخته است، سعی دارد رگههای تاثیرگذار در زندگی شهید مطهری را از این منظر واکاوی کند.
این کتاب در فصل دوم به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شهید مطهری پس از هجرت به تهران پرداخته است و نوع ارتباط او با گروه فداییان اسلام، هیات موتلفه اسلامی و نیز فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی در انجمنهای اسلامی و… توجه نشان داده است.
حسینیه ارشاد از آغاز تا فرجام نیز موضوع سومین فصل از این کتاب است که به نحوه فعالیت شهید مطهری در این مرکز به عنوان یکی از فرازهای مهم زندگی وی توجه نشان داده است.
بررسی نامههای شهید مطهری با ناصر میناچی، عضو هیات مدیره حسینیه ارشاد درباره اختلافات شهید مطهری با اعضای هیاتمدیره و نیز مساله مرحوم دکتر شریعتی و نوع ارتباط شهید مطهری با وی ـ که مهمترین آن نامه مشترک او و مهدی بازرگان به شریعتی است ـ از مهمترین موضوعات پرداختهشده در این فصل از کتاب است.
چهارمین فصل از این کتاب نیز به موضوع دغدغههای سیاسی و اجتماعی شهید مطهری پرداخته و به کندوکاو درباره مسئولیتهای وی در پیشبرد انقلاب اسلامی میپردازد.
دغدغههای شهید مطهری در موضوع فلسطین، سازمان مجاهدین خلق و سازماندهی نهاد روحانیت نیز در همین بخش از این کتاب مورد توجه قرار گرفته است.
زندگی شهید مطهری در واپسین ماههای حیاتش نیز در فصل پنجم از این کتاب مورد توجه قرار گرفته است و در آن ماجراهایی در ارتباط با انتخاب نخستوزیر دولت موقت و مسوولیت گرفتن در شورای انقلاب به بحث گذاشته شده است.
مرحوم مطهری، تفکرش یک تفکر عمیق فلسفی بود و بیشتر پایهای و بنیانی مسائل اسلامی را بررسی میکرد، لذا کارش در بین محافل متفکران و از جمله در میان حوزههای علمیه و فضلا خیلی جالب بود.
نویسنده در بخشی از مقدمه خود در این کتاب درباره این بخش از کتاب میگوید: آیتالله مطهری بنا به روایات متعدد در نخستوزیری مهندس بازرگان موثر بوده است، اما آیا این اعتماد تا زمان شهادت مطهری باقی میماند؛ این نکتهای است که نظریات مختلفی درباره آن وجود دارد و نیازمند واکاوی رابطه بازرگان و مطهری است.
این کتاب از چهار دسته از اطلاعات بهره برده است. نخست مصاحبههایی که نگارنده انجام داده است. دوم مصاحبههایی که در کتابها و ویژهنامههای منتشرشده درباره شهید مطهری بر جای مانده است. سوم روایات و خاطراتی از شهید مطهری که در کتاب خاطرات شخصی افراد و انقلابیون ذکر شده و چهارم نیز سخنرانیها و مطالب روزنامهها درباره شهید مطهری.
در بخشی از سومین فصل کتاب و به نقل از رهبر معظم انقلاب، موضوع اختلاف میان شهید مطهری و علی شریعتی به شرح زیر عنوان شده است: مرحوم شریعتی کارش کارهایی بود جوانپسند و متکی به احساس و دیدگاههای او، دیدگاههای نزدیک به جریانهای انقلابی بود. لذا در محافل جوانان ، بخصوص جوانان روشنفکر خیلی زود گُل کرد.
مرحوم مطهری، تفکرش یک تفکر عمیق فلسفی بود و بیشتر پایهای و بنیانی مسائل اسلامی را بررسی میکرد، لذا کارش در بین محافل متفکران و از جمله در میان حوزههای علمیه و فضلا خیلی جالب بود.
در برههای از زمان، آن وقتی که هنوز جزئیات مسائل آشکار نشده بود، اینها در یک خط و جهت حرکت میکردند که اگر بخواهیم آن را به طور کلی معرفی کنیم باید بگوییم خط بازنگری متجددانه به اسلام یا نهضت بازشناسی یا تجدید حیات فکری اسلام
روایتی از مراودات رهبر انقلاب با شهید مطهری
مجتبی مطهری فرزند معلم شهید استاد مطهری مراودات پدرش با مقام معظم رهبری را روایت كرده است.
مجتبی مطهری فرزند استاد شهید مطهری در مصاحبه با پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای به بیان روابط ایشان با رهبر معظم انقلاب پرداخته است:
*اولین زمینههای آشنایی
زمینههای اولیهی این آشنایی به سالهای ابتدایی دههی چهل بازمیگردد. در واقع بنده معتقدم كه آشنایی آیتالله خامنهای با آثار استاد شهید، مقدمهی انس ایشان و زمینهای شد تا هنگامی كه ایشان از قم به تهران تشریف میآوردند، با استاد مطهری كه در حوزهی مروی فلسفه تدریس میكردند، ملاقات داشته باشند و حلقهی انس و ارتباط ایشان در همان مدرسهی مروی شكل بگیرد. این علاقه پس از دیدارهای مكرر، دوطرفه شد و استمرار جدی یافت.
من اینجا میخواهم به نكتهی مهمی اشاره كنم؛ اینكه هیچكس مثل رهبری، مطهری را نشناخت و این از جملات گرانبها و حكیمانهی خود ایشان كاملاً مشهود است. در مقابل هم به نظر من هیچكس مثل خود شهید مطهری شخصیت آقا را نشناخت. من این را از آن احساس علاقهای متوجه شدم كه بعدها خودم در مشهد بین این دو نفر مشاهده كردم
من اینجا میخواهم به نكتهی مهمی اشاره كنم؛ اینكه هیچكس مثل رهبری، مطهری را نشناخت و این از جملات گرانبها و حكیمانهی خود ایشان كاملاً مشهود است. در مقابل هم به نظر من هیچكس مثل خود شهید مطهری شخصیت آقا را نشناخت. من این را از آن احساس علاقهای متوجه شدم كه بعدها خودم در مشهد بین این دو نفر مشاهده كردم.
ما هر موقع كه مشهد میرفتیم، در رزهتل اقامت میكردیم. رز هتل، هتلی بود مخصوص خانوادههای مذهبی و متدین كه معمولاً روحانیون برای اینكه راحت باشند، آنجا را انتخاب میكردند. آقای عندلیبی، مدیر هتل، مرد متدینی بود كه افراد غیر مذهبی و هنجارشكن را راه نمیداد و جز به خانوادههای متدین و مذهبی به گروه دیگری اعتنا نمیكرد. ما به مشهد كه میرسیدیم، پدرم بهخاطر علاقهی شدیدی كه داشتند، دیدار با آقا جزء اولین برنامههایشان بود. یادم هست كه گاهی ما به منزل ایشان میرفتیم و گاهی هم ایشان در رزهتل با پدرم ملاقات میكردند. وقتی با یكدیگر ملاقات میكردند ساعتها با هم مینشستند و سخن میگفتند و گاهی متوجه گذر زمان هم نبودند. این در حالی بود كه ما در مشهد دوست و آشناهای زیادی داشتیم، اما احساس عجیبی كه استاد مطهری به ایشان داشتند، باعث میشد كه دائم سراغ ایشان را بگیرند.
من احساس میكنم كه شهید مطهری گوهری مثل آیتالله خامنهای را همانجا شناختند. این مسئله هم كه رهبر معظم انقلاب در زمینهی فقاهت، عرفان، شعر، ادب و بصیرت و روشنبینی دینی، سیاست و … در میان روحانیت همطرازشان منحصر به فرد و ممتاز بودند و بهترین گزینه بعد از حضرت امام (ره) محسوب میشدند، شاهدی بر این مدعا است. من بر این نكته تصریح دارم كه گوهری مثل آقا را فرد دانایی مثل شهید مطهری كشف كرد و این یكی از رازهای علاقهی شدید استاد مطهری به ایشان بود. در همان اوایل انقلاب هم به اصرار شهید مطهری و طی تماس تلفنی كه ایشان داشتند، آقا از مشهد به تهران تشریف آوردند و با اصرار ایشان در شورای انقلاب قرار گرفتند. به هرحال این محبت دو طرفه بین آیتالله خامنهای و پدرم بسیار شدید بود و این چیزی بود كه خود من به خوبی آن را احساس میكردم.
*پیرو علی(ع) وضعش این نیست!
بهخوبی یادم هست كه آقا مكرراً به خاطر فعالیتهایشان در مشهد از طرف ساواك و شاه مورد آزار و شكنجه بودند. آن زمانها یك سخنرانی از ایشان را در چهارراه نادری آنوقت شنیدم كه یك فراز از آن را هیچوقت فراموش نمیكنم. ایشان به مردم میگفتند: شما پیرو علی (ع) نیستید، بلكه فقط محب او هستید. پیرو علی(ع) وضعش این نیست و این حكومت را نمیپذیرد. این شرایط با اصول تشیع نمیسازد و پهلوی شایستهی این نظام نیست.
همانجا این كلام من را بسیار به فكر فرو برد. همین سخن باعث شد كه ساواك ایشان را زندانی كند. خطابههای پرمحتوا و حماسی ایشان همانموقع هم یك جمعیت بسیار زیادی را پای صحبت ایشان جمع میكرد و شكلدهندهی بسیاری از حركتهای انقلابی و مبارزاتی بر علیه رژیم ستمشاهی بود.
شما پیرو علی (ع) نیستید، بلكه فقط محب او هستید. پیرو علی(ع) وضعش این نیست و این حكومت را نمیپذیرد. این شرایط با اصول تشیع نمیسازد و پهلوی شایستهی این نظام نیست
*آقا با بقیه فرق داشتند
جنس رابطه و انسی كه پدرم با آیتالله خامنهای داشت، هم در بعد احساسی و هم در بعد علمی و فرهنگی قابل بررسی است. شهید مطهری گوهری مثل آقا را كشف كرده بود و با شمّ قوی كه ایشان داشت، احساس میكرد كه آقا یك ویژگیهای خاصی در میان روحانیون دیگر دارد. شهید مطهری انسانی نبود كه با هر كسی بهراحتی انس بگیرد. ایشان یك حس خاصی داشت كه آدمها را خیلی زود درك میكرد و میشناخت. بر همین اساس بود كه آقا را بهخوبی شناخت و یك علاقهی باطنی همراه با درك نسبت به ایشان پیدا كرد. اسناد ساواك هم از قول پدرم، با اشاره به امتیازات ویژهی آقای خامنهای تصریح میكند كه ایشان از ذخایر ما هستند و در آینده منشأ اثرات بسیاری خواهند بود.
به نظر من بین شهید مطهری و آقا یك ارتباط بسیار عمیقی وجود داشت كه تجلی شخصیتی آنها از همین جا یكسان میشود. یك بار كه با خانواده به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری خدمت آقا رفته بودیم، ایشان خطاب به خانواده سخن حكیمانهای فرمودند كه: راز ماندگاری شهید مطهری این است كه او مرد خالص، طاهر، پاك و عارفی بود. هر چه كه او نوشت، عاشقانه برای خدا نوشت و این راز نفوذ كلام او در قلبها است.
*خودم را شاگرد استاد میدانم
یكی از مسائلی كه خود آقا به آن اشاره میكنند، این است كه خودشان را شاگرد استاد مطهری میدانند در حالی كه نزد ایشان درس هم نخوانده بودند. بعد در ادامه تصریح میكنند كه در واقع یكی از عناصری كه بنیه اصلی فكر اسلامی من را پایهگذاری كرده است، سخنرانیها و آثار ایشان بوده است. در اینجا باید تصریح كنم آن شاگردی كه ایشان میفرمایند، مربوط به همان آثار استاد است كه در ابتدا به آن اشاره كردم. البته این تزكیهی نفس و خلوص ایشان را هم میرساند و البته تواضع، اخلاص و شكستهنفسی ایشان را هم نباید فراموش كرد. حتی دیده شده كه بسیاری از افراد، از آثار شهید مطهری استفاده میكنند، ولی اسم استاد را هم نمیآورند، چرا كه میگویند پرستیژ علمیمان به هم میخورد.
*سخنرانی همراه با تفكر
یادم میآید یك بار خدمت آقا بودیم و بحث شهید مطهری مطرح شد. ایشان فرمودند كه به خاطر دارم كه شهید مطهری میگفتند من هر وقت سخنرانی دارم، امكان ندارد كه روی سخنرانیام یكی دو ساعت فكر نكنم، ولی بر خلاف آن یكی دیگر از آقایان میگفتند كه گاهی حتی بدون فكر و تأمل و مطالعه سخنرانی میكنم. میگفتند این را خود آن فرد بارها به من گفته بودند كه من حتی مطالعهنكرده و با استفاده از فرآوردههای ذهنیام چیزی میگویم، اما شهید مطهری تصریح داشت كه من تا دو سه ساعت فكر نكنم، سخنرانی نمیكنم.
مثلاً یكی از سخنانی كه آقا فرمودند، این بود كه اگر آثار شهید مطهری ترجمه شود تحولی عظیم در غرب به وجود میآید
*مصداق واقعی آیه قرآن
خاطرهی دیگری را خود آقا راجع به یكی از برخوردهاشان با استاد مطهری مطرح میكردند. ایشان میگفتند عدهاى از دانشجویان یكى از دانشگاهها تابلویى درست كرده بودند و این آیهی شریفهی «الذین یُبَلّغون رسالات اللَّه و یَخْشَوْنَهُ و لا یخشون احداً الاّ اللَّه» را با خط خوش نستعلیق روى آن نوشته بودند و به استاد شهید تقدیم كرده بودند. یك روز در منزل ایشان دیدم كه این تابلو را گذاشتهاند روی طاقچه. تعریف كردم از تابلو و این آیه. ایشان گفتند بله این را دانشجوها براى من فرستادند، ولی من خجالت مىكشم این را بگذارم روی طاقچه، چون شاید در آن اشارهاى به این باشد كه مىخواستند من را مصداق این آیه بدانند. ایشان تواضع مىكرد و مىگفت من مصداق این آیه نیستم، اما قطعاً ایشان مصداق این آیه بود.
*آثار استاد مغفول مانده است
تأكید بر كار فكری بیشتر روی آثار استاد و همچنین استفاده از آن در حوزه و دانشگاه همیشه مورد تأكید رهبر معظم انقلاب بوده است. متأسفانه با اینكه خود آقا بسیار بر این مسئله تأكید دارند، خیلیها دلسوزی و اهتمامی از خود نشان نمیدهند. بنده در برخی كتابهای دانشگاهی و حوزوی دیدهام كه آثار شهید مطهری در حاشیه قرار گرفته، در حالی كه باید در متن قرار بگیرد. فعالیتهایی مثل همایش حكمت مطهر و … نیز حركتهای بسیار خوب و پسندیدهای است، اما كافی نیست.
مثلاً یكی از سخنانی كه آقا فرمودند، این بود كه اگر آثار شهید مطهری ترجمه شود تحولی عظیم در غرب به وجود میآید. این سخن باید بهطور جدی مورد توجه قرار گیرد. یك آلمانی مسیحی به منزل ما آمده بود و میگفت من میخواهم رسالهی دكتریام را دربارهی استاد مطهری بنویسم. ایشان میگفت من در حال انتقال هستم و از نظر روحی به هم ریختهام و میخواهم مسلمان بشوم. آنجا تأكید داشتند كه چرا اینقدر آثار شهید مطهری كم به زبان آلمانی ترجمه شده است و از این بابت بسیار ناراحت بود. لذاست كه مسئولین و دست اندركاران فرهنگی و آموزشی كشور باید بیش از پیش به این مسئله توجه كنند.
صفحات: 1· 2