هویت: دانش آموز نیاز به این دارد که برای او حرمت و شخصیت و ارزش قائل شوند. این نیاز به خصوص در دوره نوجوانی بیشتر خود را نشان می دهد. اگر این نیاز تامین نشود و نوجوان احساس بی ارزشی کند معمولا دست به رفتارهای ناسازگارانه می زند. در واقع از طریق این گونه رفتارها سعی در جلب توجه اطرافیان دارد. خانواده و معلمان و اولیای مدرسه باید برای شخصیت دانش آموز ارزش و حرمت قائل شوند.
امنیت: همه انسان ها به امنیت احتیاج دارند. اگر دانش آموز در منزل و یا کلاس درس احساس امنیت نکند، دچار ناراحتی شده و برای دیگران نیز ناراحتی ایجاد می کند. بنابراین در منزل وظیفه والدین و در مدرسه وظیفه معلم و اولیای مدرسه است که احساس امنیت و فضای امنی را برای دانش آموز فراهم کنند.
استقلال: در دوره ی نوجوانی احساس استقلال و نیاز به استقلال در فکر و تصمیم گیری بیشتر نمود پیدا می کند. دانش آموز ضمن وابستگی محدود به والدین و مربیان، باید احساس استقلال نیز بنماید.
خوب است والدین و معلمان گاهی اتخاذ تصمیم را به خود دانش آموز واگذار کنند. والدین و معلمان نباید سعی کنند تا نظرات خود را بر نوجوان تحمیل کنند و او را وادار به پیروی از نظرات خود بکنند. رعایت این موضوع به خصوص در منزل و توسط والدین از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین وسیله و با محول ساختن کارهایی در حد توان دانش آموز به وی، نیاز استقلال دانش آموزان تأمین شده و ایجاد ناراحتی نخواهد کرد.
تعلق و وابستگی: در مقابل استقلال، نوجوان باید حس تعلق نیز داشته باشد. دانش آموز وابسته به خانواده، آموزشگاه و اجتماع است و باید احساس تعلق نموده و بداند که تنها نیست . چنانچه دانش آموز احساس تعلق نکند دچار ناراحتی شده و بنای ناسازگاری را می گذارد. این احساس معمولا از طریق عضویت در گروه های دوستان، گروه های ورزشی و هنری و… تامین می شود. خانواده و معلمان باید با حمایت از دانش آموز و پذیرفتن او این احساس را در وی تقویت کنند.
محبت: از جمله نیازهای اساسی انسان ها نیاز به محبت دیدن و محبت کردن است. دانش آموز باید از دیگران محبت ببیند و به دیگران نیز محبت بنماید، چنانچه دانش آموز از محبت لازم محروم بماند دچار ناراحتی شده و ایجاد ناراحتی خواهد کرد.
تجارب متنوع: هر فردی نیاز به تنوع و تازگی دارد و دانش آموز نیز از این قاعده مستثنی نیست. نباید دانش آموز را اسیر درس و تکلیف یکنواخت مدرسه کرد. والدینی که دانش آموز خود را ساعت ها مجبور به درس خواندن می کنند و او را از رفتن به مهمانی، تفریح و دیدن تلویزیون منع می کنند، در واقع زمینه ایجاد رفتار ناسازگارانه را در فرزند خود ایجاد می کنند. چنانچه دانش آموز را در چهار چوب برنامه های آموزشگاه اسیر کنیم خسته شده و ناسازگاری می کند. بنابراین فعالیت های فوق برنامه، ورزش های گوناگون، بازدیدها و … موجب تنوع در برنامه شده و به ارضای این نیاز کمک می کند.
عوامل ناسازگاری دانش آموزان
موفقیت: موفقیت در زندگی منجر به اعتماد به نفس می گردد. والدین و اولیای مدرسه همواره باید تلاش کند که زمینه کسب موفقیت و تجارب موفقت آمیز را برای دانش آموزان فراهم کنند. در مواردی که برنامه آموزشگاه بیشتر جنبه تنبیهی دارد و یا خارج از توانایی دانش آموز است، به دست آوردن موفقیت دشوار و منجربه شکست شده و در نتیجه شکست های مداوم به شخصیت دانش آموز لطمه وارد می آورد و باعث دلسردی وی می شود و او با شروع ناسازگاری ناراحتی خود را بروز می دهد.
فقر: یکی از نتایج نامطلوب فقر ناسازگاری است. دانش آموزی که از محرومیت های محیطی و امکانات رفاهی محروم است معمولا رفتار ناسازگارانه نشان می دهد.
اختلافات خانوادگی: خانواده و فضای خانواده اولین و مهم ترین عامل تشکیل شخصیت دانش آموز است. چنانچه دانش آموز در محیطی پر تنش زندگی کند و از نظر عاطفی تامین نشود، احتمالا رفتار ناسازگارانه بروز خواهد داد.
نواقص جسمانی: گاهی اوقات ناسازگاری ها ریشه جسمانی دارد. دانش آموزی که به علل مادر زادی، طبیعی، حادثه و تصادف دچار مشکلات جسمانی می شود، معمولا اعتماد به نفس کمتری هم دارد. به خصوص اگر این نقص مانع از فعالیت هایی شود که همسالان او قادر به انجام آن هستند.
والدین و اولیای مدرسه یا ایجاد اعتماد به نفس در دانش آموز، پرهیز از مسخره کردن وی باید به دانش آموز کنند و مانع بروز رفتار ناسازگارانه شوند.
صفحات: 1· 2