با این روند کم کم ذهنیت ها نسبت به فرزند دار شدن تغییر کرد. پدر و مادرها که باسوادتر شده و بیشتر از قبل به درس و مدرسه و آینده بچه هایشان حساس شده بودند کم کم به این نگرش رسیدند که بهتر است به جای تربیت چند بچه قد و نیم قد با آینده ای نیمه موفق، یک بچه کاملاً موفق تربیت کنند و تحویل جامعه بدهند.
از طرف دیگر، آنها فکر می کردند که با داشتن یک بچه می توانند علاوه بر تربیت یک انسان موفق، خودشان هم مجالی برای رشد و پیشرفت هر چه بیشتر پیدا کنند. و این ذهنیت ادامه پیدا کرد تا جایی که امروز علی رغم تبلیغات متضاد با آن زمان، باز هم خانواده های سطح متوسط و بالا ترجیح می دهند همچنان فقط یک فرزند داشته باشند، یک فرزند کاملاً موفق.
فرم در حال بارگذاری ...