گونه های وحی تشریعی قرآن
قرآن کریم، در آیتی، شیوه های گوناگون ایحای خداوند به پیامبران را سه گونه برمی شمرد: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ. (شوری/ 51) به گزارش این آیه، یک نوع از ایحای الهی به پیامبران، وحی بدون واسطه است (وحیا) که مخاطب، کلام را مستقیم از خداوند دریافت می کند. از برخی آیات چنین برمی آید که رسول خدا تمام قرآن را مستقیم از خدای متعال اخذ کرده است: إِنَّکَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ. (نمل/ 6) این نوع وحی دریافت فیض از ذات باری است که برای انسان در عروج معنوی و پشت سر نهادن وسایط پیش می آید و جان، تجلیگاه نور بی واسطه حق است: إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا. در همین نوع ارتباط است که سراسر وجود و حالات او متأثر می گردد، که امام معصوم علیه السّلام فرمود: ذاک اذا تجلی الله له(1)؛ یعنی؛ این زمانی است که خداوند بی واسطه بر پیامبر(ص) تجلی می کرد. نوع دوم ایحا از طریق واسطه و از پس حجاب است، مانند ایجاد صدا در فضا یا درخت. در اینجا متکلم واقعی خداست و درخت مظهر کلام اوست. نوع سوم ایحا از طریق فرشته پیک وحی است که او هم واسطه است، لیکن به عنوان حامل پیام خدا: فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ.( بقره/ 97) البته روشن است که جمع میان این اقسام برای یک انسان مقدور است، چرا که این تفاوتها مربوط به حالات معنوی گیرنده وحی و پیوند او با مبدأ فیض است و نه فرستنده آن. (2)
از تعبیر «كذلك» استفاده مى شود كه هر سه قسم وحى كه در آیه ى قبل بیان شده در مورد پیامبر اسلام (ص) تحقق یافته است؛ یعنى وحى مستقیم و وحى از پشت پرده و وحى از طریق فرشته
دشوارترین نوع وحی
دشوارترین نوع وحی، وحی مستقیم بوده است؛ یعنی هنگامی که پیامبر می خواهد با همه وجود خویش بی هیچ واسطه ای با مبدأ هستی ارتباط برقرار کند. این امر گرچه واقعیتش در وهم ما نمی گنجد، امّا تصوّر و تصدیق گرانبار بودن آن بعد از بیان قرآن کریم و روایات فراوان از شیعه و سنی، نمی تواند مسأله مشکلی باشد. عظمت «وحی مستقیم» آن گاه معلوم می گردد که بدانیم، پیامبر اکرم دارای روحی نیرومند و فوق العاده بوده است و اساسا چون عاشقی را قابلیّت لازم است، هر کسی نمی توانسته است خود را در شعاع وحی قرار دهد و در حیطه این امر عظیم واقع شود. اما سنگینی وحی چنان است که پیامبر نیز به سختی آن را برمی تابد.(3)
پیامبر (ص)هنگام نزول وحی مستقیم، بر خود احساس سنگینی می کرد،و ازشدت سنگینی که بر او وارد می شد بدنش داغ می شد، و از پیشانی مبارکش عرق سرازیر می گشت.اگر بر شتری یا اسبی سوار بود، کمر حیوان خم می شد و به نزدیک زمین می رسید. علی (ع) می فرماید:«موقعی که سوره مائده بر پیامبر نازل شد،ایشان بر استری به نام شهباء»سوار بودند.وحی بر ایشان سنگینی کرد،به طوری که حیوان ایستاد و شکمش پایین آمد.دیدم که نزدیک بود ناف او به زمین برسد،در آن حال پیامبر از خود رفت و ست خود را بر سر یکی از صحابه نهاد…»
عباده بن صامت می گوید:«هنگام نزول وحی گونه های پیامبر (ص) در هم می کشید و رنگ او تغییر می کرد.در آن حال سر خود را فرو می افکند و صحابه نیزچنین می کردند
گاه می شد که زانوی پیامبر بر زانوی کسی بود، در آن حال وحی نازل می شد، آن شخص تحمل سنگینی زانوی پیامبر را نداشت. ما نمی دانیم چرا پیامبر(ص) و آله دچار این حالت می شد، چون از حقیقت وحی آگاه نیستیم.(4)
سور و آیاتی که جبرئیل برای پیامبر (ص) نیاورد!
قرآن كریم در آیات پنجاه و دوم و پنجاه و سوم سوره شورى به چگونگى نزول وحى بر پیامبر(ص) و نور قرآن و راه مستقم خدا اشاره مى كند و مى فرماید:
وَ كَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما كُنْتَ تَدْرِی مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ(سوره ى انبیاء/73) « و این گونه، از فرمان خویش به سوى تو (قرآنِ) روح بخش را وحى كردیم، در حالى كه نمى دانستى كتاب (قرآن) و ایمان (به محتواى آن) چیست؛ ولیكن آن را نورى قرار دادیم كه به وسیله ى آن هر كس از بندگانمان را كه بخواهیم (و شایسته بدانیم)، راه نمایى مى كنیم؛ و قطعاً، تو به سوى راه راست راه نمایى مى كنى.»
از تعبیر «كذلك» استفاده مى شود كه هر سه قسم وحى كه در آیه ى قبل بیان شده در مورد پیامبر اسلام (ص) تحقق یافته است؛ یعنى وحى مستقیم و وحى از پشت پرده و وحى از طریق فرشته.(5)
نویسنده کتاب «التمهید فی علوم القرآن» می گوید: “بنابر آنچه که اصحاب حالت پیامبر اکرم (ص) را هنگام فرود وحی توصیف کرده اند، نزول وحی بیشتر مستقیم بوده است".(6)
بنا بر دیدگاه علامه طباطبایی(ره) می توان تمام اقسام نزول وحى را از ناحیه خدا بدون واسطه دانست.(7) و به همین دلیل در آیات دیگرى از قرآن، وحى در تمام موارد به خداوند اسناد داده شده است و این اسناد مجازى نیست؛ مانند: «انا اوحینا الیک کما اوحینا الى نوح والنبیین من بعده». در واقع فرشته وحى ظرف تجلى پیام الهى است، نه آن که این پیام را از راه فضاى ادراکى خویش بگیرد و سپس از راه ابزار بیانى خودش تبیین کند؛ بنابراین، اگر گفته می شود که فرشته وحى، امین است به معناى امانت دارى رایج بین انسان ها نیست که امانت از صاحب امانت به امانت دار منتقل شود. که در این جا هرچند امانت دار معصوم و از هرگونه خیانت مصون باشد، باز قابلیت ذاتى خیانت، منفى نیست در حالى که این امر درباره فرشته به گونه دیگر است. او اصولاً دریافت کننده و منتقل کننده به معناى رایج نیست، او واسطه بین خدا و رسول نیست؛ بلکه ظرف تجلى وحى و ظهور علم الهى است. بسان صفحه اى که قلم الهى بر آن رقم زند، و اگر پیامبر(ص) به این ظرف تجلى و آینه توجه کند، گفته می شود که تکلم خدا با رسول از راه فرشته صورت گرفته است و اگر رسول - با آن که علم الهى و مضمون وحى را در این ظرف تلقى کرده و در این آیینه منعکس می بیند - به آن التفات نکند و فقط به منبع وحى و مضمون پیام متوجه باشد، این وحى نسبت به او بی واسطه است. بسان کسى که تصویر را در آیینه می بیند و از آیینه غافل است.(8)
برخی تفاسیر روایی، از سوره ها و آیاتی نام برده اند که پیامبر(ص) در سفر معراج و غیر آن، بدون وساطت جبرئیل از ذات اقدس اله دریافت نموده است؛ این سور و آیات عبارتند از: دو سوره فاتحه الکتب و توحید، آیات 18 و 19 سوره آل عمران(مشهور به آیات گواه)، آیه الکرسی(مشهور به سیّد آیات قرآن)، آیات پایانی سوره حشر، و کریمه سوم سوره مبارکه حدید(9)
پی نوشت ها:
1. توحید صدوق/ 115.
2. علوم قران، محمد باقر سعیدی روشن، ص53.
3. درسنامه علوم قرآنی، جوان آراسته، ج 1، ص44-45.
4. علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، صص26-25.
5. تفسیر قرآن مهر، ج 18، ص 319.
6. معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج 1، ص 101.
7. تفسیر المیزان، ج 4، ص 149 - 150.
8. هادوى تهرانى، مهدى، مبانى کلامى اجتهاد، ص 76 - 77.
9. دکتر احمد عابدی، برنامه تلویزیونی این شب ها، مورخه 18 آذر 94.
صفحات: 1· 2