نوشابه خورترین ملت جهان
سرانه مصرف نوشابههای گازدار در ایران ۴۲ لیتر است. با مقایسه این آمار با آمار دیگر کشورهای جهان به این نتیجه وحشتناک میرسیم که ما در سرانه مصرف نوشابههاى گازدار مقام اول را در جهان پیدا کردهایم. برای این که بیشتر وحشت کنید، بد نیست بدانید که:
)1میانگین مصرف نوشابههای گازدار در دنیا برای هر فرد 10 لیتر است.
2در بیست سال اخیر، مصرف نوشابه هاى گازدار در کشور، نزدیک به ۱۵ درصد رشد داشته است.
3 در طی این بیست سال، مصرف شیر و لبنیات، تنها حدود یک دهم درصد رشد کرده است.
4سرانه مصرف لبنیات در ایران کمتر از یک سوم استاندار جهانی است.
5 طبق آمار، ۹۰ درصد کودکان ۲۴ ماهه تا ۱۲ ساله کشورمان، روزانه حداقل یک بار پفک و نوشابه مصرف کردهاند.
6- 25 درصد از کودکان ایرانى به نوعی با سوءتغذیه دستبهگریبانند.
7 یکسوم از مرگومیرهای کشور به علت بیماریهای قلبیعروقی است که یکی از عوامل اصلی بروز آن، تغذیه غلط است.
کمی به فکر سلامت خود و کودکان خود باشیم.
http://www.iranhere.com/forum/showthread.php?t=5090&page=20 منبع
پلو سرتره
آب دو پیمانه
برنج ۳/۱پیمانه
اسفناج ۱۵۰ گرم
جعفری ۵۰ گرم
شنبلیله ۵۰ گرم
گشنیز ۱۰۰ گرم
شوید ۲۵ گرم
سیر یک بوته
تخممرغ دو عدد
روغن جامد دو قاشق غذاخوری
نمک، فلفل، زردچوبه و آب نارنجبه میزان لازم
طرز تهیه
سبزیها را شسته و خرد میکنیم. برنج را نیز شسته و در کف قابلمه میریزیم. سبزیها و سیر خرد شده را روی برنج ریخته و با آب میپزیم تا زمانی که آب آن خشک شود سپس حرارت را خاموش میکنیم.
در تابهای سبزی و برنج پخته را ریخته و با پشت قاشق له میکنیم. روغن جامد را به آن افزوده و مرتب هم میزنیم تا خوب سرخ شود. نمک، فلفل و کمی زردچوبه به آن اضافه میکنیم. پس از آن سبزی را در تابه کنار میزنیم تخممرغها را شکسته و روی آن را با سبزی میپوشانیم تا تخممرغ خودش را بگیرد. حرارت را خاموش کرده و آب نارنج را به آن اضافه میکنیم.
نکتـــه:
نام این غذا به این دلیل پلو سرتره است که برنج در زیر و تره روی آن قرار میگیرد. در مازندران برای انواع خورشها اصطلاح «تره» را به کار میبرند.
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموز گار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
آرامگاه چهار امام شيعه پیش از تخریب در سال ۱۳۰۶ خورشیدی
ضريح چهار امام شيعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی، به ترتيب از راست به چپ حسن مجتبی، علی بن حسین، محمد باقر و جعفر صادق.
ابن عقده زیدی در کتاب رجال خود چهار هزار راوی برای جعفر صادق برشمرده و کتابهای آنان را یاد کردهاست. بسیاری از فقها از پرورش یافتگان مکتب جعفر صادق بودهاند. از این عده میتوان به کسانی هم چون زرارة بن اعین و دو برادرش بکر و حمران، جمیل بن صالح و جمیل بن دراج و محمد بن مسلم طائفی و برید بن معاویه و هشام بن حکم و هشام بن سالم و ابوبصیر و عبیدالله و محمد و عمران حلبی و عبدالله بن سنان و ابوالصباح کنانی و بسیاری دیگر اشاره کرد. به غیر از این چهار هزار تن راوی که ذکر آنان گذشت، شمار بسیاری دیگر از دانشمندان برجسته و پیشوایان مذاهب اهل سنت و بزرگان علم از جعفر صادق حدیث نقل کردهاند. از این میان میتوان به افرادی مانند یحیی بن سعید انصاری و ابنجریح و مالک بن انس و سفیان ثوری و ابن عیینه و ابوحنیفه و شعبه و ایوب سختیانی و جابر بن حیان کوفی و ابان بن تغلب و ابو عمرو بن علاء و عمرو بن دینار و بسیاری دیگر اشاره نمود. از جمله جابر ابن حیان - کیمیاگر معروف که در غرب به نام Geber خواندهمیشود - بسیاری از اختراعات خود را منتسب به جعفر صادق یا با تغییرات جزئی از آموزههای او میداند. به نظر چنین میآید که جعفر معلمی بود که نگارش را به دیگران (مثلاً شاگردانش) میسپرد.
جعفر صادق بعد از مجلس درس روزانه خود به مناظره با افراد مختلف از جمله خداناباوران میپرداخت. در متن بعضی از این مناظرات به مسایلی علمی همچون گردش خون -که در آن زمان ناشناخته بوده- اشاره شدهاست.
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.
جان عاشقان و شیفتگان تو، در آتشی از ماتم میسوزد و شرارهاش دنیا را میسوزاند. هق هق گریه، رخصت تسلیتگویی نمیدهد و طاقت شانهها را میگیرد.
غم جانکاه تو را بر دل مجروح عاشقان تسلیت میگوییم.
سلام من به مدينه ، به غربت صادق
سلام من به بقيع و به تربت صادق
سلام من به مدينه ، به آستان بقيع
سلام من به بقيع و کبوتران بقيع
سلام من به مزار مطهر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقيع
سلام من به تو اي ماه فاطمي بقيع
سلام من به تو اي ياس هاشمي بقيع
آغاز هفته با حرف حق!
بسم الله الرحمن الرحيم
الله اكبر
اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهد ان علياً ولي الله
اعوذ بالله من الشيطان رجيم صدق الله العلي العظيم السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوندا فقط مي خواهم شهيد شوم
شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت مي خواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.
بسم الله الرحمن الرحيم
نمي دانم چه بايد كرد، فقط مي دانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت مي باشد. واقعاً جايي براي خودم نمي يابم.
هر موقع آماده مي شوم چند كلمه اي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نمي دانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد مي كرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم. خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا را داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين(ع)، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.
راستي چه بگويم، سينه ام از دوريِ دوستانِ سفركرده از دردِ ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوار هستم.
خداوندا خود مي دانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب مانده ام و دوران سخت وسخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.
چه بدم و اي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا مي بيني، دوست دارم بنده باشم، بندگي ام را ببين. اي خداي بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا مي كنم، از روي سركشي نيست، بلكه از روي ناداني مي باشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر مي كنم، مي بينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم، باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي. اي حضرت حق، خودت دستم را بگير، نجاتم بده از دوري از شهدا، كارِ خوب نكردن، بندة خوب نبودن،… ديگر…
حضرت حق، اميد تو اگر نبود پس چه؟ آيا من هم در آن صف بودم. واي چه روزهاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه مي كنم. از دردِ سختي كه تمام وجودم را مي گيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بي منتهاي حضرت حق، دوران جهاد، دوران عشق، دوران رسيدن آسان به حضرت حق، واي من بودم نفهميدم، واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر خداوندا خودت كمك كن خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همة بندگان خوبت قسم مي دهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيق ام بده هر چه زود تر به دوستان شهيدم برسم، انشاء الله تعالي.
«منزل ظهرجمعه 6/4/82 »
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها هنگام ميل نمودن غذا بهترين روش هاى اخلاقى ، بهداشتى ، اجتماعى و… را مراعات مى نمود.
و براى راهنمائى علاقه مندان دستورالعملى را بيان فرموده است ، كه به شرح ذيل مى باشد:
حضرت فرمود: افراد بر سر سفره هنگام خوردن غذا بايد دوازده دستورالعمل مهمّ را بدانند و رعايت كنند، كه بر سه دسته تقسيم مى شود و هر قسمت داراى چهار دستور العمل خواهد بود.
قسمت اوّل آن واجب و ضرورى است و قسمت دوّم مستحبّ مى باشد؛ و رعايت آخرين قسمت نشانه اءدب و شخصيّت انسان خواهد بود.
و امّا آن چهار دستور العملى كه ضرورى است :
1 شناخت اين كه اين نعمت ها چگونه و از طرف چه كسى براى ما فراهم گشته است .
2 راضى و خوشنود بودن به آنچه كه از طرف خداوند، براى ما فراهم و مقدّر شده است .
3 نام خداوند مهربان را بر زبان جارى كردن هنگام خوردن ((بسم اللّه الرّحمن الرّحيم )) گفتن .
4 در آغاز و پايان آن شكر و سپاس خداوند متعال ولىّ نعمت را به جا آوردن .
و امّا قسمت دوّم ، يعنى مستحبّات غذا خوردن :
1 شستن دست و دهان پيش از غذا.
2 نشستن بر جانب چپ بدن هنگام خوردن غذا.
3 در حال نشسته تناول كردن .
4 با سه انگشت لقمه را برداشتن و خوردن .
و امّا آخرين قسمت :
1 سعى شود از آنچه جلوى شخص قرار گرفته است ميل نمايد ودست جلوى ديگران دراز نكند.
2 لقمه را كوچك و مناسب بردارد.
3 غذا را خوب بجود و در بلعيدن آن عجله و شتاب ننمايد.
4 هنگام خوردن غذا، به صورت و دست و دهان ديگران نگاه نيندازد.(
-كتاب العوالم : ج 11، ص 629.
امام محمّد باقر عليه السلام حكايت فرموده است :
روزى رسول خدا صلّلى اللّه عليه و آله به منزل دخترش حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و چون مقدارى نشست خطاب به وى كرد و فرمود: دخترم ، فاطمه ! بلند شو و آن ظرف غذا را بياور.
همين كه آن ظرف غذا را آورد، ديدند كه داخل آن پر از آبگوشت داغ است و آماده خوردن مى باشد.
سپس رسول خدا، امام علىّ، حضرت زهراء و دو فرزندشان امام حسن و امام حسين صلوات اللّه عليهم از آن طعام ميل نمودند و باقى مانده آن را تا مدّت سيزده روز مرتّب مورد استفاده قرار مى دادند وليكن از آن غذا كاسته نمى شد.
تا آن كه روزى اُمّ ايمن ، امام حسين عليه السلام را ديد، كه مشغول خوردن غذاى پخته مى باشد، به ايشان گفت : اين نوع غذا را از كجا آورده اى ؟
حضرت فرمود: مدّت چند روزى است كه غذاى ما در منزل ، از همين خوراك مى باشد.
اُمّ ايمن به منزل حضرت زهراء سلام اللّه عليها وارد شد و گفت : اى فاطمه ! اگر امّ ايمن چيزى داشته باشد، براى شما هم است و در آن شريك مى باشيد؛ ولى اگر يك روز شما چيزى يافتيد، امّ ايمن از آن محروم خواهد بود؟!
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها مقدارى از آن غذاى آبگوشت را كه هنوز تازه بود براى امّ ايمن آورد و او هم از آن طعام خورد و در همان روز ظرف غذا به پايان رسيد.
وقتى حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله تشريف آورد و متوجّه شد كه غذا تمام شده است ، فرمود:
چنانچه از آن غذا به ديگرى نمى دادى پايان ناپذير بود و تمامى ما اهل بيت تا آخر از آن مى خورديم و باز هم باقى مى ماند.
سپس امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: اكنون ظرف آن غذا نزد ما موجود است تا آن كه به دست امام زمان ، قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم اءجمعين خواهد رسيد.
پاصول كافى : ج 1، ص 460، ح 7.